سرويس زنان جوان آنلاين: طلاق اصلیترین دلیلی است که موجب شده تا آمار زنان سرپرست خانوار در سالهای اخیر به طور فزایندهای در منحنی افزایشی حرکت کند. طبق آخرین آمار از هر ۱۰ ازدواج ۸ ازدواج منتهی به جدایی میشود و در این میان بدیهی است که آمار زنان سرپرست خانوار رشد داشته باشد. این همه زن مطلقه در جامعه حضور دارند که تکیهگاهی هم ندارند بنابراین این زنان ناگزیرند برای گذران زندگی به تواناییهای خودشان تکیه کنند و زن سرپرست خانوار شوند. این زنان اگر توانمندی لازم برای حضور در بازار کار را نداشته باشند در آغاز مسیر انواع و اقسام آسیبهای اجتماعی و اخلاقی قرار میگیرند، چون حامی و امنیتی ندارند. اگر پشتوانه زنی که مجبور به جدایی میشود را مهریه بدانیم که با شرایط کنونی مهریه به سادگی به دست زن نمیرسد تا بتواند از این پشتوانه بهرهبرداری کند، در شرایط اقتصادی کنونی خانوادهها هم توان حمایت از این زنان را ندارند پس آنها ناگزیرند وارد جامعه شوند. اما در جامعه هم شرایط چندان مساعدی در انتظار آنها نیست و با نگاه عمومی منفی و در برخی موارد منفعتجویانهای مواجهاند. بحث کار کردن و مهارت داشتن زنان در جامعه امری منفی تلقی نمیشود، اما نمیتوان این مسئله را انکار کرد که امر تربیت فرزندان موضوعی است که بخش عمده آن با مادر است و اولویت با تربیت فرزند است. پس مادرانی که نقش تربیتی را بر عهده دارند اغلب ترجیح میدهند مسئولیت سرپرستی را به همسرشان واگذار کنند، اما در فقدان حضور همسر به دلیل طلاق، از کار افتادگی یا فوت زنان جز قبول سرپرست در کنار ایفای نقش تربیتی چارهای ندارند و نخستین آسیب این ماجرا ضعف تربیتی فرزندان خانواده خواهد بود. از سوی دیگر خود این زنان هم با یک برچسب خاص وارد جامعهای میشوند که آسیبهای مختلفی در انتظارشان است و چنین زنی با این فشار روانی ناشی از آسیبهای پیرامونیاش حالا میخواهد در خانه نقش تربیتی را ایفا کند و بدیهی است که در ایفای چنین نقشی چالشهایی خواهد داشت.
در جامعه امروز شاید خیلی از خانمها شاغل باشند، اما شاغل بودن یک زن در کنار همسرش با شراکت و احساس امنیت همراه است، اما یک زن سرپرست خانوار باید به تنهایی تمام بارهای زندگی را به دوش بکشد و نگاههای خاصی که در جامعه ما وجود دارد فشار روانی مضاعفی را به این زنان وارد میکند. برای پیشگیری از رشد قابل تأمل و نگرانکننده آمار زنان سرپرست خانوار باید در حوزه آموزش مهارتهای زندگی و مشاورههای پیش از ازدواج به شکلی جدی برنامهریزی صورت گیرد و به جای مشاوره پیش از طلاق که اغلب حکم نوشداروی بعد از مرگ سهراب را دارد نهادهای تصمیمگیر باید بحث مشاورههای پیش از ازدواج را قانونمند و اجباری کنند. بدیهی است اگر در ازدواج انتخاب درستی صورت گیرد طلاق و تبعات آن همچون شکلگیری پدیده زنان سرپرست خانوار به طور قابل ملاحظهای کاهش مییابد. از سوی دیگر زنان سرپرست خانوار بخشی از جامعه امروز ما هستند و باید نهادهای حمایتی همچون بهزیستی و کمیته امداد این افراد را تحت پوشش قرار دهند و از دغدغههای اقتصادی و اجتماعی آنها بکاهند تا در آنها احساس امنیت ایجاد کنند. زنان سرپرست خانوار نسبت به آینده با نگاه مبهمی که دارند احساس ناامنی میکنند و به دلیل فقدان حمایتهای اجتماعی نظیر بیمه در معرض آسیبهای اجتماعی گستردهای قرار دارند، اما حمایت از آنها میتواند جامعه را در برابر آسیبهای اجتماعی ناشی از این پدیده بیمه کند.
*روانشناس و مشاور خانواده