انگلیس وقتی به سبک تاریخی خود، اقدام به راهزنی دریایی در جبلالطارق کرد، فکرش را هم نمیکرد که ایران زخم خورده از این کشور در دورانهای گذشته، دست به عملی متقابل بزند. بریتانیا این مسئله را برای خود هنر دید که نیروهای نظامیاش را با شکل فیلمبرداری خاصی که از آنها غول میساخت، وارد کشتیای کند که خدمهاش جز نفتکش و دریا، از اسلحه چیزی نمیدانستند.
ایران ابتدا راه دیپلماسی را در پیش گرفت، اما لندن که برای کرنش امریکا به ارادتی بیش از این نیاز داشت، نه تنها نفتکش ایران را آزاد نکرد بلکه تعدادی از سرنشینهایش را بازداشت و بازجویی کرد و همچنین در اقدام بعدی ۳۰ روز دیگر رأی به توقیف آن داد.
اما جایی که دیپلماسی جواب ندهد و قواعد بینالمللی تنها روی کاغذ نقش ببندند و عرصه بینالملل را تنها زور و قدرت تعریف کند، چارهای نیست که به همان زبان سخن گفت.
به همین منظور نیروهای ایرانی غروب جمعه یک نفتکش انگلیس را به دلیل رعایت نکردن قواعد بینالمللی توقیف کردند. پیش از این نیز چنین اتفاقی افتاده بود، اما آنچه که در توقیف ماند و عملی متقابل نام گرفت، توقیف نفتکش stena impero بود.
با توجه به تنشهای شکل گرفته بین ایران و امریکا، مقامات انگلیس که به دلیل نیازهای برگزیتی به شدت خواهان انداختن خود در آغوش ترامپ هستند، بر این گمان بودند که با توقیف نفتکشها در خلیج فارس و تنگه هرمز امریکا خود را به آتش خواهد زد.
اما ترامپ که اندیشههای دیگری در سر دارد، همه چیز را در چند جمله خلاصه کرد. او در نخستین و شدیدترین موضعگیری خود گفت امریکا و بریتانیا متحدان قدیمی هستند اگرچه با یکدیگر «توافق مکتوب» ندارند. این اصطلاح در نظام بینالملل ناخودآگاه، ذهن را به سمت توافقات امنیتی میبرد که حمله به هر متحد، متحد دیگر را به ناچار وارد کارزار میکند. همانگونه که در ناتو آمده است، اما ترامپ نیاز ندید که این موضوع را در آن چارچوب ببیند.
از طرفی امریکا در منطقه خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان نفتکشی ندارد که بخواهد خود را به تمامه درگیر توقیف نفتکشهای انگلیسی کند. به ویژه که هرچقدر اروپا با ضعف و سرخوردگی همراه باشد، امریکا به هدف خود نزدیکتر شده است. به این دلیل که کاملاً نگاهی ضد اروپایی و حتی ضد ناتویی دارد.
در حال حاضر نیز ترامپ یکی از منتقدان جدی ترزا میاست و به همین دلیل منتظر فرد جایگزین است. نگاه ترامپ به جانسون است و در صورت نخستوزیر شدن وی، احتمال و امکان نزدیک شدن دو کشور بسیار زیاد است. جانسون جدای از نزدیکی شخصیتی، در موضوع برگزیت همان نظری را دارد که ترامپ از آن حمایت میکند. «برگزیت سخت» رویکردی است که هر دو به آن دل بستهاند. این در حالی است که این مسئله میتواند برای اروپا بهویژه در مرزهای ایرلند (اتحادیه اروپا) و ایرلند شمالی (انگلیس) بسیار چالشساز باشد. برخی حتی گفتهاند که ممکن است برگزیت سخت تنشهای امنیتی و جنگهای پیشین را در این حوزه به اروپا بازگرداند. از این منظر تأکید شده است که جانسون در صورت اصرار بر برگزیت سخت، سومین قربانی این جریان خواهد شد.
اما تا آن زمان انگلیس که نه توان و نه جرئت اقدام نظامی علیه ایران را دارد، بیش از هر چیز به سمت فشارهای مالی پیش خواهد رفت. به این دلیل که قدرت بازدارندگی ایران از دریای مدیترانه تا دریای عمان، قدرت مانور را حتی از امریکا گرفته است. انگلیس نیز در روزگاری مدعی بود آفتاب در امپراطوریاش غروب نمیکند، سعی میکند چه در بلوکه کردن و چه در تحریمها به امریکا امید ببندد. به نظر آنها این همان نقطهای است که میتوانند دست بگذارند تا این غرور ملی ایران را کمرنگ کرده و اقدام متقابل ایران برای توقیف نفتکش انگلیسی را با سؤال مواجه سازند؛ بنابراین گره زدن فشار اقتصادی با توقیف نفتکش میتواند سناریوی بعدی لندن باشد.
البته باید بر این مسئله تأکید داشت که به جای نگاه تاریخی نادرست «آفتاب بیغروب امپراطوری بریتانیا» باید این دیدگاه حقیقی را در خصوص تاریخ انگلیس مورد توجه قرار داد که خونریزی و کشتار و توطئه در سراسر امپراطوری بریتانیا افول نمیکرد. بهویژه زمانی که مخالفان خود را در آسیا، آفریقا، امریکا و حتی اروپا جلوی توپ میبست و شلیک میکرد. اما اکنون شرایط بسیار فرق کرده و «بریتانیای کبیر» برای نجات نفتکش خود مجبور است دست به دامان ترامپ شود.
مسئله مهم دیگر در این است که برای نفتکش بریتانیایی هیچ نیازی به دیپلماسی گسترده نیست. حتی اگر انگلیس به سمت فشارهای مالی پیش برود باز به نتیجه نخواهد رسید. بلکه تنها راه باقی مانده «رهاسازی در برابر رهاسازی» است، یعنی نفتکش گریس ۱ را آزاد کند تا نفتکش انگلیسی نیز راه خود را برود. مسیرهای نفتی ایران در دنیا امنسازی شود تا مسیر تنگه هرمز برای خاطیان امن شود.