سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، چشم و همچشمی و رؤیای داشتن زندگی لاکچری افراد زیادی را وسوسه میکند تا برای دستیابی به آن دست به سرقت یا دیگر جرائم بزنند، اما این افراد نه تنها از این راه به آرزوهای خود نمیرسند بلکه زندگی پشت میلههای زندان را تجربه میکنند. پروندهای که فروردین سال قبل در اداره پلیس تشکیل شد، شاگرد دلارفروشی به اداره پلیس رفت و از سه مرد جوان به اتهام سرقت سکه و دلارهایش شکایت کرد.
وی گفت: چند سالی است در صرافی حوالی میدان فردوسی به عنوان شاگرد کار میکنم. صاحب صرافی به من اعتماد دارد و به همین دلیل خیلی از معاملههایی که در بیرون از مغازه صرافی صورت میگیرد من انجام میدهم. مدتی است پسر جوانی به نام ایمان که از آشناهای قدیمی است برای خرید و فروش دلار به صرافی ما رفت و آمد دارد. دیروز او با صرافی تماس گرفت و سفارش خرید ۱۰هزار دلار و تعداد زیادی سکه داد. او مبلغ کمی هم به عنوان ودیعه به حساب صرافی واریز کرد. قرار شد امروز ۱۰هزار دلار را همراه سکههای سفارشی به او تحویل بدهم و او هم پول آن را کارت به کارت کند. از آنجایی که به او مشکوک شده بودم مقدار کمی دلار و چند عدد سکه از صرافی با خودم بردم. وقتی سوار خودرواش شدم ناگهان دو مردی که مسلح به چاقو بودند سوار خودرو شدند و من و ایمان را تهدید کردند. آنها مدعی بودند که ما برای زن یکی از بستگانشان مزاحمت ایجاد کردهایم. با تهدید چاقو ایمان به راه افتاد و در میانه راه دو مرد چاقو به دست تمامی سکهها و دلارها را از من به زور گرفتند، اما در این میان ایمان تعجب کرد که من مقدار کمی دلار و سکه با خودم آوردهام که فهمیدم دو مرد خشن با او همدست هستند. در حالی که با آنها داخل خودرو درگیر شده بودم، ایمان سرعت خودرو را کم کرد و مرا به پایین پرت کردند.
با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه مأموران با دو شکایت مشابه دیگر روبهرو شدند که بررسیها نشان داد ایمان همراه دو همدست که با دوسارق موبایلقاپ دیگر هم همکاری دارند به همین شیوه از دو صرافی ۲۰هزار دلار سرقت کردهاند.
یکی از شاکیان گفت: چند ماه قبل پسر جوانی به نام ایمان به صرافی ما آمد و مدعی شد که در کار تجارت لباس فعالیت میکند. او چند باری از ما دلار خرید و بعد هم فروخت تا اینکه سفارش ۱۰هزار دلار داد. روز حادثه شاگردم ۱۰هزار دلار سفارشی را برداشت و به داخل خودروی او رفته بود که ناگهان دو مرد دیگر داخل خودرواش میشوند و با تهدید چاقو از ایمان میخواهند، حرکت کند. آنها مدعی بودند که شاگرد من و ایمان مزاحم خانواده آنها شدهاند و بعد با تهدید چاقو همه دلارها را از شاگردم میگیرند و او را رها میکنند. وی ادامه داد: پس از این فهمیدم که دو سارق همدست ایمان هستند که با این شیوه دست به سرقت ۱۰هزار دلار زدند.
با طرح دو شکایت مشابه مأموران برای دستگیری سارقان دست به تحقیق تخصصی زدند تا اینکه متوجه شدند ایمان قصد دارد مقداری دلار به صرافی بفروشد. بنابراین مأموران ایمان را همراه مقداری دلار دستگیر کردند.
ایمان در بازجوییها به سرقتهای سریالی با همدستی چهارنفر از همدستانش اعتراف کرد.
پس از این مأموران چهار همدست او را دستگیر و از مخفیگاه آنها دلارهای سرقتی را کشف کردند.
ایمان گفت: من خیلی دوست داشتم راه صدساله را یکساله طی کنم و خیلی زود پولدار شوم و زندگی لاکچری داشته باشم. همیشه حسرت خودروهای خارجی و شاسی بلند داشتم تا اینکه تصمیم گرفتم این باند را تشکیل دهم و با سرقت دلار خیلی زود به آرزوهایم برسم. ابتدا با دو سارق موبایل دوست شدم، اما سرقت موبایل درآمد زیادی نداشت که با دو نفر دیگر از دوستانم به نامهای بابک و فرزاد این باند را تشکیل دادم. من خودم را تاجر معرفی میکردم و پس از چند بار خرید و فروش اعتماد آنها را جلب و بعد نقشهام را اجرا میکردم. متهمان دیگر هم حرفهای ایمان را تأیید کردند. تحقیقات از متهمان ادامه دارد.