سرویس سیاسی جوان آنلاین: برنامه موشکی ایران مهمترین برگ برنده نظام جمهوری اسلامی ایران در مقابل تهدیدات غرب بوده و از همین رو فشارهای فراوانی در طول ۲۰ سال گذشته چه در قالب دیپلماتیک و چه در قالب تحریمهای گوناگون برای محدود کردن این برنامه دفاعی وارد شده است.
مایک پمپئو وزیر خارجه امریکا روز چهارشنبه در سخنانی که به ظاهر نوعی سوءبرداشت از مصاحبه محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان با شبکه خبری سی. ان. ان بود، از موافقت ایران برای مذاکره بر سر برنامه موشکی خود خبر داد؛ اظهار نظری که بلافاصله با واکنش ایران روبهرو شد و سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز سخنان ظریف را نوعی عطف به فرض محال دانست. صرف نظر از اینکه سخنان پمپئو با جوسازی گسترده رسانههای غربی و عربی روبهرو شد و نشان داد معارضان بینالمللی و منطقهای ایران تا چه اندازه به برنامه موشکی ایران حساس هستند، سؤال اصلی این است که چرا این برنامه نظامی- دفاعی تا این اندازه مورد علاقه امریکا و حتی اروپاست و چراایجاد محدودیت بر موشکهای دفاعی ایران همواره مد نظر طرفهای مذاکره کننده غربی در طول ۱۵ سال گذشته بوده است؟
توانمندیای که از دل یک نیاز جوشید
برنامه موشکی ایران را میتوان اصلیترین سلاح دفاعی دانست که نظام جمهوری اسلامی بر پایه توانمندیهای داخلی آن را پدید آورده و به پیش برده است. اولین مواجهه نیروهای نظامی ایران با این سلاح به دهه ۶۰ باز میگردد؛ زمانی که در تقابل نابرابر با رژیم بعثی عراق، شهرهای بیدفاع ایران مورد حمله توپخانه راکتی و همچنین موشکهای کوتاهبرد اسکاد عراقی قرار میگرفتند. بزرگترین تأمین کننده این سلاح در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی بود که به بهانه بیطرفی در جنگ، از فروش این سلاح به ایران طفره میرفت. نیروهای نظامی ایران نیز در مقابل و طی یک مانور دیپلماتیک توانستند با کمک دولت حافظ اسد در سوریه و با استفاده از نفرت دولت قذافی از شخص صدام حسین به تعداد محدودی موشک بالستیک دست پیدا کنند. به این ترتیب اولین حمله موشکی ایران در سال ۶۳ و با استفاده از یک موشک بالستیک اسکاد B به بغداد انجام شد که توانست نقش مؤثری در کاهش بمباران شهرها داشته باشد. اگرچه قذافی در ادامه از فروش موشکهای بیشتر به ایران خودداری کرد، اما در مقابل کره شمالی و چین تبدیل به فروشندگان جدید موشک به ایران شدند.
از سوی دیگر نیروهای مسلح ایران از جمله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با درک محدودیتهای موجود به سرعت شروع به ساخت موشکهای بالستیک بر اساس توان داخلی کردند که به تدریج ایران را به برترین قدرت موشکی در منطقه خاورمیانه تبدیل کرد.
کلاه رژیم صهیونیستی بر سر رژیم پهلوی
در این میان شاید همه تصور کنند که پس از انقلاب اسلامی بود که ایران سراغ ایجاد یک نیروی موشکی رفت، اما جالب این است که رژیم پهلوی نیز در پی ایجاد چنین توانمندیای بود. بر اساس اسناد موجود سپهبد «مین باشیان» از مقامات نظامی رژیم پهلوی در مذاکرات طولانی و فرساینده با امریکاییها خواستار دریافت موشک بالستیک «پی جیام ۱۱» با نام مستعار «ردستون» بود. این موشک بالستیک یک سلاح تاکتیکی با بردی نزدیک به ۳۰۰ کیلومتر بود. با وجود اینکه رژیم بعثی عراق به عنوان مهمترین رقیب ایران، از سوی شوروی سابق به موشکهای قدرتمندتری مجهز شده بود، اما امریکا تا پایان عمر رژیم پهلوی حاضر به فروش این سلاح به ایران نشد.
همین مسئله سبب شد تا رژیم پهلوی برای دستیابی به این سلاح راهبردی سراغ رژیم صهیونیستی برود. بر اساس توافق حسن طوفانیان معاون وزیر دفاع وقت ایران و موشه دایان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۷۵ برنامه مشترکی با نام شکوفه برای ساخت موشکهای بالستیک سطح به سطح آغاز شد. ایران برای بهرهمندی از این برنامه نزدیک یکمیلیارد دلار به رژیم صهیونیستی پرداخت نمود و یک فرودگاه مخصوص آزمایشات پروازی نیز احداث کرد، با این حال پیروزی انقلاب اسلامی سبب شد به رغم هزینههای پرداختی تمام تاسیسات و نقشههای این پروژه توسط دیپلماتهای اسرائیلی از ایران خارج شود. بعدها مقامات رژیم صهیونیستی به این حقیقت اعتراف کردند که ایران هیچ گاه به فناوریهای درجه یک این پروژه دست نمییافت و تنها هزینه توسعه فناوریهای مد نظر این رژیم را به دست میآورد.
چرا موشکهای بالستیک تاریخ انقضا ندارند؟
با در نظر گرفتن تاریخچه مذکور، میتوان این نکته را دریافت که رسیدن به فناوری موشکی از سوی ایران خط قرمز غرب بوده و حتی اجازه دستیابی به آن را به دولتهای نزدیک به خود نیز نمیدادند. با این حال نظام جمهوری اسلامی توانسته با تکیه بر توان داخلی برنامه موشکی خود را به خوبی توسعه دهد.
واقعیت آن است که به رغم اهمیت نیروی هوایی در نبردهای امروز، موشکهای بالستیک همچنان سلاحی مهم و انعطافپذیر در هدف قراردادن اهداف راهبردی است. اگرچه برخی معتقدند موشکهای بالستیک توانمندی لازم برای هدف قرار دادن تاکتیکی را ندارند، اما توسعه موشکهای اسکندر در روسیه و همچنین موشکهای سری فاتح در ایران مردود بودن این نظر را نشان داده است. در خصوص توانمندی این سلاح همین بس که کشور فقیر یمن با داشتن زرادخانهای از موشکهای قدیمی متعلق به دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی توانسته دردسرهای فراوانی برای رژیم سعودی ایجاد کند. این در حالی است که عربستان سعودی در طول سالهای گذشته با صرف هزینه هنگفت، شبکهای گسترده از موشکهای ضد بالستیک پاتریوت را مستقر کرده است، حتی ایالات متحده امریکا که بزرگترین نیروی هوایی جهان و ذخیرهای گسترده از موشکهای کروز را در اختیار دارد، با خروج از پیمان محدودیت در موشکهای بالستیک میانبرد، درصدد توسعه نسل جدیدی از این موشکهاست؛ تصمیمی که مورد انتقاد گسترده کشورهایی همچون روسیه و چین قرار گرفته است.
فشارها از کجا آغاز شد
فشار گسترده بر سر موشکهای بالستیک ساخت ایران از اواسط دهه ۹۰ میلادی آغاز شد؛ زمانی که مسئولان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی ادعا کردند ایران در حال دست یافتن به توانمندی هدف قرار دادن خاک فلسطین اشغالی است. از همان ابتدا نیز امریکاییها با این ادعا همراهی کرده و بلافاصله در سال ۱۹۹۶ میلادی ۱۰ شرکت روسی را به جرم کمک به توسعه برنامه موشکی ایران تحریم کردند. در ادامه و با شروع پرونده هستهای ایران نیز امریکا و رژیم صهیونیستی با همراهی اروپاییها تلاش کردند برنامه موشکی ایران را به برنامه هستهای مرتبط و آن را محدود کنند. اوج این فشارها مربوط به تصویب قطعنامه ۱۹۲۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۰ میلادی بود که ایران از توسعه و آزمایش هر سلاح موشکی منع شد. در مقابل ایران تلاش کرده با برخی اقدامات داوطلبانه از جمله محدود کردن برد موشکهای خود به ۲ هزارکیلومتر به این ابهامها پاسخ دهد.
در طول مذاکرات مرتبط با برجام نیز طرفهای غربی تلاش فراوانی کردند برنامه موشکی ایران را به جزئی از مذاکرات و تعهدات این توافق پیوند دهند که با مقاومت ایران عملاً چنین اتفاقی نیفتاد. در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز ایران تنها از آزمایش موشکهای بالستیک با توانمندی حمل سلاحهای هستهای منع شد و موضعگیری صریحی در مورد سایر موشکها انجام نشد، از این رو یکی از مهمترین نظرات منتقدان خارجی برجام، عدم وضع هیچ گونه محدودیت بر موشکهای بالستیک ایران بود، به همین دلیل و در طول دو سال گذشته دولت ترامپ یکی از شروط خود را برای امضای یک توافق جدید با ایران مذاکره بر سر برنامه موشکی ایران عنوان کرده است. به نظر میرسد مهمترین سرفصل این مذاکره نیز شناسایی رژیم محدودیت بر موشکهای بالستیک از سوی ایران باشد که میتواند مبنایی حقوقی برای محدود کردن برد موشکهای ایران و همچنین صادرات فناوری موشکی ایران به طرفهای ثالث باشد.
ایران زیر بار نخواهد رفت
بدیهی است که ایران هیچ گاه شرایط فوق را قبول نکرده و انجام چنین کاری را مساوی با خلع سلاح خود در حوزه تسلیحات متعارف میداند؛ امری که هیچ کشور دیگری هم در شرایط متعارف زیر بار آن نخواهد رفت. شاید ذکر سخنان یکی از دیپلماتهای سابق امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد خالی از لطف نباشد که میگوید تنها یک کشور اشغال شده با شرایط ترامپ برای خلع سلاح موشکی خود موافقت خواهد کرد. در هر صورت فشار غرب بر ایران برای معامله در حوزه موشکی ادامه خواهد یافت و تنها برتری قاطع یکی از طرفین خواهد بود که به این مجادله پایان خواهد داد. ایران و امریکا همچنان مشغول زورآزمایی بر سر منافع خود در منطقه خواهند بود و در این میان برنامه موشکی ایران مهمترین برگ برنده در مقابل تهدیدات نظامی رژیمصهونیستی و امریکا در این جدال نفسگیر و طولانی خواهد بود.