سرویس سبک زندگی جوان آنلاین- فرزانه نوریان(روانشناس بالینی): اختلال «کمتوجهی- بیشفعالی» یکی از اختلالات «عصبی- رشدی» است و به حالتی اطلاق میشود که در آن کودک به نحوی مفرط و بیش از اندازه فعال و پر جنب و جوش است. امروزه رفتارهای اخلالگرانه را در کودکان بیشفعال شاهد هستیم. به گونهای که این رفتارهای اخلالگرانه شدیدتر از آن است که از رفتار کودک انتظار داشته باشیم. حال نکته قابل تأمل این است که آیا هر کودکی فعال باشد و انرژی زیادی داشته باشد بیشفعال است؟ پاسخ به این سؤال خیر است. چون همه کودکان انرژی زیادی دارند و در بازیهای خود برای لذت بردن به کارهای بیفکری دست میزنند، اما لزوماً با شیطنت بچهها نمیتوان به آنها برچسب بیشفعالی زد. آنان با اعمال و رفتار خود روند طبیعی و درست کارها را با مشکل مواجه میکنند و افرادی را که با آنان سر و کار دارند به دردسر میاندازند. به نوعی کارهای بیشفعالها از نورم شیطنتهای کودکان خارج است و گاهی تا حد خطرناک هم پیش میرود.
در رفتارهای کودکان بیشفعال گاهی خراب کردن و تخریب را شاهد هستیم. این اختلال از لحاظ رفتار به گونههای مختلفی نشان داده میشود. به هنگام انجام دادن کارها تمرکز ندارند، حواسشان پرت میشود و آنها را نمیتوانند تمام کنند یا به سختی و اجبار تمام میکنند. به تکالیف و وظایف خود بیتوجه هستند، کارهای خود را ناتمام میگذارند و از کاری به کار دیگر میروند، بدون آنکه کار قبلی خود را به پایان برسانند. به دلیل نداشتن تمرکز کافی از فعالیتهایی که به تمرکز حواس نیاز دارد و فکر آنها را درگیر میکند، بیزارند. کودکان مبتلا به این اختلال بهراحتی حواسشان پرت میشود.
بیشفعالی ممکن است به صورت بیقراری، ناآرامی، تکان خوردن زیاد کودک وقتی روی صندلی نشسته، تکان دادن دست و پاها به گونهای که توجه افراد را به خود جلب کند، باشد. این مسئله در مدرسه بیشتر نمود پیدا کرده و خود را بیشتر نشان میدهد. چون در کلاس درس که نیاز به تمرکز برای دانشآموزان است، کودک بیشفعال نظم کلاس را بر هم میزند.
کودکان بیشفعال دائماً در حال تحرک هستند، به گونهای که مراقبتکننده خود را خسته میکنند. چون به صورت افراطی در حال حرکت هستند، کودکان بیشفعال را بالای میزها بسیار میبینید. او دائماً بدون اینکه خسته شود، در حال تحرک و فعالیت بوده و از انجام کارهای خطرناک لذت میبرد. اگر برای این کودکان داستانی بخوانید، اصلاً توجه نمیکنند، چون کارهایی که نیاز به نشستن و تمرکز کردن دارند، برای او اصلاً جذاب نیست.
تکانشگری در کودکان بیشفعال، به صورتهای مختلف بروز میکند، بدون فکر عمل میکنند، اصولی که حاکم است را رعایت نمیکنند. به عنوان مثال در صف، نوبت خود را رعایت نمیکنند، وسط حرف بزرگترها میپرند و گاهی پرحرفی هم میکنند.
کودکان بیشفعال معمولاً فضاهایی را برای بازی انتخاب میکنند که بسیار خطرناک است. البته با تشخیص صرف اینکه کودک پرتحرک است، شیطنتهای زیاد دارد و... نمیتوان برچسب بیشفعالی را به وی زد. بلکه باید این علائم به مدتی که در پی عنوان میشود، وجود داشته باشند.
قبلاً برای تشخیص این اختلال معیار سنی هفت سال بود، اما اکنون معیارهای مربوط به این اختلال باید تا قبل از ۱۲ سالگی وجود داشته باشد. اختلال «نقص توجه- بیشفعالی» انواع مختلفی دارد و معیارهای خود را دارا است. بدینگونه که تشخیص درست این اختلال توسط متخصص مربوطه باید انجام گیرد، چراکه وجود این علائم باید به مدت شش ماه در چندین آیتم باشد و با سن و مرحله رشدی فرد مطابقت نداشته باشد، اما برای آشنایی چند معیار به صورت کلی عنوان میشود.
فرد معمولاً به جزئیات توجه نشان نمیدهد و در تکالیف مختلف خود به دلیل بیدقتی اشتباهاتی مرتکب میشود. غالباً از حفظ توجه روی تکالیف یا فعالیتهای مربوط به بازیها ناتوان است. معمولاً نمیتواند توجه خود را به کارهای جدی حفظ کند. نمیتواند طبق برنامه کارهایش را پیش ببرد و تکالیف خود را نمیتواند به پایان برساند. از کارهایی که به تلاش ذهنی نیاز دارد فرار و از انجام آنها شانه خالی میکند. اشیای لازم برای انجام تکالیف و فعالیتها را گم میکند (مثل تکالیف درسی، مداد، کتاب یا وسایل آموزشی و...) جاهایی که مجبور به نشستن باشد نمیماند و آنجا را ترک میکند. در اشتغال بیسر و صدا به فعالیتهای تفریحی و بازی ناتوان است. در حال تحرک است، به گونهای که گویا موتوری به او وصل است. معمولاً پرحرفی میکند. در انتظار کشیدن برای نوبت ناتوان است. حرف دیگران را قطع میکند. در حالت نشسته مدام دست و پاهایش را تکان میدهد. در مواقعی که باید در صندلی خود بنشیند آن را ترک میکند، مثلاً بدون توجه به معلم صندلی خود را ترک میکند. بدون سر و صدا نمیتواند بازی کند. بدون تمام شدن سؤال پاسخ میدهد و در هنگام انتظار در صف معمولاً نمیتواند منتظر نوبتش بماند.
تخمین زده میشود که حدود ۵ درصد کودکان و حدود ۵ /۲ درصد از بزرگسالان این اختلال را دارند. طبق گزارشها، مطالعات و تحقیقاتی که در این حوزه انجام شده، در کشورهای مختلف شیوع بیشفعالی متفاوت است چراکه فرهنگ جامعه بسیار تأثیرگذار بوده و یکی از پیامدهای بسیار مهم این اختلال این است که کمتوجهی و بیشفعالی باعث میشود که افراد در نوسانات خلق، عدم اعتماد به نفس و خشم آسیبپذیرتر باشند. درنتیجه در تحصیل موفقیت چندانی به دست نیاورند و در اکثر زمینههای زندگی آنان آثار منفی این اختلال مشهود باشد. بنابراین شناسایی، تشخیص و درمان این اختلال حائز اهمیت است.
درمان سریعی برای این اختلال وجود ندارد، اما علائم آن قابل کنترل است. روش درمان میتواند رواندرمانی و دارودرمانی باشد یا ترکیبی از اقدامات دارویی همراه با رواندرمانی. درمانهای غیردارویی این اختلال عبارتند از: درمان شناختی رفتاری، خانوادهدرمانی، آموزش مهارتهای اجتماعی و آموزش مدیریت والدین.
از دیگر درمانها، درمان نوروفیدبک است. باید به خاطر داشت که نوروفیدبک که به نوعی بیوفیدبک است، درواقع نوعی یادگیری است و مغز یاد میگیرد که چطور به تنظیم خود پرداخته و نقایص عملکردی خود را برطرف کند و مانند هر درمان دیگری، کامل کردن آن توسط متخصص حائز اهمیت است.
والدین باید بدانند که رفتار کودک آنان مربوط به یک اختلال است و از روی قصد و عمد نیست و باید تا میتوانند در مورد این اختلال مطالعه کرده و بیاموزند. نشان دادن صادقانه احساساتتان به فرزندتان کمککننده است چراکه احساسات فرزند شما از خودتان تأثیر میپذیرد و او احساسات و رفتار شما را دریافت کرده و بازتاب میدهد.
والدین در برابر این کودکان باید قوانین و مقررات را به نوع دیگر و در فواصل مشخص زمانی بیان کنند تا کودک بتواند آن را درک کند. درست است که این اختلال میتواند اثرات مخربی در زندگی فرد به بار آورد، اما تشخیص و درمان آن دور از ذهن نبوده و صد البته میتواند به کودکتان کمک کند که انرژی و فعالیت مثبتتر و موفقتری حتی نسبت به همسالانش داشته باشد. جالب است بدانیم مایکل فلپس، شناگر امریکایی، پرافتخارترین ورزشکار تاریخ المپیک با ۲۲ مدال در دوران کودکی از این اختلال رنج میبرده است.