سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: حاجمرتضی بزرگ فامیل ما فقط به خاطر سن و سال و مکه رفتن بزرگ فامیل نشد. او را همه قبول دارند زیرا اگر سرش برود قولش نمیرود. خوشقولی و امانتداری او زبانزد دوست و آشناست و حضورش الگویی است که دیگران را وادار به وفای به عهد و امانتداری میکند. خوشقولی در زمره تعهدات اخلاقی، مهارتهای کلامی و ارتباط مؤثر است. افرادی که نسبت به خود متعهد هستند، این تعهد را در ارتباطات اجتماعی و مراودات روزمره و کاری و زناشویی رعایت کرده و از خود یک شخصیت منظم و خوشقول و مقرراتی نشان میدهند و به عهد و پیمان و قرار خویش پایبند هستند. در قرآن کریم نیز پروردگار متعال میفرمایند: وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ: نسبت به قول و قرار و عهد و پیمانتان پایبند بوده و مراقب آن باشید. با توجه به گسترش بدقولی در جامعه و آسیبهایی که از این نظر به روابط اجتماعی و اعتماد عمومی وارد میشود در گفتوگو با چند کارشناس به ابعاد مختلف خوشقولی و بدقولی پرداختهایم.
خوشقولی و بدقولی آموختنی است
ساحل گرامی، دکتری تخصصی روانشناسی
معمولاً هر موقع بحث درباره خوشقولی و بدقولی میشود، همه افراد خود را در زمره آدمهای خوشقول قرار میدهند و قاطعانه میگویند از بدقولی بیزارند ولی در عمل مواردی پیش میآید که این ادعاها را نقض میکند. مطمئناً بارها این جملات را شنیدهاید که تو ترافیک گیر کردم، یه مبلغی دستی به من بده سر یک هفته برمیگردونم، کتابت را بده بخونم سه روزه تحویلت میدم و... صدها نمونه مشابه دیگر. همه ما در اطرافیانمان انسانهای بدقول دیدهایم. شاید این قضیه تا زمانی که ما ارتباط نزدیکی با آنها نداشته باشیم، خیلی آزاردهنده نباشد ولی هنگامی که یکی از همکاران یا همسر ما چنین خصوصیتی دارد تحمل آن، کار راحتی نیست. در رابطه با مثالهای گفته شده در نظر بگیرید فرد یک ساعت پس از قرار تعیین شده برسد، پولی که قرض گرفته است را چند ماه بعد پس بدهد یا کتابمان همچنان در کتابخانه او جا خوش کرده باشد. تمام این مسائل دست به دست هم میدهد تا شخص را پیش دیگران بیاعتبار کند و بار دیگر افراد روی حرف آنها حسابی باز نکنند. در مورد اینکه چرا افراد، خوشقول یا بدقول میشوند، نظرات مختلفی وجود دارد. به نظر من یکی از مهمترین فاکتورها مسئولیتپذیری است. اگر دقت کنید اشخاص بدقول در بیشتر زمینههای زندگی خود مسئولیتپذیر نیستند و ساختار زندگی قانونمند و ساختارمندی ندارند. آنها مسئولیت حرف و قولهای خود را به عهده نمیگیرند و به زبان عامه خیلی راحت زیر حرفشان میزنند. آنها متوجه این نکته نیستند که وعدهها و قولهایشان چه تأثیری بر زندگی دیگر افراد میگذارد و شاید دیگران به دلیل قولهای آنها تغییراتی در زندگی شخصی خود دادهاند و روی آن قول حساب بازکردهاند. نمونه بارز چنین بدقولیهایی در تبلیغات پیش از انتخابات دیده میشود. افراد کاندیدا وعدههای خوش آب و رنگی به مردم میدهند و پس از اخذ آرا هیچ کدام را به خاطر نمیآورند و هیچ مسئولیتی در قبال گفتههای خود به گردن نمیگیرند. غافل از اینکه با این وعدهها باعث بیدار شدن حس امید در بسیاری شدهاند و پس از آن با بدقولی آنها اعتماد اجتماعی از بین میرود. دلیل دوم برای بدقولی، درونی نکردن ارزش اخلاقی خوشقولی است. در دین اسلام و آموزههای اخلاقی- اجتماعی ما به این مسئله تأکید فراوانی شده است، اما متأسفانه در بسیاری از افراد این خصیصه نهادینه نشده و اگر اشخاص فرصتی بیابند، بهراحتی زیر قول خود میزنند. در صورتی که وقتی ویژگی خاصی درونی و نهادینه میشود، شخص تحت هر شرایطی به قولش پایبند میماند و به قول معروف اگر سرش برود قولش نمیرود و در صورت انجام ندادن دچار عذاب وجدان میشود. یکی از سؤالاتی که همیشه در رابطه با خوشقولی و بدقولی پرسیده میشود، ذاتی بودن یا آموختنی بودن این ویژگی است. باید بگوییم که این مسئله به مقدار بسیار زیادی آموختنی است و شخص از محیط یاد میگیرد. زمانی که قبح بدقولی در جامعهای بریزد، افراد خیلی راحت این مسئله را تکرار میکنند و به نوعی این امر بهراحتی همهگیر میشود و رفته رفته به یکی از ویژگیهای منفی فرهنگ تبدیل میشود. در کتاب مترو از هاروکی موراکامی به نکته بسیار جالبی برخوردم. در ژاپن ساعت کاری از هفت و نیم شروع میشود، اما کارمندان ژاپنی عمداً نیم ساعت زودتر به محل کار خود میروند تا زودتر به یکسری کارهای شخصیشان رسیدگی کنند. در صورتی که در ادارات ایران کارمندان تا یک ساعت پس از ساعت رسمی شروع کار مشغول صبحانه خوردن هستند!
یکی از مسائل آزاردهنده در رابطه با بدقولی، آوردن توجیه برای این کار است. اینکه شخص برای کار ناپسند خود دلیل میآورد و آن را موجه نشان میدهد، نه تنها از زشتی کار کم نکرده، بلکه بر آن میافزاید. در این شرایط همدلی کردن با شخصی که مورد بدقولی قرار گرفته، بهترین راه است. چون در بسیاری شرایط، وقت زیادی از شخص گرفته شده یا به قول داده شده، امید بسته است. نکته دیگر اینکه لزوم آموزش خوشقولی در مدارس بسیار حائز اهمیت است چراکه تأکید فراوان بر این موضوع و رعایت آن از جانب والدین و مربیان مدارس باعث شکلگیری این خصیصه در دانشآموزان شده و همچنین منجر میشود این ویژگی مثبت در آنها نهادینه شود. درنتیجه شاید نسل فردای ما نسلی شود که در هنگام خوشحالی، قول بیخود و سرخوشانه ندهد، هنگام قول دادن به تواناییها و امکاناتش نگاهی بیندازد و متوجه بذر امیدی شود که با هر قول در دل شخص مقابل میکارد.
خوشقولها، خوشخلقترند
دکتر داود اسماعیلی، روانشناس و مدرس دانشگاه
از منظر روانشناسی مهارتهای ارتباطی مستلزم رعایت شعور مخاطب است. ادراک و شناخت در تعاملات و رفتار، ارتباط مستقیم با سطح درک و فهم در ابتدای شکلگیری شخصیت داشته و ۸۵ درصد از شخصیت را شامل میشود. افراد بدقول موقعیت و اعتبار اجتماعی، خانوادگی و فرصتهای شغلی خود را از دست داده و از خود تصویری بیمسئولیت و بیتعهد و اصطلاحاً بیکفایت در اذهان باقی میگذارند. آنان همیشه فرصتسوزی کرده و اعتبار و اعتماد فی ما بین را از بین میبرند. انسان دیندار و خداباور که پروردگار عالم را در همه حالات و لحظات و سکنات حاضر و ناظر و بصیر میداند، هنگامی که وعده و قولی به کسی میدهد، قطعاً و یقیناً به آن عهد و پیمان مقید و متعهد است. در عرف امروز میشنویم حرفی را نزن که نتوانی پای آن بایستی و متنی را ننویس که نتوانی پایش را امضا کنی. بدقولان دیگران را از خود منزجر میکنند و دیوار اعتماد را فروریخته و اصطلاحاً کاری میکنند که سنگ روی سنگ بند نشود. مانند انتخاب دوست که راحت به دست میآید و با بدقولی، آن دوست صمیمی را از دست میدهند. مرد به کلام و حرفش است و اصطلاحاً سرش برود حرفش را عوض نمیکند و پای تعهدش حتی به قیمت جانش که گرانمایهترین دارایی آدمی است، خواهد ایستاد. مرد است و حرفش، آدمی است و قولش. «مرد است و قولش، سرش برود قولش نمیرود»؛ این یک ضربالمثل دیرینه و قدیمی اقوام و مردمان ایرانزمین بوده و هست. افرادی که خوشقول هستند، خوشخلق و مردمدارترند و اشخاص بدقول، بدقلق و تندمزاجتر هستند. مردان عملگرا و عامل به قول و پیمان، رضایت همسر و اعتماد وی و فرزندانشان، همکاران و دوستانشان را فراهم کرده و خود نیز از بازخورد این خصلت، خرسند و راضی میشوند و احساس سربلندی و بالندگی میکنند و اطمینان را به همه ارزانی میدارند. درعوض بدعهدی، بدقولی و پیمانشکنی، احساسات خشم و نفرت و عصبانیت و دلخوری و رنجش خاطر اطرافیان و خانواده و دوستان و آشنایان را به دنبال خواهد داشت. «مثلث عشق کامل استرنبرگ» در این زمینه از مهمترین و کاربردیترین نظریهها و رویکردهای مشاوره پیش از ازدواج و شروع زندگی مشترک و کاربرد حل تعارضات زوجین است که رأس مثلث، تعهد است. تعهد بر صمیمیت و صمیمیت بر شور و شوق و میل و کشش زندگی تأثیر مستقیم و کمی و کیفی دارد. در مراحل بعدی خوشقولی پس از ایجاد تعهد دوطرفه، احترام متقابل مطرح گشته و ایجاد دین و مسئولیتپذیری به وجود آمده و سبب رشد و پیشرفت اهداف و برنامه و پیگیری جریانات و وضع قوانین و قواعد رابطه و کار و اشتغالات بعدی خواهد شد. در عوض بدقولی موارد مذکور را تخریب، نابود، محو و بیاثر کرده و رابطه کاری و زناشویی و دوستی را به بنبست میکشاند و استیصال برای افراد را موجب میشود.
برچسبها را برداریم تا اصلاح آدمها آغاز شود
الهام شریفینیا، روانشناس و مشاور خانواده
در ضمیر ناخودآگاه انسانها، حساسیتهایی نهفته است که ما اغلب از آنها بیخبریم. حساسیت به دروغ، خیانت، بدقولی، بیاحترامی و... در این قسمت توجه ما به نشانگان اخلاقی خوشقولی یا بدقولی است.
در گام اول خوشقولی یا بدقولی را در فرآیند فرزندپروری و رشد کودک بررسی میکنیم. بدقولی برای کودکان همانند سم است و در روحیه آنها تأثیرات منفی میگذارد. یکی از اثرات منفی بدقولی در کودکان، پایین آمدن اعتماد به نفس در آنهاست. چون زمانی که به قولی که به آنها داده شده عمل نشود، آنها احساس بیارزشی میکنند. این احساس بهتدریج اعتماد به نفس کودک را از بین میبرد. اثر منفی دیگر بدقولی والدین بر روی روان کودکان این است که پرخاشگری را در آنها بالا میبرد. بسیاری از کودکان و نوجوانان در جلسات مشاوره نشان دادهاند که بدقولی بزرگترها در به وجود آمدن احساس سرخوردگی و یأس در آنها، نقش مؤثری داشته است. اگر بخواهیم به تأثیر مثبت خوشقولی در کودکان بپردازیم، باید به مهمترین اثر آن یعنی بالا رفتن حس اعتماد کودک به والدین اشاره کنیم. کودک وقتی میبیند پدر و مادر او متناسب با صحبتی که کردهاند، عمل میکنند، نسبت به آنها خوشبین میشود و به آنان اعتماد میکند و در آینده نیز نسبت به محیط اطراف خود حس اعتماد دارد و عینک خوشبینی به چشمانش میزند. بنابراین به بزرگ ترها توصیه میکنیم که قبل از هر قولی که به فرزندتان میدهید، خوب فکر کنید. اگر قولی دادید، باید آن را عملی کنید تا در فرزندتان اعتماد ایجاد کنید.
حال به نشانگان اخلاقی خوشقولی یا بدقولی در روابط زوجین میپردازیم. یکی از بایدهای اخلاقی در زندگی مشترک بهخصوص زمانی که زوجها در سالهای اول زندگی هستند، خوشقولی است. درواقع خوشقولی نشانه احترام گذاشتن در درجه اول به خود و بعد به همسرمان است. اگر برای حرفها و قولهای خودمان ارزش قائل شویم و خود را در مقابل آنها مسئول بدانیم، همسرمان نیز برای ما احترام متقابل قائل خواهد بود. بدقولی همسران یکی از اتفاقات شایع و البته کلافهکننده است. اگر بخواهیم دلایل آن را بررسی کنیم، باید به چند مورد اشاره کنیم؛ اول اینکه همسران بدقول معمولاً شخصیتهای صلحطلب و سودجو هستند که همیشه دنبال آرامشند و یک فضای درونی آرام دارند و دوست ندارند با فکر کردن به گذشت زمان و استرس انجام ندادن کارهایشان دنیای آرام خود را تباه کنند. موضوع دوم این است که این افراد در مدیریت زمان ضعیف هستند. ارزیابی خوبی از زمان ندارند و درکل برای زمان ارزش زیادی قائل نیستند.
اما چگونه میتوانیم عوارض بدقولیهای همسرمان را کاهش دهیم و چگونه باید با این خصوصیت شخصیتی و اخلاقی او رفتار کنیم؟ در درجه اول باید این خصوصیت شخصیتی او را شناخت و پذیرفت. باید بپذیریم که این خصوصیت جزو شخصیت اوست و ما نمیتوانیم به جنگ با طبیعت برویم. بهاصطلاح به این شخصیتها، شخصیتهای تأخیری میگوییم، یعنی مدام در انجام کارهایشان تأخیر میکنند. نباید صرفاً روی این خصوصیت بدقولی تمرکز کنیم و مدام به او بگوییم: تو همیشه بدقولی میکنی. این باعث ساخته شدن تصویر منفی از خود در ذهنش میشود و او تلاشی برای تغییر نمیکند. بهتر است زمانی که خوشقولی کرد، به او توجه کنیم و از او کمک بگیریم تا تصویر زیبایی را از خودش در ذهنش بسازیم. بنابراین میتوانیم با تغییر ذهنیتها و برچسب نزدن، در جهت تغییر بدقولی و تقویت خوشقولی قدم برداریم. در آخر باید به این موضوع اشاره کنیم که یکی از مهمترین عادات افراد ناموفق، بدقولی است. افرادی که دائماً بدقول هستند، در هیچ شغل و حرفهای وجهه خوبی ندارند. بنابراین بهتر است افرادی که خود را بدقول میسنجند، در تغییر این نشانگان اخلاقی گام برداشته و تلاش کنند.