سرويس جامعه جوان آنلاين: بررسی آسیبهای اجتماعی منهای نگاه اقتصادی نمیتواند نگاهی کامل و بینقص به این پدیده را به تصویر بکشد. کمی دقیقتر که نگاه میکنیم در مییابیم یکی از اصلیترین زیربناهای شکلگیری آسیبهای اجتماعی را مشکلات اقتصادی همچون فقر، نحوه توزیع ثروت، شکاف درآمد و نابرابریهای اجتماعی تشکیل میدهد. مسائلی که شاید در نگاه نخست صرفاً اقتصادی باشند، اما همچون کارخانهای انواعی از آسیبهای اجتماعی را تولید میکنند. به همین دلیل هم است که برای مقابله با آسیبها و انحرافات اجتماعی ضروری است تا سراغ چالشهای اقتصادی برویم و نظام عدالت توزیعی را در توزیع ثروت و منابع برقرار کنیم. در غیر این صورت نمیتوان انتظار داشت نابرابری و بیعدالتی به عدالت و جامعهای سالم از منظر آسیبها منجر شود. برای بررسی پدیده آسیبهای اجتماعی از منظر اقتصادی سراغ دکتر میثم موسایی، استاد تمام دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران رفتیم. دکتر موسایی که پژوهش درباره آسیبهای اجتماعی و فقر را در کارنامه کاری خود دارد پاسخگوی سؤالات ما درباره آسیبهای اجتماعی در گام دوم انقلاب و چگونگی مقابله با این آسیبها از نگاه اقتصادی است. اگر میخواهید درباره رابطه فقر و آسیبهای اجتماعی و چالشهایی که از این منظر پیشروی جامعه قرار میگیرد بیشتر بدانید با ما همراه شوید.
آقای دکتر موسایی! اگر بخواهیم از نظر اقتصادی به آسیبهای اجتماعی نگاه کنیم مباحثی همچون فقر، شکاف درآمدی و توزیع ناعادلانه ثروت چگونه و تا چه حد میتوانند بر ایجاد و دامنزدن به آسیبهای اجتماعی مؤثر باشند؟
منشأ و بستر اکثر آسیبهای اجتماعی دو چیز است؛ فقر و نابرابری. در جامعهای که با بیکاری گسترده و توزیع ناعادلانه درآمد مواجه هستیم و نابرابریهای شدیدی حکمفرماست، طبیعتاً این وضعیت اقتصادی همچون کارخانهای آسیب اجتماعی تولید میکند.
یعنی صرف فقر و نابرابری آسیب اجتماعی تولید میکند؟
عوامل دیگری نیز در شکلگیری آسیبهای اجتماعی مؤثرند، اما اگر در جامعهای فقر و نابرابری وجود نداشته باشد انحرافات و آسیبهای اجتماعی کمتر خواهد بود.
وضعیت کنونی جامعه ایران را از نظر نابرابری اقتصادی و آسیبهای اجتماعی ناشی از آنها چگونه ارزیابی میکنید؟
در جامعه ایران به خصوص در دهه اخیر فاصله طبقاتی زیاد و جابهجایی ثروت موجب شده است تا عده زیادی به ثروتهای باد آورده برسند. طبق آمار رسمی ۳ میلیون بیکار داریم و البته آمار دقیقتر بیکاری چیزی حدود ۱۰ میلیون نفر است. آمار ۲ میلیون معتاد و همین تعداد افراد معلولی که توانایی کارکردن ندارند در جامعهای که تأمین اجتماعی درستی وجود ندارد و صندوقهای تأمین اجتماعی همه ورشکسته و وابسته به کمکهای دولت هستند، خود به خود میتواند بستری برای آسیبهای اجتماعی باشد. در جامعه ما تورم مواد غذایی در یک سالو نیم اخیر گاهی تا ۳۰۰ درصد رشد داشته است. در چنین جامعهای جابهجایی ثروت به راحتی صورت میگیرد و افراد ثروتمند، ثروتمندتر و افراد فقیر، فقیرتر میشوند. در چنین جامعهای افراد بیکار اصلاً نمیتوانند از خود دفاع کنند و طبقات متوسط جامعه به شدت آسیب میبینند و به طبقه فقیر انتقال مییابند. در جامعه ما طبقه متوسط مرتب لاغرتر و به گروه فقرا افزوده میشود. در چنین وضعیتی طبیعی است رفتارهای ناهنجار و کجرویها افزایش یابد. این تجربهای است که در همه جوامع با چنین شرایط و مشخصاتی تکرار و این شرایط موجب میشود تا انحرافات اجتماعی و جرائم گسترش پیدا کند. ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و آمار آسیبهای اجتماعی در کشورمان بسیار نگران کننده است. امسال تعداد سرقت در شهر تهران نسبت به سال گذشته ۷ درصد افزایش پیدا کرده است. رشد طلاق در جامعه اسلامی ما نشان میدهد حال خانواده در کشور ما خوب نیست و بسیاری از جرائم دیگر را نیز میتوان نام برد که همین ویژگی را دارند و تا حد زیادی متأثر از شرایط اقتصادی هستند. با این تورم و بیکاری نمیتوان توقع کاهش جرم و بزهکاری را داشت.
در حال حاضر وضعیت فقر را در جامعه چگونه میبینید؟
خط فقر با فقر مطلق تعریف میشود، یعنی هزینه لازم برای تأمین حداقل نیازهای یک خانواده ۵/۴ تا ۵ نفره. نیازهای اساسی هم خوراک مناسب، پوشاک، مسکن مناسب و مقداری هم نیازهای اساسی همچون آموزش و فراغت است. کسی که نتواند فرزندش را به مدرسه بفرستد دچار فقر مطلق است. در حال حاضر ما خانوارهایی داریم که نمیتوانند فرزندانشان را به مدرسه بفرستند یا ناگزیرند در سنین پایین آنها را وارد بازار کار کنند. بیکاری در جامعه هم موجب شده است بار تکفل افزایش یابد و این مسئله رفاه اجتماعی را کاهش میدهد. در جامعه ما نیروی کار حدود ۲۰ میلیون نفر است و این نسبت به جمعیت ۸۰ میلیونی کشور یعنی هر نفر برای تأمین زندگی چهار نفر کار میکند و ظرفیت تکفل چهار است. این در حالی است که ما میتوانیم ۴۰ میلیون نفر جمعیت شاغل داشته باشیم. خط فقر در تهران حداقل ۴ میلیون تومان است، اما درصد بسیار بالایی از جمعیت کشور ما زیر این میزان حقوق میگیرند و زیر خط فقر قرار دارند. تقریباً ۹۰ درصد کشاورزان و ۸۰ درصد کارگران زیر خط فقر هستند. کارمندان هم بالای ۵۰ درصد زیر ۴ میلیون حقوق میگیرند. اصولاً کسی که مجبور میشود دو جا کار کند زیر خط فقر قرار دارد و مجبور است برای تأمین نیازهای ضروریاش به جای استراحت و گذران اوقات فراغت کار کند. در حال حاضر ۳۰ درصد از درآمد خانوار صرف هزینه مسکن میشود و این بار سنگینی بر دوش طبقات متوسط جامعه آوار میکند.
انقلاب اسلامی ایران با یکسری ارزشها گره خورده است. ما انقلاب کردیم تا ارزشهای اسلامی و الهی در جامعهمان پیادهسازی شود و شعارهای انقلاب ما همه در راستای حمایت از مستضعفان و قشر ضعیف جامعه بود. چرا امروز بعد از سپری شدن چهار دهه از انقلاب جامعه ما به چنین شرایطی دچار شده که با انحراف از شعارها و ارزشهای آغازین انقلاب در معرض آسیبهای اجتماعی قرار گیرد؟
بخشی از این چالشها به شیوه اعمال قواعد و مقررات و بخشی به شیوه اداره امور بازمیگردد. به نظر من انحرافهای کوچکی که در اول انقلاب ایجاد شد، موجب شد تا ما از یک انحراف و استثنای کوچک به امری عامتر و انحرافاتی گستردهتر برسیم. این استثناها کل اقتصاد را به هم میریزد و شایسته سالاری را زیر پا میگذارد، بنابراین یکی از اشکالات به قوانین و مقررات بازمیگردد که استثنائات و خلل زیادی دارد و نتوانسته است از بسیاری از انحرافات جلوگیری کند.
از نگاه شما قانون ما چه خلل و اشکالاتی دارد؟
وضعیت قانونگذاری باید عالمانه و مبتنی بر علم و شرایط روز باشد. فقدان قانونگذاری علمی موجب شده است هر روز قانون تغییر کند و از سوی دیگر عدهای از برخی قوانین مستثنی هستند. وقتی برخی افراد و چهرهها از قوانین مستثنی باشند، سایر افراد جامعه هم به دنبال گریز از قانون و توسل به استثنائات خواهند بود. وقتی فرصتی به صورت برابر توزیع نشود ما نمیتوانیم انتظار عدالت داشته باشیم. نابرابریها در خلال فرصتهای نابرابر به طور طبیعی رشد پیدا میکند. در حال حاضر در کنار شکاف درآمدها ما با بدترین نوع شکاف در ثروت روبهرو هستیم و کسانی این ثروتها و نقدینگیها در دستشان است که با کمترین زحمت آنها را به دست آوردهاند.
چه تفاوتی میان شکاف در درآمد و شکاف ثروت وجود دارد؟
شکاف در درآمد تفاوتهایی است که میان درآمد مدیران و کارکنان در ساختارهای مختلف وجود دارد؛ اینکه یک مدیر ۲۰ میلیون حقوق میگیرد و یک کارمند ساده ۲ میلیون! اما این شکاف درآمد موجب ایجاد شکاف در ثروت هم میشود. ثروت بخشی از درآمد است که ذخیره میشود و خودش دوباره درآمد تولید میکند. ثروتها در کشور ما بسیار ناعادلانه توزیع شده است. تورم هم موجب میشود تا ثروتمندان ثروتمندتر و فقرا فقیرتر شوند. ۲۰ درصد تورم یعنی از اکثریت جامعه ۲۰ درصد مالیات به اجبار گرفته شود. در چنین شرایطی با فرض رشد ۲۰ درصدی حقوق، یعنی هیچ رشدی در درآمد افراد حقوق بگیر وجود نداشته است.
بر اساس مطالعات از ۱۸ ماه پیش تاکنون سیر متوسط هزینههای خانوارها ۵ /۲ برابر شده است، از سوی دیگر در هر خانوادهای لااقل یک نفر بیکار وجود دارد و همین مسائل اقتصادی شرایط را بیش از پیش برای قلمرو و بروز آسیبهای اجتماعی فراهم میکند، درست است؟
دقیقاً، اینها همه با هم ارتباط دارند. وقتی در جامعهای فقر و نابرابری زیاد باشد و ساختار قضایی هم کار خود را به درستی انجام ندهد، میتوان پیشبینی کرد حتماً در این جامعه انواع جرائم هم هست و نرخ طلاق هم بسیار بالاست. درحال حاضر ریشه بسیاری از طلاقها پول و مسائل مادی است و از سوی دیگر بسیاری از ازدواجها هم بر مبنای مسائل اقتصادی صورت میگیرد. افراد نگاه میکنند ببینند طرف مقابلشان چقدر پول و دارایی دارد و در عمل ازدواج به نوعی مبادله اقتصادی و گاهی نیز غیراقتصادی تبدیل شده است. جامعهای که بالای ۹۰ درصد افراد در آن یارانه میگیرند کرامت انسانیاش خدشهدار میشود، در حالی که گرفتن کمک در اسلام مکروه است و باید افراد عزت نفس داشته باشند. وقتی فردی اظهار نیاز میکند بخشی از عزت نفس خود را زیر پا میگذارد.
اگر ما عزت نفس جامعهای را بگیریم چنین افرادی که حقوق و عزت نفس خودشان را زیر پا میگذارند به راحتی حقوق دیگران را هم زیر پا میگذارند. مبدأ همه اخلاقیات این است که انسان اول برای خودش ارزش قائل باشد، اما وقتی استاد دانشگاهی که ۱۰ میلیون حقوق دارد برای گرفتن یارانه ۴۵ هزار تومانی ثبتنام میکند، برای خودش ارزش قائل نیست. هر چند این مسئله از سویی هم بیاعتمادی افراد را به مسئولان نشان میدهد.
در این میان گروههای مرجع هم آلوده شدهاند و دلیل این ماجرا هم آن است که وقتی سیستم به درستی عمل نکند، افراد به دنبال راهحلهای فردی میگردند و عمده این راهحلها تخلف، ریاکاری و تملق است.
آقای دکتر موسایی! با عنایت به آسیبشناسی که درباره زیربناهای اقتصادی آسیبهای اجتماعی داشتید برای گام برداشتن در گام دوم انقلاب باید چه کنیم تا این آسیبها و چالشها در مسیر پیشرفتمان سنگاندازی نکنند؟
باید عدالت و آزادی در جوهره قانون نهادینه باشد. این منجر به ایجاد عقل جمعی میشود و با خرد جمعی بهتر میتوان جامعه را اداره و شایستگان را تربیت و معرفی کرد. مطبوعات آزاد، تشکلها و اصناف قوی باید در کشور وجود داشته باشد. در صورت وجود چنین زیرساختهایی احزاب در کشور شکل میگیرد و احزاب میتوانند یکدیگر را کنترل کنند. اصناف قوی نداریم و به طو مثال در حال حاضر صنف کشاورزی هیچ رسانهای ندارد تا مطالباتشان را مطرح کند، در حالی که تنها بخشی از اقتصاد که هنوز از سلامت نسبی برخوردار است بخش کشاورزی است. البته بیان این مشکلات به معنی ندیدن نکات مثبت نیست. رشد در حوزههای علمی، دانشگاهها و تحصیلات تکمیلی، گسترش ارتباطات و توسعه زیرساختها همه نکات مثبتی است که در طول چهار دهه گذشته توانستهایم به دست بیاوریم، اما این رشد برای توسعه و رهایی ما از فقر کافی نبوده است.
برای اصلاح این شرایط و کاهش آسیبها چه باید کرد؟
اگر این روال ادامه یابد برای آنکه دچار وضعیت حاد نشویم باید به صورت اصولی روی نهادهایی که میتوانند همبستگی اجتماعی ایجاد کنند کار کنیم؛ نهادهایی که بتوانند به جامعه انسجام دهند.
یکی از ابزارهای مهم برای اداره و حفظ جامعه ابزار نرمافزاری است؛ به معنای فرهنگ جامعه، اخلاق جامعه، ایجاد قاعدههای مورد پذیرش مردم که آنها طبق آن عمل کنند. اگر ما بتوانیم به این سمت برویم سختافزارهایی که از دل این نهادها بیرون میآیند متناسب با همین نهادها و با کمترین هزینه خواهند بود، اما اگر نهادها شکل نگیرند، مجبوریم هزینههای سختافزاریمان را زیاد کنیم. به طور مثال کارگری که وجدان کاری دارد کارش را انجام میدهد، اما وقتی وجدان کاری نداشته باشد ما مجبوریم سختافزارها را برای کنترل وی بیشتر کنیم. اینکه ساعت بزند، گزارش کار بدهد و جریمه شود.
سیستمی موفقتر است که بتواند با کمترین هزینه کالاهای عمومی همچون امنیت را به جامعه عرضه کند. تورم از دادن بودجه به دستگاههایی ایجاد میشود که هیچ تولیدی ندارند و متأسفانه در جامعه ما از این دستگاهها کم نداریم. در خاتمه تأکید میکنم آسیبهای اجتماعی و مسائل اقتصادی بسیار درهمتنیدهاند. به گونهای که نمیتوان یک آسیب اجتماعی را منهای شرایط اقتصادی تفسیر و تبیین کرد، پس باید در کاهش یا افزایش انحرافات اجتماعی سهم شرایط اقتصادی و عدالت توزیعی را جدی گرفت.