سرويس اقتصادی جوان آنلاين: تحریم نفتی یکی از ابزارهای مهم ایالات متحده امریکا از زمان جنگ جهانی تا به امروز بوده است. آنها به خوبی میدانند به کارگیری تحریمهای اقتصادی به ویژه نفتی از چه جایگاه بسیار مهمی برای کشور تولیدکننده و مصرفکننده برخوردار است، به همین دلیل است که تبدیل به یک موضوع استراتژیک و سیاسی شد و تا امروز هم ادامه دارد.
تاریخ نشان میدهد امریکا نخستین کشوری بود که با تحریم نفت به صورت همهجانبه سعی در پیشبرد اهداف سیاسی خود داشت؛ این کشور که پیش از آغاز جنگ جهانی دوم ۸۰ درصد نفت مورد نیاز ژاپن را تأمین میکرد پس از اشغال منچوری و حمله نظامی ژاپن به چین در سال ۱۹۳۷ صادرات نفت خود را به توکیو کاهش داد و در سال ۱۹۴۱ روند صادرات را به طور کلی متوقف کرد.
ژاپنیها پس از مواجه شدن با این بحران، به سراغ شوروی رفتند، اما به دلیل نبود امکان صادرات نفت از این کشور به توکیو، ژاپن با حمله دریایی به بندر پرل هاربور امریکا در تاریخ هفتم سپتامبر ۱۹۴۱ دست به انتحار زد.
پیوند نفت میان قدرتهای بزرگ جهان را میتوان در سال ۱۹۳۸ دید که شوروی نیاز نفتی آلمان و هیتلر را تأمین میکرد و بین سالهای ۱۹۳۸ تا ۱۹۴۱ بیش از ۶۵ میلیون بشکه در اختیار آلمانیها قرار داد. برخی کارشناسان این اتفاق را نقطه ضعف آلمانیها قلمداد کردند که بیش از حد به شوروی وابسته شده بود به طوری که شکست رومِل در شمال آفریقا به دلیل عدم تأمین نیاز هیتلر به نفت بود. پس از این اتفاق بود که هیتلر برای به دست آوردن منبع عظیم نفت، به منطقه قفقاز حمله کرد، اما عرصه چنان بر نازیها تنگ شد که جنگ جهانی دوم را با شکستی بزرگ به پایان رساندند. از همان روزها تا به امروز، نفت تبدیل به یک کالای استراتژیک شده است که هر دو ظرف معادله را میتواند مغموم کند. طی چند دهه گذشته تحریم نفتی در قبال ایران، لیبی، بولیوی، شوروی، ونزوئلا و... به عنوان تولیدکننده صورت گرفته و کشورهای ژاپن، امریکا، رژیم صهیونیستی، هلند و... نیز به عنوان کشورهای مصرفکننده در لیست سیاه تولیدکنندگان قرار گرفتهاند.
کشور ایران چه پیش از انقلاب و چه پس از سال ۱۳۵۷ با تحریمهای مختلفی مواجه شده است؛ پس از ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹ انگلیسیها تحریمهای نفتی را در دستور کار قرار دادند و به کشورهای خریدار نفت ایران هشدار دادند در صورت خرید نفت از دولت ایران، با آنها برخورد قانونی میشود. لندن با این استدلال که ملی شدن صنعت نفت ایران غیرقانونی است و هنوز نفت ایران متعلق به انگلیسیهاست، شرایط را به قدری سخت کردند که میزان صادرات نفت ایران با کاهشی ۸۰ درصدی مواجه شد، اما به مرور زمان روند صادرات نفت افزایش یافت.
با وجود توقیف نفتکش ایتالیایی رزماری در دریا توسط نیروی دریایی انگلستان، کشور ژاپن با وجود حساسیتهای بالا، از ایران نفت وارد کرد، اما در نهایت با کودتا علیه محمد مصدق و بازطراحی ساختار قراردادی در نفت ایران، این تحریمها پایان یافت هرچند که تحریمهای سختتری پس از پیروزی انقلاب لحاظ شد. نکته مهم در حوزه تحریمها این است که از ابتدای تحریمهای نفتی تا به امروز، روند آن در حال تکمیل شدن بوده و هر تحریم جدیدی که وضع میشود، پوششدهنده روزنههایی است که پیشتر در قوانین تحریمی وجود داشت، اما به عقیده بسیاری از کارشناسان، هوشمندانهترین و دقیقترین تحریمها، تحریم نفت ایران توسط شورای امنیت و امریکا بود که البته این تحریمها توسط ایران دور زده شد هرچند که هیچگاه نتوانست به میزان پیش از اعمال تحریمها بازگردد.
فقط تحریم و تحریم
هدف از تحریم نفتی ایران، یک هدف سیاسی بود که تبدیل به ابزاری برای همسو ساختن کشورها با امریکا شده است و هیچ کشوری مثل امریکا از این ابزار در دنیا بهره نگرفته است. ایران، لیبی، عراق و ونزوئلا چهار کشور اصلی هستند که امریکاییها طی سه دهه اخیر با تحریم آنها، سعی در تحقق اهداف سیاسی خود داشتند که در برخی موارد با سرنگونی همراه شد و در برخی موارد با شکست.
هرچه که هست نباید فراموش کرد، مبدع تحریمهای نفتی امریکاست و بیشترین منفعتبرنده آن همین کشور است. دکتر برکشلی که روزگاری مسئولیت نمایندگی ایران در اوپک را بر عهده داشت درباره این استراتژی خاطره جالبی نقل میکند: «وقتی یک شخصیت سیاسی در مقام مسئول بنگاه اقتصادی است بسیار متفاوتتر از جایگاه سیاسی خود عمل میکند و این همان نقطهای است که شما را غافلگیر میکند. تقریباً سه ماه پیش از انتخابات ریاست جمهوری امریکا بود که دعوتنامهای رسمی برای حضور در یک پیش همایش نفتی به دستم رسید؛ رسم رایج در این گردهماییها بر این است که تعدادی از مدیران سرشناس نفتی و کارشناسان و صاحبنظران دور یکدیگر جمع شده و بدون ذهنیت درباره موضوعات جاری صنعت نفت جهان به ارائه نظرات و تبادل اطلاعات میپردازند. یک روز پیش از برگزاری این همایش خود را به ونیز رساندم و در جلسه فردا شرکت کردم. در این جلسه افراد سرشناسی مانند مرحوم لقمان دبیرکل اسبق اوپک، دیگ چنی مرد شماره یک هالیبرتون، آقای جمعه مدیرعامل وقت آرامکو و... حضور داشتند. نحوه چینش صندلیها به شکلی بود که دیگ چنی کنار من نشسته بود و، چون از قبل قصد داشتم درباره مسئله تحریم ایران صحبت کنم مصممتر از گذشته خودم را آماده کردم. نکته مهم در این جلسات منع یادداشتبرداری بود که هیچ یک از حاضران حق نداشتند قلم و کاغذ به جلسه بیاورند. مدل بحث هم مدل طوفان فکری بود.
پیش از آنکه نوبت به من برسد دیگ چنی نظرات خود را ارائه کرد و به موضوع تحریم ایران پرداخت. وی با حمله به بیل کلینتون و دموکراتها آنها را با کلمات جالبی مورد خطاب قرار داد و منع سرمایهگذاری و حضور شرکتهای امریکایی در ایران را به ضرر امنیت انرژی جهان میدانست. چنی با اقتدار و صراحت لهجه خاصی این تحریمها را نقد کرد و همه را تحتتأثیر قرار داد به طوری که مدیرعامل وقت آرامکو نیز متأثر شده بود. من هم در تعجب کامل بودم که چطور چنی به این شکل خواستار رفع تحریمها و جدایی سیاست از اصول اقتصادی میشد. نوبت به من رسید و طبق برنامهای که از قبل تدارک دیده بودم به موضوع تحریم پرداختم و در نهایت قرار شد سمینار در پیش رو درباره «تحریمها و آثار آن» برگزار شود. پس از پایان جلسه بلافاصله راهی وین شدم و این موضوع را با مسئولان در میان گذاشتم؛ خروجی نظرات این بود که در صورت پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات تحریمها برچیده خواهد شد. پس از انتخاب جرج بوش به عنوان رئیسجمهور امریکا این خوشبینی در حال تحقق بود زیرا بوش، دیگ چنی را به عنوان معاون خود انتخاب کرد. مدتی گذشت و چنی گروهی ۳۰ نفره را مأمور بررسی امنیت انرژی کرد که یکی از خروجیهای این کارگروه، توجه بیشتر به نفت عراق و تنگتر شدن تحریمهای ایران بود. چنی با آن همه طرفداری از ایران، از پشتیبانان اصلی تحریم علیه کشورمان شد و از قرار گرفتن نام ایران در محور شرارت دفاع کرد. آنجا بود که به همگان ثابت شد سیاست بر اقتصاد ارجحیت دارد و دیگ چنی با وجود علاقه به حضور شرکتهای امریکایی در ایران، موضع جدیدی را اتخاذ کرد.