سرویس زنان جوان آنلاین: چهار دهه زمان کافی است تا انقلابی که بر پایه نظامهای ارزشی و برای احیای دینمداری از سوی خود مردم شکل گرفته بود نظام ارزشیاش را در میان نسلهای تازهتری که دوران انقلاب را ندیدهاند و روزهای پیش از آن را درک نکردهاند تعمیق و نهادینه کند. با این وجود، اما با نگاهی به سطحیترین لایحههای جامعه و برونیترین نماد این ارزشها که همان پوشش و حجاب است میتوانیم دریابیم در حوزه اقناع نسل جوان و تعمیق باورها و ارزشهای اسلامی و انقلابیمان به درستی عمل نکردهایم. برونداد این کارنامه نه چندان موفق خود را به شکل زنان، دختران و مردانی نشان میدهد که در پوشششان چندان تقیدی به حدود شرعی و الهی نشان نمیدهند. صرفنظر از عمق این لایحه سطحی، انتظار میرفت در طول چهار دهه تلاش و دستاوردهای گوناگون و غیر قابل انکار، دغدغه موضوعات فرهنگی و ساختار اخلاقی جامعه به عنوان مسئلهای زیربنایی و با وجود هشدارهای چندین باره رهبر معظم انقلاب، بیش از این مورد توجه مسئولان و سیاستگذاران جامعه قرار میگرفت تا امروز و در دوران بلوغ انقلابمان شاهد ظهور و بروز نسلی باشیم که بیهیچ تردید در مسیر اعتلای ارزشهای فردی و اجتماعی حرکت کند. به سراغ معصومه حکیمیان معاون فرهنگی بسیج جامعه زنان رفتهایم تا این بار حجاب را از منظر بایدها و نبایدهای برنامهریزان و مسئولان مورد واکاوی قرار دهیم و به این واقعیت که شرایط عفاف و حجاب در جامعه امروز برونداد فرصتی ۴۰ ساله برای کار فرهنگی است که گاهی با نگاه سلیقهای داخلیها و گاهی با شبیخون فرهنگی خارجیها به اینجا رسیده است، نگاهی بیندازیم.
خانم حکیمیان! چهار دهه از انقلاب گذشته و انتظار میرفت در این دوران بسیاری از باورها و ارزشهای ما تعمیق شود. کما اینکه در طول این مدت توانستهایم در بسیاری از کشورهای دنیا به لحاظ فرهنگی آنچنان خوب کار کنیم که هماکنون در مناطقی از دنیا مانند کشورهای امریکای لاتین یا نیجریه اسلام را با نام امام، رهبری و انقلاب اسلامی ایران میشناسند. در برابر این در داخل کشور به نظر میرسد از وضعیت چندان مناسبی در حوزه ارزشهای ملی و مذهبیمان و از جمله مصادیق آن حجاب و عفاف برخوردار نباشیم. به نظر شما چه عواملی موجب شده تا ما به چنین شرایطی دچار شویم؟
برای پاسخ به این سؤال باید نگاهی عادلانه و صحیح داشته باشیم. اینکه بگوییم ما در این ۴۰ سال دغدغه بحثهای ارزشی را نداشتهایم باید پاسخ داد چرا دغدغه این مسائل را داشتهایم. اما اینکه چرا این دغدغه خروجی مناسبی نداشته است؟ پاسخ این است که، چون نگاه درستی به این موضوع نداشتهایم و نگاه سلیقهمحور به دینمداری مردم اشتباهی بزرگ بوده که ما به آن گرفتار شدهایم.
برنامهریزی و حرکت بر اساس سلایق افراد چه در جهت افراط و چه در جهت تفریط برای اینکه ما را در حوزههای ارزشی و فرهنگی زمینگیر کند کافی است! به جای آنکه ما اصل محتوای دین و سیره معصومین (ع) را به دنبال پیامهای آسمانی خداوند در قرآن کریم محور قرار دهیم پیام خداوند را بر حسب سلیقه خودمان تعبیر کردهایم.
آفت این نگاه سلیقهای چه بوده است؟
ببینید سلیقهها مانند همدیگر نیستند. پیام و دستور خداوند دستور مشخصی است و انضباط رفتاری که خدا از بندگانش توقع دارد و در ادیان مختلف بیان کرده در حوزههای مختلف رفتار، پوشش و حتی اندیشیدن مشخص است و هیچ پیچیدگی و ابهامی ندارد. ما اصلاً دچار سردرگمی نمیشویم. جایی جامعه دچار سردرگمی میشود که متولیان امر اصل را محور قرار ندادهاند و سلیقهای رفتار کردهاند. این رفتار سلیقهای به دلیل تفاوت در سلیقهها منجر به بروز تضاد در جامعه شده است و مردم سردرگمند که چه کسی درست میگوید! اصل مبانی دین با فطرت انسان تطبیق دارد، اما وقتی به سمت افراط یا تفریط میرود دیگر با فطرت تطابقی ندارد و به همین خاطر است که هم افراط و هم تفریط دلزدگی ایجاد میکند. بر خلاف تصور رایج حرکت بر مدار تفریط هم بر مبنای سلیقه انجام میگیرد و موجب خروج از مدار تعادل شدن و دلزدگی میشود، اما چون پدیده تفریط با شهوات همخوانی دارد ممکن است مدت زمان بیشتری طول بکشد تا مردم نسبت به آن واکنش نشان دهند، اما در مجموع با نگاه جامعهشناختی و مردمشناختی به موضوع عفاف و حجاب میبینیم که متهم ردیف اول در وضعیت امروز جامعه کسانی هستند که بر اساس نص صریح قرآن و سیره اهل بیت حرف نزدند و رفتار نکردهاند. این مسئله با ایجاد یک پارادوکس جامعه را دچار سردرگمی میکند.
موضوع مهم دیگر اینکه حتی کسانی که حقیقت دین را برای مسیر خود انتخاب کردهاند کار را به روش درستی پیش نبردهاند.
یعنی به نظر شما افرادی که در مسیر تعادل و دینداری حرکت کردهاند هم اشتباه داشتهاند؟ مصداقیتر بگویید.
ببینید به طور نمونه در بحث حجاب بخشی از روشهای ما منجر به این شده تا جامعه را به سمت رنگ یا طرح واحد سوق دهیم. در حالی که اگر شما تمام آیات قرآن کریم را مورد بررسی قرار دهید و سیره معصومین (ع) را موشکافی کنید با باید و نبایدی درباره یک رنگ یا یک طرح برای حجاب مواجه نمیشوید. اسلام توصیه به رنگ یا طرح خاصی نکرده است بلکه به «حد» توصیه کرده است. اینکه پوشش چقدر است و چه ضوابط و مشخصاتی دارد. به طور مثال بدننما نبودن یا حدود گردی صورت و بیرون بودن دستها تا مچ و نداشتن زیورآلات در برابر نامحرم حدود شرعی حجاب است. البته برای آقایان هم تلویحاًَ صحبتهایی شده است. حد حجاب آن چیزی است که خداوند خواسته و باید بر اساس همین خواسته خدا نسخه پیچید، اما ما این کار را نکردهایم.
در پی این موارد ما ذائقههای مختلف، شرایط سنی و شغلی افراد را در نظر نگرفتهایم و این موجب شده تا برخی افراد خلاف ذائقه انسانی، سیرت و فطرت خودشان عمل کنند. در برابر غفلت ما، اما دشمن به خوبی نقاط ضعف ما را شناسایی کرده و درست شبیه یک جنگ با برنامهریزی و بر اساس نقطه ضعفهای ما عملیات ضد فرهنگی خود را طراحی کرده و تا حدودی هم به هدف رسیده است.
خانم حکیمیان بحث پروژههای جهانی ترویج فرهنگ برهنگی را در این زمینه چطور میبینید؟ حرکت به سمت فرهنگ برهنگی در تمام دنیا طبق چه پروتکلهایی اجرایی میشود؟
پروژه عفتزدایی و آلوده کردن نسل انسان به فجایع اخلاقی و رفتاری پروژهای ۳۰ یا ۴۰ ساله نیست بلکه پروژهای ۲۰۰ ساله است و پروتکلهای ۲۴ بندی یهود اهداف مشخصی را در حوزه ترویج بی بند و باری، مشروبخواری، مواد مخدر و ... پیشبینی کرده است. این پروژه جهانی است و با بهکارگیری ابزار متنوع از جمله سینمای هالیوود در سطح جهان در حال پیادهسازی است. یعنی در کنار کمکاریها و غفلتهای داخلی اگر در سطح شهرها وضعیت پوشش زنان و مردانمان را متناسب با ارزشهای ایرانی و اسلامیمان نمیبینیم به این خاطر است که ما هم یکی از قربانیان پروژه ۲۰۰ ساله یهود هستیم. این در حالی است که رهبر فرزانه انقلاب بحث تهاجم فرهنگی را در سالهای ۷۰، ۷۱ مطرح کردند، اما با غفلت ما این میدان یکطرفه دست دشمن افتاد تا حال و روز جامعه امروز ما را به شرایط فعلی برساند.
با عنایت به نگاه آسیبشناسانهای که درباره وضعیت امروز حجاب و عفاف در جامعه داشتید در برابر زنان و دختران و حتی گاهی مردانی که حدود حجاب و عفاف را رعایت نمیکنند باید چه عکسالعملی اتخاذ کرد؟
کسانی که پایبند به اصول و شریعت و برازنده فرهنگ ملی ایرانیان در جامعه ظاهر نمیشوند را نباید به چشم متهم نگاه کرد. اینها قربانیان پروژههای صهیونیسم جهانی و قربانی ندانمکاریهای داخلی هستند و باید به داد قربانی رسید. نگاه متهم داشتن به این افراد خطایی بزرگ است و موجب میشود نتوانیم تصمیم درستی بگیریم.
بحث قربانی بودن این افراد را شاید هنگامی بهتر بتوان درک کرد که گاهی وقتها با پوششهای مضحکی مواجه میشویم که تحت عنوان مدهای تازه به خورد جوانان ما میدهند و دختران و پسران ما با پوششهایی همچون شلوارهای پاره تصور میکنند شیکپوش هستند! تحلیل شما درباره این هرج و مرج پوششی در جامعه چیست؟
به نظر من فضای کنونی جامعه ما پر از بیانضباطی اجتماعی است؛ این بیانضباطی هم در گفتار مردم و هم در رفتار و سبک پوشش و سبک زندگی آنها به چشم میخورد. ما به غیر ازاینکه بخواهیم کلمه بیحجابی یا بدحجابی را به کار ببریم باید بگوییم دچار نوعی بیانضباطی در پوشش شدهایم و این بیانضباطی در تمام محیطهای عمومی و حتی در دانشگاهها و مراکز آموزشی ما خود را نشان میدهد. این در حالی است که در تمام دانشگاههای دنیا ضوابط خاصی برای پوشش وجود دارد، اما متأسفانه ما حتی حاضر نیستیم شأن و منزلت محیطهای علمی را رعایت کنیم. مقصر این اتفاق هم مسئولان کشور هستند چراکه بحث لباس هماهنگ برای دانشجویان سالها پیش مطرح شده، اما هنوز به نتیجه نرسیده است، اما در دانشگاههای بزرگ و معتبر دنیا برای اساتید، دانشجویان و کارمندان پوشش مشخصی وجود دارد که هم آنها را معرفی میکند و هم انضباطی را در آنها فراهم کرده است. ما در پوشش بسیاری از زنان و دختران و حتی مردانمان در سطح شهری شیکپوشی نمیبینیم و هیچگونه تناسبی به لحاظ زیبایی، طرح و رنگ در لباس و تکریم فرهنگ ملی در آنها وجود ندارد این در حالی است که مقام معظم رهبری اخیراً فرمودهاند حجاب پیش از آنکه اسلامی باشد میراث ملی است و زنان ایرانیان نماد پوشش و رفتار عفیف بودند و ایشان در جمعی که خدمتشان رفته بودند تأکید جدی بر این وجه حجاب داشتهاند. ما از ایرانی بودنمان آداب و رسوم، مرزها و پوششمان را داریم و اگر بنا باشد یک به یک این ارزشهای هویتیمان را از دست بدهیم دیگر چیزی برایمان باقی نمیماند. پروژه صهیونیستی برای حکومت بر جهان اهداف اعتقاد و روش خودش را حاکم میکند، چون جامعهای که میخواهد مقتدر و با آزادی و استقلال بماند باید سه ثروت را حفظ کند؛ سلامت اخلاقی، سلامت روانی و سلامت جسمی نسل. اگر کشوری این سه عنصر را از دست بدهد استقلال و آزادیاش را هم از دست میدهد. اینها پدیدههایی است که نمیتوان تنها نگاه داخلی به آن داشت و باید دشمن جهانی را شناسایی کرد.
برخی صاحبنظران معتقدند بخش مهمی از بدحجابی در جامعه نوعی اعتراض به وضعیت سیاسی جامعه است و زنان و دختران جوان از این مسئله به عنوان ابزاری برای ابراز نافرمانی مدنی استفاده میکنند. پاسخ شما به این مسئله چیست؟
این اتفاق تازهای نیست و تقریباً ۳۰، ۳۵ سال قدمت دارد و زمانی شروع شد که شبکههای خارجی سناریویی کاملاً علمی نوشتند تا بیبند و باری، معتاد کردن و... را بر اساس همان پروژه ۲۰۰ ساله برای حکومت بر جهان تدارک دیدند و از سوی دیگر سرنگونی نظامی که آمده به این سلطه جهانی نه بگوید را در دستور کار داشتند. درباره دستاوردهای انقلاب در ۴۰ سالگی خیلیها حرفهایی داشتند، اما به نظر من جای یک جمله خالی بود؛ بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی ایران این بود که جلوی اجرای پروژههای صهیونیستی در کشور را سد کرد. در سالروز ۲۱ تیر ۲ هزار مرد غیرتمند ایرانی در مسجد گوهرشاد به خاطر نه گفتن به این پروژه صهیونیستی به خاک و خون کشیده شدند که یکی از این پروژهها کشف حجاب بود. انقلاب اسلامی پیروز شد تا به این نقشهها نه بگوید و طبیعی است که آنها برای سرنگونی این انقلاب با بهکارگیری دانشمندان این حوزه تلاش میکنند. در این مسیر پدیدههای اخلاقی همچون پوشش را سیاستزده کردند و ما هم در برابر این پروژه سکوت کردیم. دین ما از سیاست جدا نیست، اما سیاستزده هم نیست. در اینجا بود که ما باید فریاد میزدیم حجاب را جمهوری اسلامی نیاورده، این دستوری است که در دین یهود و مسیح هم آمده و تمدن ملی ما هم بوده است و انقلاب تنها بر آن صحه گذاشته است. به خاطر سکوت ما عدهای دچار سوءتفاهم شدند و سیاستزدگی حجاب برای مردم باور شد. ندانمکاریهای داخلی هم به دشمن کمک کرد و در این بین مهرههایی هم بهکارگیری شدند.
گشت ارشاد یکی از مناقشهبرانگیزترین مباحثی است که پیرامون مسئله عفاف و حجاب در جامعه ما مطرح میشود. برخی نگاهی انتقادی به عملکرد این گشت دارند و برخی دیگر معتقدند چنین ساز و کارهایی برای برقراری امنیت اخلاقی جامعه لازم است. از سوی دیگر به نظر میرسد گشت ارشاد آخرین جبههای است که کمکاری نهادهای فرهنگی و فعالیتهای ایجابی در حوزه عفاف و حجاب را به عهده گرفته است. به نظر شما آیا گشت ارشاد میتواند راهکار باشد یا مسکن است و یا اصلاً نباید باشد و اگر بود در مدلی دیگر عمل کند؟
ببینید عمر پلیس اخلاق در کشور ما به ۲۰ سال نمیرسد، اما این پلیس در امریکا ۷۰ سال قدمت دارد و استاد میرلوحی کتابی دارند به نام «گشت ارشاد در امریکا». در این کشور بر مبنای قانون خودشان پلیس اخلاق دارند و اگر کسی خطا کند مجازات میشود و این مجازاتها سنگینتر و خشنتر از ایران است. بگذریم از اینکه در ۲۵ سال اخیر دهها جنبش بازگشت به خویشتن در امریکا شکل گرفته است. اینکه باید گروهی باشد که از اجرای قانون مراقبت کند حقیقتی غیر قابل انکار است، اما اینکه آیا مدل و روش این گروه برای مراقبت از قانون پوشش و عفاف و حجاب در کشور و افزایش تقید به آن درست است یا خیر موضوعی است که باید مورد بررسی و پژوهش قرار بگیرد تا ببینند آیا این مدل سبک و سیاق گشت ارشاد بهترین نسخه است یا خیر.