بعد از اظهارات مهدی تاج و ابراهیم شکوری رئیس و سرپرست دبیرکلی فدراسیون فوتبال در خصوص مشکلات مالی و درخواستهای غیرمنطقی آنها از دولت، بانک مرکزی و در نهایت هواداران فوتبال برای آستین بالا زدن به منظور رفع معضلات مالی فدراسیون فوتبال حالا نوبت کاظم طالقانی، عضو بازنشسته هیئت رئیسه فدراسیون فوتبال رسیده که در ادامه پروسه زیادهخواهیهای فدراسیون طلبکارانه از زمین و زمان انتقاد کند و انتظار داشته باشد که مسئولان در بیتالمال را باز بگذارند تا آنها به اسم «فوتبال ملی مملکت» از آن برداشت کنند.
شنیدن این حرفها از زبان تاج و شکوری زیاد تعجبآور نبود، اما این انتظار نمیرفت که یکی از اصلیترین مسببان اتفاقات تلخ لیگ برتر بعد از لطف کمیته استیناف در تبرئه او و بقیه همدستانش اینچنین ایراد سخن کند و طلبکارانه و البته به اسم فوتبال ملی از دولت برای فوتبالی پول طلب کند که بهزعم این آقا، کاملاً غیردولتی اداره میشود و به همین دلیل هم او و دیگر بازنشستگان شاغل در آن میتوانند حالاحالاها در انواع و اقسام پستهایش حضور داشته باشند و هر طور که میپسندند، بتازانند.
حرفهای طالقانی را باید چند بار خواند و تأسف خورد به حال فوتبالی که با چنین مسئولانی اداره میشود. فوتبالی که مسئولش به خاطر آوردن یک مربی منت میگذارد سر زمین و زمان و آن را مستمسکی برای برداشت از بیتالمال و دستدرازی به جیب مردم قرار میدهد. فوتبالی که مسئولان آن خوب یاد گرفتهاند چگونه با شلوغکاری و سیاهنمایی وضعیت را وخیم نشان دهند و درخواستهای زیادهخواهانهای داشته باشند. آنها حالا ویلموتس را بهانه کردهاند، میخواهند هر طور شده با پیش کشیدن نام سرمربی تیم ملی از دولت، مردم و هر جا که به ذهنشان میرسد پول بگیرند. فراموش نمیکنیم که سوءمدیریت همین آقایان، چگونه در چند بازی لیگ برتر میرفت تا یک فاجعه به بار آورد و باز از یاد نمیبریم که این آقایان چگونه وقتی پای برخورد با خودشان به میان آمد، حتی به تمکین از حکم کمیته اخلاق فدراسیون هم راضی نشدند و در نهایت اتفاقی رخ داد که نباید میافتاد. آقایان تبرئه شدند تا امروز طلبکارانهتر از قبل منت بدیهیترین کارهای انجام شده را که از وظایف تعریف شده آنهاست سر مردم و بقیه بگذارند و بابت آن طلب دریافت از بیتالمال و پول مردم را داشته باشند.
حرفهای طالقانی را باید چند باره خواند تا متوجه شد که فوتبال مثلاً حرفهای ایران با گذشت ۱۸ دوره از لیگ برتر چرا باید هنوز درگیر عادیترین امور نظیر بلیتفروشی و راهاندازی گیت و شمارهگذاری صندلیهای ورزشگاهها باشد. چنین فوتبالی ثمره کارکرد امثال این مدیران در فدراسیون است. مدیرانی که جز هزینهتراشی و زیادهخواهی چیز دیگری نمیدانند و هر وقت هم که دهان باز میکنند از فوتبال ملی و مملکت دم میزنند تا برای اظهاراتشان توجیه داشته باشند و کسی نتواند به حرفهایشان خرده بگیرد.
حرفهای طالقانی بعد از اظهارات تاج و شکوری مصداق عینی زیادهخواهی فوتبالیهاست. فوتبالی که حاصلی جز شکست نداشته و در مقایسه با دیگر رشتهها هم سودی برای ورزش کشور نداشته است، فوتبالی که خوب یاد گرفته فقط پول بگیرد و ریختوپاش کند و در نهایت نیز ببازد و برگردد. فوتبالی که البته با چنین مسئولان قانونگریزی توقع چیز دیگری هم از آن نمیرود. فوتبالی که ظاهراً باید عادت کنیم به این همه ادعا، شکست، هزینهتراشی و زیادهخواهیهای آن. فوتبالی که ظاهراً قرار نیست برخوردی قاطع و درست با این همه معضل در آن صورت گیرد تا فعلاً مثل تمام این سالها با تمام فسادی که از سر و روی آن بالا میرود، کنار بیاییم.