کد خبر: 961323
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۳۹۸ - ۰۳:۲۲
رویارویی مستقیم با شیطان بزرگ در گفت‌وگوی «جوان» با ۲ رزمنده دفاع مقدس
بیش از ۳۰ سال قبل برای اولین بار امریکایی‌ها طعم نبرد مستقیم با ایرانی‌ها را چشیدند. به خلیج فارس آمدند تا با کشوری که در آن زمان هفت سال جنگ فرسایشی، شدید و نابرابر را تحمل کرده بود، بجنگند.
علیرضا محمدی
سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: نبرد روی آب‌ها موضوعی است که در رویارویی نظامی ایران و امریکا حرف اول را می‌زند. ایالات متحده مرز زمینی با ایران ندارد، لذا باید ناوهایش را از حدود ۱۱ هزار کیلومتر آن طرف‌تر به خلیج فارس برساند تا مقابل قدیمی‌ترین کشور جهان صف‌آرایی کند. بیش از ۳۰ سال قبل (سال ۱۳۶۶ و ۶۷) برای اولین بار امریکایی‌ها طعم نبرد مستقیم با ایرانی‌ها را چشیدند. به خلیج فارس آمدند تا با کشوری که در آن زمان هفت سال جنگ فرسایشی، شدید و نابرابر را تحمل کرده بود، بجنگند. زمانی که هنوز خبری از زیردریایی‌ها، انواع اژدر‌ها و اقسام موشک‌های ساخت ایران نبود، به نظر نمی‌رسید امریکایی‌ها کار سختی پیش رو داشته باشند. در گفت‌وگویی که با جانباز نادعلی براتی و جانباز رضا کریمی دو رزمنده دفاع مقدس و از حاضران نبرد با امریکایی‌ها در خلیج فارس داشتیم، زوایایی از این رویارویی تاریخی را تقدیم حضورتان می‌کنیم.

وقتی ایران در پاسخ به جنگ نفتکش‌ها که از سوی عراق در خلیج فارس و دریای عمان به راه افتاده بود، سیاست مقابله به مثل را در پیش گرفت، سر و کله مهمان‌های ناخوانده در منطقه پیدا شد. مشخصاً نیروی دریایی ایالات متحده امریکا به عنوان پیشرفته‌ترین نیروی دریایی جهان به خلیج فارس آمد تا نفس ایرانی‌ها را در این آبراه بین‌المللی که به نوعی خانه‌شان محسوب می‌شد، بگیرد. این طرف، اما سلاح اصلی ایرانی‌ها در قلوب رزمندگانی بود که تصاویر نشان می‌داد ارتشی با ترکیب سنی غیرهمگون دارند. پیرمرد‌ها در کنار نوجوان‌ها با پیشانی‌بند‌های سرخ و سبز لبخندزنان عکس یادگاری می‌گرفتند.

برای چنین ارتشی که «بسیج» نام داشت فرقی نمی‌کرد جنگ در کوهستان‌های غرب باشد یا روی امواج وحشی اروند. هفت سال جنگ با عراق به خوبی نشان داده بود که این ارتش مردمی قدرت تطبیق‌پذیری فوق‌العاده‌ای در مواجهه با موقعیت‌های مختلف دارد. واژه‌هایی، چون ولایتمداری و تکلیف‌محوری، ستون اعتقادات این ارتش مردمی را تشکیل می‌داد و اگر تکلیف بود، ابایی از رویارویی مستقیم با شیطان بزرگ نداشت.

جانباز نادعلی براتی یکی از رزمندگان لشکر ۱۴ امام حسین (ع) که تجربه جنگ با امریکایی‌ها را دارد، در گفتگو با «جوان» می‌گوید: «قبل از جنگ به کردستان رفتم و بعد از شروع جنگ به خرمشهر و آبادان. سال ۵۹ به عضویت سپاه درآمدم و از آن به بعد تا پایان جنگ در جبهه‌ها حضور داشتم. آن زمان هرچه تکلیف حکم می‌کرد انجام می‌دادیم. هر جا نیاز بود اعزام می‌شدیم و با توکل بر خدا در برابر هر چیزی که مقابل‌مان قد علم می‌کرد می‌جنگیدیم.»

دشمن اصلی

سال ۶۶ که سر و کله امریکایی‌ها در خلیج فارس پیدا شد، نادعلی حکم گرفت یک گردان از رزمنده‌های اصفهانی را بردارد و به جنوب کشور برود. او و همرزمانش سال‌ها در زمین جنگیده بودند، اما حالا باید روی آب‌های گرم جنوب با ناوگانی می‌جنگیدند که غرور شکست زیردریایی‌های آلمانی و کامی‌کازی‌های ژاپنی را هنوز زیر زبان خود احساس می‌کرد، اما مطالعه تاریخ جنگ جهانی دوم، چیزی نبود که رزمنده‌های ایرانی را به وحشت بیندازد.
نادعلی می‌گوید: «آن زمان با خودم کلنجار می‌رفتم که دشمن اصلی ما امریکاست. این کشور سال‌هاست که از طریق عراق با ما می‌جنگد و حالا شیطان بزرگ مستقیم و بی‌واسطه به مصاف ایران آمده است. چه فرصتی از این بهتر تا مستقیم با او بجنگیم و دست و پنجه نرم کنیم.»

نبرد ۲۹ فروردین ۱۳۶۷ بین ناوچه‌های جوشن، سبلان و سهند ایرانی با چند ناو امریکایی که به سکو‌های نفتی کشورمان حمله کرده بودند، یکی از بزرگ‌ترین رویارویی‌های نظامی ایران و امریکا در خلیج فارس بود. این نبرد نشان داد که شیوه‌های کلاسیک جنگ در برابر دشمنی، چون امریکا راه به جایی نمی‌برد. جوشن در این نبرد غرق شد و سبلان و سهند نیز آسیب جدی دیدند، اما زمانی که امریکایی‌ها فکر می‌کردند جنگ را برده‌اند، به رزمندگان غالباً بسیجی منطقه یکم دریایی بندرعباس که در ابوموسی مستقر بودند دستور رسید وارد عمل شوند.
 
شوق نبرد با امریکایی‌ها در نگاه بسیجی‌ها موج می‌زد
جنگ با شیطان

نادعلی می‌گوید: «شب قبل از عملیات دریایی، وقتی به سنگر‌های درون جزیره ابوموسی سر می‌زدیم، بچه‌ها از من که مسئول گردان‌شان بودم درخواست می‌کردند حتماً آن‌ها را هم به عملیات ببریم، خیلی‌های‌شان داوطلب شده بودند و شوق و اشتیاق رویارویی با شیطان بزرگ را می‌شد در نگاه‌های‌شان به وضوح دید.»

هدف پاسدار‌ها و بسیجی‌هایی که به وسیله قایق‌های تندرو به سرعت ۲۰ کیلومتر از ابوموسی فاصله گرفتند، عملیات ایذایی و حمله به کشتی‌هایی بود که پرچم امریکا را به عنوان مصونیتی برای خود به اهتزاز درآورده بودند. امریکا پیشتر طعم حمله ایرانی‌ها به کشتی‌های حامل پرچمش را چشیده بود و باز می‌خواست این مورد را تجربه کند. براتی می‌گوید: «هدف اولیه ما زدن یک نفتکش غول‌پیکر انگلیسی بود که پرچم امریکا رویش نصب شده بود. یادم است این نفتکش تازه از اسکله فاصله گرفته بود. هنوز کارکنانش در حال جابه‌جایی قایق‌های نجات و سایر اقلام روی عرشه بودند. به طرفه‌العینی بچه‌ها آن را منهدم کردند. ساعت حدود ۱۰ و نیم صبح بود. دیدیم چند هلی‌کوپتر امریکایی از راه رسیدند. پشت بندشان دو، سه ناوچه امریکایی پیدای‌شان شد. درگیری اوج گرفت و پدافند هوایی یکی از قایق‌های ما، یکی از بالگرد‌ها را زد. همان بالا منفجر شد و دو خدمه‌اش کشته شدند.»

ضرب شست ایرانی

نبرد با هفت، هشت قایق تندروی عاشورا و کوثر ایرانی کاری سخت برای ناوچه‌های امریکایی بود که توان مقابله با سرعت این قایق‌ها را نداشتند. براتی می‌گوید: «چون دریا مواج بود، ناوچه‌ها کاری از دست‌شان برنمی‌آمد و قایق‌های کوچک ما در میان امواج گم می‌شدند، همین طور درگیری ادامه داشت تا اینکه امریکایی‌ها فرار کردند. ما حتی با قایق‌های‌مان تا مسافتی آن‌ها را تعقیب کردیم. آن‌ها عرصه را برای ما خالی کردند تا به عنوان هدف بعدی به سوی یک کشتی ترابری که مسلح هم بود و تعدادی تفنگدار امریکایی روی عرشه‌اش بودند برویم، این کشتی هم به سرعت منهدم شد. احتمالاً، چون مواد منفجره درون کشتی بود، طور خاصی منفجر شد و برخی از تفنگداران درون آن کشته شدند.»

در جریان رویارویی قایق‌های تندروی ایرانی با امریکایی به‌رغم منهدم شدن یک بالگرد امریکایی، آسیبی به رزمندگان ایرانی وارد نشد. اما بعد از اتمام عملیات وقتی که نادعلی براتی، اسحاق دارا و اسدالله رئیسی به صورت انفرادی تصمیم به انهدام هدف دیگری را می‌گیرند، با بمباران جنگنده‌های امریکایی مواجه می‌شوند که منجر به مجروحیت نادعلی و شهادت دو همرزمش اسحاق دارا و اسدالله رئیسی می‌شود.

شخصی به نام نادر

منهدم شدن بالگرد امریکایی‌ها توسط قایق‌های تندروی ایرانی، اتفاق تازه‌ای برای امریکایی‌ها نبود. آن‌ها چند ماه قبل و در اولین رویارویی مستقیم نظامی با ایرانی‌ها نیز یکی دیگر از بالگرد‌های خود را از دست داده بودند. تیم شهید نادر مهدوی و همرزمانش، ۱۶ مهر ۱۳۶۶ خاطره بدی را در ذهن امریکایی‌ها به یادگار گذاشتند.

«نادر مهدوی» نامی بود که از دوم مرداد ۱۳۶۶ به طور جدی برای امریکایی‌ها مطرح شد. بعد از آنکه ایالات متحده طرح عملیات «اراده جدی» را به منظور اسکورت نفتکش‌ها در خلیج فارس به مورد اجرا گذاشت، در اولین قدم، سوپرنفتکش بریجتون با پرچم امریکا و اسکورت ناو‌های این کشور رهسپار خلیج فارس شد. این کشتی قرار بود با عبور از تنگه هرمز به کویت برود که با عملیات مین‌ریزی مهدوی و نیروهایش، مورد اصابت یک مین دریایی قرار گرفت و به شدت آسیب دید. پس از این اتفاق، این ناو‌های امریکایی بودند که برای در امان ماندن از مین‌های ایرانی، پشت سر بریجتون پناه گرفتند تا خود را به مقصد برسانند. از آن روز به بعد امریکایی‌ها به دنبال مهدوی نامی می‌گشتند که او را در شامگاه ۱۶ مهر ۱۳۶۶ در حوالی جزیره فارسی یافتند.

آواکس‌های جاسوس

آن طور که رضا کریمی از رزمندگان حاضر در این عملیات می‌گوید، بعد‌ها مشخص شد هواپیما‌های آواکس مستقر در عربستان، موقعیت آن‌ها را به نیرو‌های امریکایی گزارش داده بودند. کریمی می‌گوید: امریکایی‌ها از قبل به دنبال شخصی به نام نادر مهدوی می‌گشتند که در قضیه بریجتون ضربه بدی به آن‌ها زده بود. غروب ۱۶ مهر ۶۶ وقتی ما از جزیره فارسی فاصله گرفتیم و کنار یک چراغ دریایی موسوم به بویه لنگر انداختیم، ناگهان شش فروند هلیکوپتر پیشرفته کبرا به نام MS۶ ما را محاصره کردند. این بالگرد‌ها سر و صدای کمی داشتند. آن‌قدر کم‌صدا بودند که وقتی بالای سرمان ظاهر شدند متوجه حضورشان شدیم.

درگیری ایرانی‌ها و امریکایی‌ها نبردی نابرابر بود. شش فروند بالگرد تهاجمی در برابر سه قایق ایرانی با ۱۱ خدمه که تنها یکی از این قایق‌ها بدنه‌ای فلزی داشت و دو قایق دیگر از جنس فایبرگلاس و بسیار آسیب‌پذیر بودند. کریمی می‌گوید: وقتی درگیری شروع شد ما کوتاه نیامدیم. نادر مهدوی روی قایقش مسلسل دوشکا داشت، با آن به اولین کبرای دشمن شلیک کرد. کبرا هم آن‌ها را به رگبار بست. در تبادل آتش آبسالان به شهادت رسید و مهدوی و بیژن گرد هم مجروح شدند. (مهدوی و گرد کمی بعد هنگام اسارت توسط امریکایی‌ها شکنجه و به شهادت رسیدند) از آن طرف خلبان بالگرد امریکایی، چون مهدوی به سمتش شلیک کرده بود کنار کشید و در همین حین من موشک استینگر را به سمت بالگرد دومشان شلیک کردم. با اصابت موشک به هدف، کبرای امریکایی متلاشی شد.

نور انفجار ناشی از انهدام بالگرد امریکایی در اولین رویارویی مستقیم‌شان با ایرانی‌ها، مناطقی از خلیج فارس را روشن کرد. از آن به بعد چند بار دیگر امواج این آبراه بین‌المللی شاهد درگیری ایرانی‌ها و امریکایی‌ها بود و هر بار شیطان بزرگ ضربه‌ای از فرزندان روح‌الله دریافت می‌کرد. چنانچه خود رضا کریمی از ساقط کردن یک بالگرد دیگر امریکایی‌ها، حدود یک ماه بعد از واقعه شهادت نادر مهدوی و همرزمانش خبر می‌دهد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار