کد خبر: 963444
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۰:۳۵
مرد دندانپزشک که در جریان سرقت از یک روانپزشک او را با ضربات قمه تا یک قدمی مرگ کشانده‌بود روز گذشته در جلسه دادگاه جرمش را انکار کرد.
سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، ۲۴‌دی‌سال‌۹۵، مأموران پلیس از درگیری خونین در یکی از مطب‌های دندانپزشکی حوالی تجریش باخبر و راهی محل شدند. وقتی مأموران به محل رسیدند با مرد ۴۷‌ساله به نام مهدی روبه‌رو شدند که با اصابت قمه به سینه‌اش به شدت مجروح شده بود. مهدی به بیمارستان منتقل شد و به طور معجزه‌آسایی زنده ماند. وی بعد از بهبودی در طرح شکایتش از دندانپزشک همان ساختمان به نام فریبرز ۳۳‌ساله گفت: «دکترای روانشناسی دارم و در ساختمان پزشکان کار می‌کردم. فریبرز صاحب یک کلینیک دندانپزشکی بود. چند باری که همدیگر را دیدیم با من درد دل کرد تا اینکه به من گفت از همسرش جدا شده و با پدرش هم درگیر است و شب‌ها در کلینیک می‌ماند.» شاکی گفت: «روزی چشمش به ساعت مچی گرانقیمتی که بسته بودم، افتاد و درباره ساعت‌های گرانقیمت صحبت کرد و از من خواست تا چند ساعت رولکس طلایی که داشتم را به کلینیکش ببرم. او وقتی فهمید قصد فروش یک واحد آپارتمان را دارم نیز خواست سند آپارتمان را همراهم ببرم شاید آنرا بخرد.»
شاکی گفت: «آن روز عصر به کلینیک دندانپزشکی فریبرز رفتم. بعد از پذیرایی ساعت‌ها را نشانش دادم که یکباره به رویم قمه کشید و مدعی بود من باعث طلاق او شده‌ام. فکر کردم جنون دارد و ساکت شدم، اما بعد از چند دقیقه خواست تا قولنامه آپارتمانم را به نامش تنظیم کنم. از ترس قبول کردم. سپس سوئیچ بی‌ام‌و و لندکروزم را گرفت و دست و پایم را با چسب بست و گفت مستحق مرگ هستم!»
دکتر روانشناس ادامه داد: «فریبرز چسبی را دور دهان و بینی‌ام پیچید که دیگر نتوانستم نفس بکشم. سپس با نوک قمه چسب دور دهانم را پاره کرد که نفس بکشم. بعد خواست دسته چکم را به او بدهم که گفتم در خانه است. آنجا بود که با قمه ضربه‌ای بین سینه و کتفم زد و خون جاری شد. او می‌خواست دومین ضربه را بزند که دستم را مقابلش گرفتم و ضربه به دستم خورد. در حالیکه روی زمین افتاده بودم فکر کرد مرده‌ام. هیچ واکنشی نشان ندادم و خودم را به مرگ زدم. او مقابلم راه می‌رفت و چند دقیقه‌ای خوابید سپس با برادرش تماس گرفت و از او کمک خواست تا جنازه مرا به جای دیگری منتقل کند. در این مدت هیچ حرکتی نکردم تا اینکه از کلینیکش بیرون رفت.» شاکی گفت: «با سختی بلند شدم و خودم را به بالکن رساندم. با شکستن شیشه وارد اتاق دفتر وکالت کناری شدم و با پلیس تماس گرفتم.»
وی در آخر گفت: «وقتی به بیمارستان رفتم متوجه شدم قمه در نیم میلیمتری آئورتم متوقف شده است و به‌طور معجزه‌آسایی زنده مانده‌ام.» با این توضیحات فریبرز بازداشت شد و بعد از قبول جرمش راهی زندان شد. پرونده به شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح دیروز روی میز هیئت قضایی همان شعبه قرار گرفت.
ابتدای جلسه شاکی بار دیگر شکایت خود را مطرح کرد و در ادامه گفت: «ساعت‌های رولکس و پول و مدارکی که متهم سرقت کرده بود، برگردانده شد، اما ساعتی که آن روز دستم بود را برنگرداند.»
در ادامه متهم که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه قرار گرفت و گفت: «پدرم دندانپزشک بود به همین خاطر برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفتم و با مدرک دندانپزشکی به ایران بازگشتم. مشغول دوره تکمیلی تحصیلاتم بودم که کلینیک دندانپزشکی زدم و چند دکتر دندانپزشک برایم کار می‌کردند و درصدی از پول آن‌ها را می‌گرفتم. من با شاکی در همان ساختمان پزشکان آشنا شدم. دو بار با هم تخته نرد بازی کردیم و در آن بازی یکبار مبلغ یک میلیون تومان باختم و به او پول دادم، اما دومین بار ۲۰‌میلیون تومان باختم که به او چک دادم، ولی چک برگشت خورد.»
وی ادامه داد: «خانواده ثروتمندی دارم و خودم بنز مدل بالایی داشتم. نیازی به سرقت نداشتم. ما مشروب خورده بودیم و اصلاً یادم نیست آن روز چه اتفاقی افتاد. فقط یادم است با چاقو ضربه زدم. سپس برادرم و دایی‌ام برایم ماشین کرایه کردند و به شمال رفتم. بعد تحت درمان روانپزشک قرار گرفتم و حالا دارو مصرف می‌کنم.»
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار