سرویس اندیشه جوان آنلاین: رئیسجمهور در اثنای انتخابات گذشته خطاب به رقیب گفتند که بگذارید امام رضا (ع) برای همه مردم باشد! (یعنی مثلاً شخصیتهای مقدس یا بزرگ را خرج انتخابات و جناحها نکنید) من سخن ایشان را کمی بسط داده و از شخصیتهای مقدس و الهی به رجال بزرگ و محترم تاریخی هم سرایت داده و به دولتمردان و لقبفروشان که در مطبوعات و امپراطوری تبلیغی دولت فراوانند توصیه میکنم حرمت شخصیتهای تاریخی - ملی را هم نگه دارند و امثال امیرکبیر و دیگران را هم به آسانی در القاب، پیشکش این و آن نکنند، چراکه هنوز جوهر امثال برجام نخشکیده و تبعاتش معلوم نشده، عدهای متملق و چاپلوس برای خوشخدمتی به فلان وزیر یا صاحب قدرت از کیسه تاریخی ملت خرج کرده و لقب فروشی مینمایند و نمیدانند چند وقت دیگر که خدای ناکرده سست بودن فلان قرارداد و بهمان معاهده معلوم شود، به تبع آن اذهان سادهاندیش خواهند گفت: لابد آن بزرگان تاریخی هم مثل حضرات اینگونه عمل کردهاند! و این یعنی بیاعتمادی ملی و از بین بردن شاخصها و ارزشهایی که یک ملت برای ادامه حیات و عزت و هویت خود بدان سخت نیازمند است.
البته از انصاف نگذریم از این طرف قضیه هم استفاده از تاریخ نباید شتابزده و افراطی و کینهورزانه باشد و مثلاً برجام را بدون طی کردن معقول زمان و معلوم نبودن کامل نتایج، با ترکمانچای و گلستان مقایسه کرد. این کار هم بدون مطالعه و تحقیق عمل درستی نیست و نوعی تطبیق غلط و شتابزده است.
شاید تعجب کنید نویسنده این سطور چندی قبل امام خمینی را با شاه اسماعیل صفوی مقایسه کردم. ممکن است دوستان بگویند این انتقاد و نقد به خودتان هم وارد است! در جواب باید بگویم پرونده امام راحل امروز بسته شده و افکار و عملکرد ایشان قابل قضاوت و ارزیابی میباشد و از طرفی به اجماع همه، امام خمینی یک نظام سلطنتی را سرنگون و نظام جدیدی را بنیانگذاری کرد. از این جهت نقش تاریخی ایشان (و نه شخصیت اخلاقی، علمی و اجتماعی) با یک بنیانگذار بزرگ تاریخی دیگر مثل شاه اسماعیل صفوی قابل قیاس است. درثانی مقایسه شخصیتهای تاریخی غیرهمزمان یک مطلب است و تطبیق افراد در سمت وزارت و وکالت و سیاست که زندهاند، با افراد تاریخی خوشنام گذشته برای اقناع کردن سیاسی و پیروزی جناحی مطلب دیگری است.
باز در مورد استفاده از تاریخ بین گذشته و حال مواردی هست که نه به صورت «لقبفروشی غلوآمیز» بلکه برای بیان عبرت یا قانونمندی اجتماعی و سیاسی و نوعی فلسفه تاریخ استفاده میشود. نویسنده این سطور چندی قبل در مورد پدیده «نادر شاهی» به رؤسای جمهور سابق و اسبق و لابد فعلی و آینده هشدار دادم و گفتم با استفاده از زندگی توأمان حماسهآمیز و فاجعهبار نادرشاه افشار، مواظب باشید محبوبیت و حماسه ملی اقبال و رأی مردم برای شما به ادبار و فاجعه ملی مبدل نشود!
در مورد دیگری موفقیتهای سردار قاسم سلیمانی علیه داعش در عراق و سوریه را با احساس غروری که سردار امامقلیخان در فتح هرمز علیه استعمار پرتغال انجام داده بود مقایسه و نتیجهگیری کردم که ظهور چنین سرداران موفقی در نتیجه وجود رهبران با لیاقت و بزرگ میباشد. بیان این مثالها برای فهم قانونمندی در تاریخ ایران مطرح میشود و برای غلو و تملق یا برای لقبفروشی و فرصتطلبی نبوده بلکه صرفاً درسها و عبرتهای تاریخی است؛ لذا این مقدار تطبیق نه تنها مذموم نیست بلکه مصداق گذشته چراغ راه آینده میتواند تلقی گردد.
این مطلب را هم در نظر داشته باشیم، ما دو نگاه به تاریخ میتوانیم داشته باشیم:
اول تاریخ را در خدمت سیاست قرار دادند و دوم از تاریخ برای سیاست درس آموختن؛ خواننده با بصیرت تفاوت و ارزش این دو زاویه دید را به خوبی میفهمد. البته ذکر این نکته مهم است که قضاوت و معدل تاریخی دادن به اشخاص، کار سهلی نیست که به سادگی بشود با پول و قدرت و تبلیغات آن را در خدمت سیاست روز درآورد؛ شاید هم بایستی گفت: تاریخ سختگیرتر از این حرفهاست؛ و عبارت روشنتر: مرکب تاریخ به راکب سیاست خیلی سواری نمیدهد.
* نقل از کانال شخصی نگارنده