لذت بردن از موسیقی در میان مردم و گروههای سنی به فراخور علاقه و فرهنگ و سنت جوامع تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارد؛ تفاوتهایی که هر چند با عنوان سلیقه به مردم معرفی میشوند، اما ناخودآگاه برای هر جامعهای خط مشی فرهنگی به واسطه جنس موسیقی، ریتم و آهنگها مشخص میشود.
با کمی کنکاش در گذشته موسیقی کشور به این نتیجه میرسیم که یکی از اسلامیترین موسیقیهای موجود همان آیات مبارک قرآن کریم است. خواندن این کتاب آسمانی آن هم با صوت و لحن خوش بیانگر این است که اسلام نه تنها با موسیقی حلال مخالفتی ندارد بلکه مردم را به خواندن قرآن آن هم با صوت زیبا تشویق کرده، اما رواج موسیقی به ظاهر عاشقانه آن هم کاملاً به دور از محتوای اسلامی، نگرانکننده است.
در این میان آنچه ضرورت تولید و ساخت محتواهایی عاشقانه مرتبط با بطن مفاهیم اسلامی را مشخص میکند نیاز جامعه و آشنا ساختن قشر جوان با ملودیهای عاشقانه اسلامی است؛ موضوعی که شاید کمی به آن کمتوجهی شده و همچنان متولیان امر نسبت به آن بیمهری میکنند تا جایی که در این چند سال اخیر به وفور شاهد آن بودهایم که نتها و شعرها و موسیقیهایی تولید و منتشر شده با غنای موسیقی اسلامی تفاوتهای بنیادی و زیادی دارند، با این حال حضور شاعران آیینی و وجود غزلهای عاشقانهای که نگاه اسلامی دارند، باعث شکلگیری فرمهای تازهای از عاشقانههای اسلامی در دنیای هنر پنجم شده است.
شاید توجه و تولید موسیقی عاشقانه آن هم با مفهوم و مضمون اسلامی از نگاه عدهای کاری غیرممکن باشد، اما با نگاه به رونق گرفتن برخی هنجارشکنیها در دنیای موسیقی که تاثیر بسزایی در میان جوانان، فرهنگ و سنت ما دارد، متوجه میشویم آنچه نیاز امروز بچههای دهههای ۸۰ و ۹۰ و حتی نسلهای قبلتر است، موسیقی تند و ریتمیک آن هم از جنس غربی نیست بلکه جامعه ما نیاز دارد تا آگاهیاش را نسبت به موسیقی اصیل ایرانی، مضمونها و حتی شعرها بالا ببرد و آن را متناسب با مذهب پرورش دهد. طبیعتاً توجه به این مؤلفه باعث میشود تا آسیبهای اشتیاق به موسیقیهای غربی کمرنگ و به تدریج نقش و نگار موسیقی ایرانی و اسلامی در ذهن و روح جوان ایرانی حک شود.
اگر لزوم توجه به موسیقیهایی از جنس متن و بطن و دنیای اصیل فرهنگ ایرانی در صدر توجه مسئولان قرار گیرد، شاید کمکم ردپای آواز و آلات موسیقی ایرانی را هم میان کنسرتها و آلبومهای خوانندگان مشاهده خواهیم کرد، اما همه اینها منوط به تغییر سلیقه مخاطبی است که متأسفانه این روزها میان سایتهای مختلف اینترنتی و حتی فروشگاههای بزرگ و کوچک به دنبال آلبومهایی به ظاهر شاد با مضامینی عامیانه هستند، سلیقههایی که از نظر بسیاری از کارشناسان و حتی روانشناسان نه تنها به رشد و نمو فرهنگ کمکی نمیکند بلکه جامعه را ناخودآگاه به سمت و سوی موسیقی غرب سوق میدهد.
متأسفانه این روزها آلبومهای موسیقی اصیل ایرانی دچار غربت شدهاند و در میان پاکتهای رنگارنگ فیلمها و آلبومهای موسیقی نامناسب، مهجور ماندهاند و در مقابل شاهد انتشار فیلمهایی از پخش آهنگهای غربی و همراهی نسل جوان با این موسیقیها هستیم که دیگر صدای خانوادهها را نیز بلند کرده است. انتشار فیلمهایی از مدارس مقطع ابتدایی و تشویق برخی از معلمان و مربیان برای پایکوبی و رقص و آواز بچهها آن هم با آهنگ خوانندهای معلومالحال و محتوایی نامناسب شاید مصداق بارز بیتوجهی و کمکاری دنیای فرهنگ و رسانهها در حوزه موسیقی است.
نگرانی خانوادههای ایرانی از گسترش این دست از موسیقیها که دیگر زنگ خطر را هم به صدا درآورده، این مسئله را یادآوری میکند که اگر تا امروز برای رونقبخشی به کنسرتهایی با محتوای اسلامی و سالم، رشد و بالندگی شعر و موسیقی اسلامی کاری نکردهایم، دیگر زمان آن رسیده که در این حوزه دست به کار شده و برای متناسب شدن الفبای صحیح فرهنگ موسیقایی کشور قدم برداریم و دنیای بهتری را برای تولید و توزیع این آثار بسازیم؛ دنیایی که قطعاً میتواند مسیر را برای بهتر دیده شدن آثار خوانندگانی، چون سالار عقیلی، محمد معتمدی، علیرضا قربانی و امثال آنان هموار کند.