کد خبر: 962377
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۸ - ۲۳:۴۰
بهنام باقری
برنامه عصر جدید همانند الگو‌های خارجی خود بر خلاف آنچه به عنوان رسالت ذاتی خود یعنی استعداد‌یابی و کشف استعداد‌های محجور مانده ادعا می‌کند، مهمترین هدفی که دنبال می‌کند جلب مخاطب حداکثری است. هدف از چنین برنامه‌هایی همیشه سرگرمی بوده است و عنصر آموزش که برنامه سازان مدعی آن هستند، اساساً جایگاهی در اینگونه برنامه‌ها ندارد. کما اینکه رسالت ذاتی یک برنامه سرگرمی ایجاب می‌کند تا در دام انتقال پیام‌های آموزشی چه از نوع مهارت و چه اخلاقی نیفتد؛ چراکه بازخورد‌های منفی و ریزش مخاطب تبعات قطعی انتخاب پیام آموزشی ضعیف و نابجاست و مخاطب اساساً کمترین پذیرشی از یک برنامه سرگرمی نسبت به آموزش ندارد ضمن اینکه برنامه ساز با مخاطبی روبه‌رو است که به دلیل حجم بالای برنامه‌های آموزشی که رسانه ملی تولید و پخش می‌کند، اساساً آموزش زده و نصیحت زده است. اما آنچه برای کودک خردسال بابلی اتفاق افتاده نتیجه خطایی است که نه متوجه برنامه ساز و رسانه بلکه متوجه نظام آموزشی اشتباهی است که در جامعه حکم فرماست. الگو برداری و شبیه‌سازی کودکان یا حتی بزرگسالان از ابرقهرمان‌ها و افراد با مهارت بالاتر امری شایع است ولی دلیل انتخاب غلط، عدم آموزش و جهت دهی خلاقیت فردی است. اگر جامعه در پذیرش بی‌چون و چرای هر خوراک فرهنگی، اخلاقی و سرگرمی کمترین مقاومتی ندارد به این دلیل است که از ابتدای کودکی و شروع دوران آموزش‌پذیری کمترین دیدگاهی در راستای پرورش شخصیت درونی فرد، تقویت و گسترش دامنه خلاقیت فردی به کودک منتقل نمی‌شود. والدین نیز عمدتاً به دلیل عدم توانایی یا بی‌حوصلگی در این خصوص منفعل هستند. به عنوان فردی که به عنوان طراح و هنرمند در حوزه تبلیغات فعال هستم و در زمینه آموزش هنر سوابقی داشته‌ام قویاً معتقدم پرورش کودک با یک مهارت هنری و سوق دادن جریان آموزش به سمت راهکار‌های خلاق، پیش از رسیدن به مهارت می‌تواند میزان الگو برداری خام را کاهش دهد و در نتیجه رؤیاپردازی و بلند پروازی خلاقه کودک در مدیوم‌های نوآورانه و شخصی‌تری متبلور شود. پر واضح است که کودک خلاق در آینده نیز به جای الگو برداری خود دست به الگوسازی می‌زند. این مهم البته نیازمند برنامه‌ریزی بلند مدت و طی مراحل آموزشی مدون است. بخشی از این آموزش وظیفه رسانه است که علاوه بر تزریق محتوای سرگرمی در جامعه بر خلاف شعارپردازی‌ها، محتوای آموزشی اثربخش و کاربردی و به دور از ایدئولوژی خاص را برای خانواده‌ها تولید و عرضه کند. خانواده نیز باید محل امن و آرامش کودک را جایی غیر از رسانه تعریف کند تا کودک اعتماد به نفس و خلاقیت خلق فضایی شخصی خود را داشته باشد. در نهایت حلقه مفقوده این زنجیر آموزش و پرورش خلاقیت است که خانواده‌ها اگر بیم آیند‌ه‌ای مشابه آنچه برای کودک معصوم بابلی رخ داد را دارند، باید این مهم را نه در رسانه که در بطن خانواده بیابند. البته جای تأسف است سیستم آموزشی هم چندان بهره‌ای این موضوع نبرده است و آورده چندانی هم برای خانواده‌ها و فرزندانشان ندارد.
* کارشناس ارشد ارتباط تصویری
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار