کد خبر: 961329
تاریخ انتشار: ۱۹ تير ۱۳۹۸ - ۰۷:۲۲
آنان را به خانه سالمندان نسپاریم
گاهی اوقات آسایشگاه‌ها مأمنی امن و پناهگاهی مطمئن برای مشکلات فرزندان و والدین هستند، اما گاهی هم خانه‌ای برای چشم و همچشمی افراد می‌شوند. البته مواردی هم هست که چاره‌ای جز خانه سالمندان نیست
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: نتایج تحقیقات یک پرستار استرالیایی پس از پنج سال پژوهش انتشار یافت و بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های دنیا داشت. این پرستار استرالیایی بزرگ‌ترین حسرت‌های آدم‌ها را جمع کرده بود. او پنج حسرت مشترک بین افراد در حال مرگ را در رسانه‌ها منتشر کرد: «کاش به خانواده‌ام بیشتر محبت می‌کردم مخصوصاً به پدر و مادرم. کاش اینقدر سخت کار نمی‌کردم. کاش شجاعتش را داشتم که احساساتم را با صدای بلند بگویم. کاش روابط با دوستانم را حفظ می‌کردم. کاش شادتر می‌بودم و لحظات بیشتری می‌خندیدم.»

جالب‌تر اینکه چندی پیش کلیپی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که در آن خبرنگاری به آسایشگاهی می‌رود و با پیرزنی که تنها روی تخت نشسته بود به صحبت می‌نشیند. حرف‌های آن مادر قلب همگان را دگرگون ساخت. می‌گفت: «با وجود اینکه سال‌ها پیش کمی پس از مرگ همسرم، فرزندانم مرا به این آسایشگاه آوردند و از آن پس دیگر به من حتی سر هم نزدند، اما من هر کجا که هستند برایشان آرزوی پیروزی و سلامتی می‌کنم. امیدوارم فرزندانشان با آن‌ها چنین رفتاری نکنند تا هرگز دلشکسته و تنها نشوند. آرزوی من تنها دیدار دوباره فرزندانم حتی برای دقیقه‌ای است و از آن‌ها هیچ چیزی جز محبت نمی‌خواهم.»

گاهی اوقات آسایشگاه‌ها مأمنی امن و پناهگاهی مطمئن برای مشکلات فرزندان و والدین هستند، اما گاهی هم خانه‌ای برای چشم و همچشمی افراد می‌شوند. البته مواردی هم هست که چاره‌ای جز خانه سالمندان نیست. چندی پیش برای دیدار و عیادت از سالمندان به یکی از آسایشگاه‌ها رفتم. در دفتر نشسته بودم که پسری داخل شد همراه با مادری نشسته روی ویلچر. از مسئول آسایشگاه خواست برای همیشه مراقب مادرش باشند و هزینه ۲۰ سال آینده را یکجا حساب کرد. می‌گفت تک فرزند مادرش است و کسی را هم جز او ندارد و یادآور شد که هرگز کسی برای دیدار وی نخواهد آمد. مادرش را بوسید و رفت.
از او خشمگین شدم و دنبالش رفتم. دلیل این کار و حرف‌هایش را پرسیدم. در جوابم گفت که مبتلا به سرطان است و توان و شرایط نگهداری از مادرش را ندارد و نمی‌خواهد جلوی چشم مادرش نابود شود. اشک در چشمانم حلقه بست و غم را در تمام وجودش حس کردم.

امروزه تعداد آسایشگاه‌ها بسیار زیاد و پر از سالمندانی شده است که حتی کسی به دیدارشان هم نمی‌آید و قصد دیدنشان را ندارد. چه خوب است ما هر چند وقت یک بار با دسته گلی سری به آن‌ها بزنیم و نبود فرزندانشان را جبران کنیم. فراموش نکنیم آسایشگاه سالمندان برای والدین ما آسایش نمی‌آورد و ما بیشتر به فکر آسایش خودمان هستیم تا راحتی آنان!
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار