سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: وقتی فرزندانتان درباره علایق خود صحبت میکنند چقدر با دقت و توجه به آنها گوش کرده و آنها را در انجام کار مورد علاقهشان همراهی و در راه رسیدن به هدف تشویقشان میکنید؟ بسیاری از والدین صرفاً برای پر کردن اوقات فراغت فرزندانشان، آنان را در کلاسهای مختلف ثبتنام میکنند، بدون آنکه نظر و علاقه فرزندشان را درباره آنچه برایش وقت و هزینه میکنند، بدانند.
در اکثر قریب به اتفاق خانوادههای ایرانی مرسوم است که حتماً فرزندشان یک کلاس موسیقی رفته و حتماً یک ساز بلد باشد، تا جلوی فک و فامیل و دوست و آشنا کم نیاورند و بتوانند پز بدهند. ولی همین والدین برای یک بار هم از فرزندشان نمیپرسند که آیا این سازی که ساعتها برای آموزش و یادگیری آن وقت میگذارد اصلاً دوست دارد یا نه؟! اصلاً قرار است آموزش این ساز را تا کجا و تا چه سنی با چه هدفی ادامه دهد. فقط ساز یاد بگیرد که از بچههای دیگران عقب نماند یا اینکه با هدف پیشرفت و به درجه استادی رسیدن در این ساز آن را مینوازد و برای این هنری که میآموزد هدف و آیندهای دارد؟ این وظیفه ماست که به بچهها کمک کنیم هرکاری را هدفمند انجام دهند و برای آن خروجی و آیندهای در نظر بگیرند.
اگر فرزند ما به حرفه و هنری علاقه دارد بهتر است او را در انجام و پیشرفت در آن حرفه تشویق کرده و همراهی کنیم. دختر یکی از آشناهایمان که از همان سن پایین بسیار به آشپزی و شیرینیپزی علاقه داشت اکنون برای خود یک کارآفرین خانم جوان و موفق شده است. او از سنین نوجوانی و در حالی که ۱۳-۱۲ سال بیشتر نداشت علاقه خود به این حرفه را نشان میداد. در ابتدا والدینش بهخصوص پدرش با رفتن به کلاس آشپزی در این سن و سال بسیار مخالفت کردند و اصلاً دوست نداشت دختر دردانهاش از این سن به فکر آشپزی و این موضوعات باشد. ولی دخترک در خانه و در ایام بیکاری در آشپزخانه با غذاهای جدیدی که خودش با ترکیب مواد غذاییمختلف درست میکرد پدر را قانع کرد که باید کلاس آشپزی برود. وقتی شنیدم این خانواده دخترشان را در تابستان کلاس آشپزی و شیرینیپزی گذاشتهاند تعجب کردم ولی زمانی که خبردار شدم او به صورت حرفهای این کار را میکند و حتی هنگام برگزاری مهمانی فامیل از او برای آشپزی دعوت میکنند به تصمیم او و خانوادهاش آفرین گفتم. دختر نوجوان با آموزش صحیح آشپزی و شیرینیپزی درواقع کار مورد علاقه خود را درست و دقیقتر از قبل انجام میداد. او با اعتمادبهنفسی که در این حرفه پیدا کرده بود ابتدا در جشنهای مدرسه و بعد در جشنها و مهمانیهای دوست و آشنا انواع غذاها و کیکهای خوشمزه را درست کرده و با قیمت بسیار خوب و مناسب به فروش میرساند. اولین درآمدی که به دست آورده بود بیشتر از ۱۴ سال سن نداشت و اکنون او یک دختر جوان ۲۰ ساله است که با طبخ غذاهای خوشمزه برای خود کار و شغل موفقی دارد.
معمولاً اکثر والدین دوست دارند فرزندانشان دکتر و مهندس شوند. از همان سنین پایین هم مرتب این خواستههای خود را در گوش فرزندانشان زمزمه میکنند و اصلاً به علاقه و خواسته فرزندشان توجهی ندارند. حالا جامعه پر شده از دکتر و مهندسهایی که کاری برای انجام ندارند. گویا فراموش کردهایم که جامعه به مشاغل دیگر هم نیاز دارد. اگر قرار باشد همه دکتر و مهندس شوند پس چه کسی خیاط و نانوا و مکانیک شود؟ به علاقه و تواناییهای فرزندانمان توجه کنیم و خودخواهانه با آینده و سرنوشت آنها بازی نکنیم.
هرکدام از ما بد نیست هر از گاهی دوران نوجوانی خودمان را مرور کنیم. وقتی به دوران نوجوانی خود و به ایام تابستان آن روزها فکر میکنم به یاد میآورم که چه کارهایی که انجام نمیدادم. من با همان سن کم با توجه به وضعیت مالی پدرم هر تابستان در یک حرفه به عنوان شاگرد کار میکردم و البته دستمزدی هرچند ناچیز هم میگرفتم. در کارواش و رستوران کار میکردم. نقاشی روی شیشه میکشیدم و میفروختم. دستفروشی میکردم. روزنامه میفروختم. بامیههای حلقهای در سینی میفروختم. جوجههای رنگی به همراه دوستم میخریدیم و با سود اندکی میفروختیم و خلاصه اینکه بیکار نمیماندیم. در آن زمانها تمام بچهها تابستانشان را در کوچهها و بازیهای گروهی میگذراندند نه مثل الان که انواع و اقسام کلاسهای آموزشی و تفریحی است و بچهها مدام از این کلاس به آن کلاس میروند یا در خانه پای بازیهای اینترنتی نشستهاند، یا در فضاهای مجازی سرگرم و مشغول هستند. بالطبع بچههای امروزی اینگونه تابستان خود را سپری میکنند. با این شرایط نگرانی والدین امروزی نسبت به والدین قدیمی کمتر که نشده هیچ بیشتر از گذشته دلواپس فرزندانشان هستند. قاعدتاً نمیتوانیم این شرایط را انکار و فرزندانمان را از این دنیای جدید محروم کنیم، اما هرکدام از ما با آموزش و مراقبت میتوانیم به فرزندانمان کمک کنیم که بهترین استفاده را از این فضای مجازی ببرند، اما باید فرزندانمان را از اعتیاد به رایانه و اینترنت محافظت کنیم و گاهی به همراه آنها به بازیهای سنتی و تفریحات دستهجمعی بپردازیم.
این روزها کسب و کار در فضای مجازی هم بسیار باب شده است و بسیاری از مردم ترجیح میدهند خریدهای خود را از طریق اینترنت انجام دهند. پسر نوجوان ۱۵ سالهای را میشناسم که درآمد خوبی از طریق اینترنت دارد. در ابتدا وقتی متوجه این موضوع شدم خیلی ناراحت و در عین حال نگران شدم. چرا باید والدینش اجازه دهند که او از طریق اینترنت کسب درآمد کند؟ مگر او چه نیازی به پول دارد؟ فضای مجازی و دنیای اینترنت به اندازه کافی برای نوجوانان ناامن است، حال اینکه در این فضا مشغول به کار و درآمدزایی هم باشند که دیگر هیچ! ولی وقتی پای صحبت این نوجوان نشستم متوجه شدم که مغز او پر از ایدههای جدید و تازه است. یک کسب و کار کوچک با توجه به مهارت خود و نیازی که نوجوانان دارند راهاندازی کرده است. پدر این پسر نوجوان میگوید: «از او حمایت میکنم و هرجایی که نیاز به کمک من داشته باشد او را راهنمایی کرده و کمکش میکنم. با این استعداد و پشتکار قطعاً او میتواند در آینده یکی از بزرگترین کسب و کارهای اینترنتی را برای خود داشته باشد. این کار اصلاً به درس و مدرسه او لطمه نمیزند و بیشتر در تابستان و زمان فراغت وقت خود را صرف این کار میکند.»
باید به استعدادها و علاقه فرزندانمان توجه کنیم و به آنها راه و روش استفاده درست از استعدادشان را نشان دهیم. باید با حمایت خود به آنها در پیدا کردن راه صحیح زندگیشان کمک کنیم. همه بچهها علاقهمند نیستند دکتر و مهندس شوند. پس با فرزندانمان صحبت کنیم و از علائق و مهارتهایشان باخبر شویم و با حمایت خود به آنها این نکته را گوشزد کنیم که آینده آنها برای ما مهم است و هرکاری از دستمان بربیاید برایشان انجام میدهیم. حمایت و پشتگرمی ما بیتردید بهترین سرمایه برای آنان محسوب میشود.