سرویس جامعه جوان آنلاین: این سند به دنبال تأمین پیشنیازهای تحقق بازآفرینی شهری است. اهداف کلان این سند برای تحقق سیاست بازآفرینی براساس سند ملی راهبردی احیا، بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری (۱۳۹۳)، در دو سطح پیشگیری و درمان دنبال میشود. در حوزه درمان سیاستهای اجرایی بازآفرینی در محدودههای هدف، مبتنی بر معاصرسازی سازمان فضایی - کالبدی، اجتماعی - فرهنگی و اقتصادی بوده و از وجوه کالبدی صرف در مصوبه ۱۱اردیبهشت ۸۵ که بر «ریزدانگی، نفوذپذیری و پایداری» استوار بود، فاصله گرفته است.
نشست «معیار بافت فرسوده از واقعیت تا خیال»، با هدف بررسی کارآمدی معیارهای تعیینشده در جهت تحقق نوسازی، در گالری نظرگاه برگزار شد. محمد آئینی، عضو هیئت مدیره بازآفرینی شهری ایران، میترا کریمی، معاون توسعه محلهای سازمان نوسازی، سیدامیر منصوری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و مهدی فاطمی عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) در این نشست حضور داشتند.
محمد آیینی در اینباره گفت: «بحث بافتهای نیازمند نوسازی از اواخر دوره اول وزارت عباس آخوندی بر راه و شهرسازی مطرح بود. این بافتها که در ابتدا با عنوان «بافتهای مسئلهدار» ذکر میشدند، به مرور در ادبیات این موضوع به «بافتهای فرسوده» تغییر کردند. سال ۸۴، مصوبه برنامه چهارم توسعه به صراحت به بافتهای فرسوده پرداخت و تکلیف ۱۰ساله برای بازسازی آنها تعیین شد.»
آیینی بافت فرسوده را جایی خواند که خود مردم، توان نوسازی خودبهخودی آن را ندارند و انتقاد کرد: «معیار تشخیص بافت فرسوده مصوب سال ۸۵، به وجوه کالبدی پرداخته و انسان را به عنوان ساکن این بافتها فراموش کرده است.»
سیدامیر منصوری درباره کارکرد شاخصهای سهگانه تعیین بافت فرسوده گفت: «با شاخص ناپایداری تهران ۱۴۰۰۰هکتار، چیزی نزدیک به نصف سطح سکونتی تهران، بافت فرسوده دارد. آییننامه شورای عالی شهرسازی با معرفی مؤلفههای سهگانه، ۲۵درصد این مقدار را به رسمیت شناخت، اما نسبت به ۷۵درصد باقیمانده نه تنها بیتفاوت نبوده بلکه آنها را به حاشیه رانده است. در واقع این اراضی، نه امتیازات بافت فرسوده را دارند نه از شرایط عادی رشد برخوردارند و به این دلیل از متوسط بافتهای شهری پایینترند، در طرحهای تفصیلی هم که براساس شرایط متوسط شهر تعریف شده نیز دچار محرومیت شدهاند و این ناشی از ارائه تعریف غلط در تشخیص بافت فرسوده است.»
منصوری ادامه داد: «این معیارها باید برای مدیریت شهری، نقشه راه فراهم میکردند. وقتی نقشه راه مخدوش باشد، محصول هم مطلوب نخواهد بود. ریزدانگی چطور مبنای محرومیت قرار گرفته است؟ معابر با عرض زیر متر چرا فرسودهاند؟ اگر ایمنی را اولین مسئله بافتهای فرسوده بدانیم، معیار ناپایداری برای تعیین بافت فرسوده کفایت میکند و سایر شرایط اولویت اقدامها را تعین میکنند.»
میترا کریمی هم تمرکز معیارها بر وجوه کالبدی محلات را پذیرفت و اضافه کرد: «این سه معیار نمود بیرونی جاماندگی بافتها از نوسازی است. از سال ۸۴ در حوزه نوسازی، محلات مبنای کار قرار گرفتند. براساس سه معیار «ریزدانگی، پایداری و نفوذپذیری»، ۳۲۶۸هکتار از مساحت تهران فرسوده ارزیابی شد که امروز حدود ۴۰درصد از آن، نوسازی شده و باقیمانده همان بافتها هم اگر با همین سه معیار مجدداً ارزیابی شود از محدوده بافتهای فرسوده خارج میشود.»
معاون توسعه محلهای سازمان نوسازی توضیح داد: «در تعیین معیارهای جدید ارزیابی بافتهای فرسوده، از چارچوب مفهومی PSR استفاده شده است. این روش، مجموعهای از اطلاعات را در اختیار همه ارگانهای شهری قرار داده و به کمک آنها بستههای سیاستی مختلفی برای هر مؤلفه، تعیین میشود. شهرداری ترجیح میدهد سندی تهیه کند که نتایج آن به کار تمام ارگانها بیاید.»
میترا کریمی درباره ریزدانگی گفت: «این معیار به خودی خود، معیار منفی محسوب نمیشود، اما در تهران که زمین یک کالای سرمایهای است، ریزدانگی از معیارهای محرومیت است. اگر این معیارهای جدید را در تهران فعال کنیم، ۷۰ درصد مساحت تهران، بافت فرسوده و مشمول دریافت تسهیلات خواهد شد.»
وی سند جدید را دارای نواقصی خواند و گفت: «در تعیین شاخصها در بافت فرسوده، شهر، عنصر و بلوک، مبنا قرار گرفتهاند، اما مقیاس محله در این میان غایب است. با وجود اینکه این سند جزئیات بیشتری نسبت به مصوبه پیشین دارد، کماکان یک سند کالبدی است.»
مهدی فاطمی با اشاره به وسعت تبعات زلزله در تهران گفت: «نوسازی امری اورژانسی است. نمیتوان در انتظار معیارهای همهجانبهنگر، امر نوسازی را متوقف کرد، در حد پلاک هم باید اقدام کرد. وقتی ۶۳ معیار جایگزین سه معیار شود، چابکی از تشخیص و نوسازی بافت فرسوده ساقط میشود. اگر مشکل امروز شهر را درست تشخیص ندهیم، بعد از وقوع زلزله، شهری باقی نمیماند که نیازمند زیباسازی یا توجه به آلودگی هوا باشد.»