اول هفته، حدود سه ساعت با جناب کدخدایی همکلام شدم! اینکه در اتاق حضرات، هم به روی من و هم حتی به روی پگاه آهنگرانی باز باشد، نشان از آن دارد که «پاسخگویی» جان زندهای دارد میان مسئولان! اقلاً مسئولان متعهد! دیدار ما، اما نه از جنس مصاحبه، بلکه از جنس صحبت بود، لذا خیلی بیتعارف و رک و راست، گذشت! رشته کلام را ابتدا سخنگوی شورای نگهبان، دست گرفت با بیان خاطرهای از ۱۰ سال پیش که، چون دههای گذشته و خیلیها هم لابد از زبان غیر از ایشان شنیدهاند، ایرادی در نشرش نمیبینم! ماجرا برمیگردد به آن متن وبلاگی در نقد تند و تیز رئیس سابق دستگاه قضا که اصرار آیتالله آملی، نهتنها این بوده که حقیر، آن نامه را با کدگیری از جریان انحرافی نوشتهام، بلکه حتی قابل پیگرد قضاییام! و از قرار، از جمله افرادی که جناب آملی را متوجه مرز مشهودم با پوپولیستها میکند، همین جناب کدخدایی بوده! به سخنگوی شورای نگهبان گفتم: «دو روز بعد از واکنش آیتالله آملی، رئیسجمهور سابق به بهانه تشکر از مؤلف کتاب «نه ده» تقدیری از ما به عمل آورد، بلکه روی کول این قلم، پاتکی ملس به لاریجانیها بزند، اما من با وجود آنکه میتوانستم بگذارم و بگذرم، در متنی عمومی، پاسخ آقای احمدینژاد را دادم که «هیچ صداقتی و حسننیتی در این تقدیر نداری و بیشتر دنبال گرفتن ماهی از آب گلآلودی تا تشکر از ما!» و سپس ادامه دادم: «این هم از شوربختی ماست که وقتی به نقد یکی از اخوان لاریجانی مینشینی، متهم میشوی به خطگرفتن از انحرافیون و وقتی روز خداحافظی آیتالله آملی از قوه، منباب اخلاق، تشکر و صدالبته تشکر همراه با انتقاد از زحمات ایشان میکنی، متهم میشوی به تغذیه از لاریجانیها و متحمل کلی تهمت و ناسزا، این بار از فرقه بهاریها!» الحمدلله آقای کدخدایی، صحه بر سلامت و حریت این قلم گذاشت و تأکید کرد: «بارها همان ایام به آیتالله آملی گفتم که متن فلانی، خوب یا بد، زائیده ذهن خودش است، نه این و آن!» حالا از حدیث نفس، کم کنم و بروم سروقت شورای نگهبان که عمده حرفهای ما در همین باره بود! به سخنگوی شورای نگهبان گفتم: «کاش اعضای شورا، متوجه این مهم باشند که وقتی صلاحیت نامزدی را مثلاً در انتخابات ریاستجمهوری تأیید میکنند، فیالواقع پذیرفتهاند که او لیاقت ریاستجمهوری دارد! بیم از آن است که آقایان در دل خود بگویند، «طرف فعلاً نامزد است، رئیسجمهور که نشده!» اصل سخن همینجاست؛ مردمی که از خاتمی به احمدینژاد و از محمود به حسن میرسند، چه استبعادی دارد که طرف را رئیسجمهور نکنند؟! پس شورای نگهبان باید این دقتنظر را داشته باشد که وقتی صحه بر صلاحیت آقایان غرضی، هاشمیطبا و لابد خیلیهای دیگر میگذارد، صلاحیت نامزد را تأیید نکرده، بلکه در اصل یا در عرف، صلاحیت رئیسجمهور را تأیید کرده!» حتی بدون تعارف، این را نیز خطاب به آقای کدخدایی گفتم: «بعضاً حس میشود که شورای نگهبان، با این تحلیل که «فلانی رأی ندارد» اقدام به تأیید صلاحیت طرف میکند!» سپس وارد مصادیق شدم و به مواردی اشاره کردم که خواننده قطعاً حق میدهد؛ نه قادرم همه پرسشهای خود را اینجا طرح کنم، نه قادرم همه پاسخهای کدخدایی را بیاورم! لب کلام سخنان سخنگوی شورای نگهبان که در این یادداشت هم قابل نشر باشد، این نکات بود؛ «اولا دقت در این مهم که برونداد رأی شورا، محصول یک فرایند دقیق، عمیق و بعضاً نفسگیر رأیگیری است که گاهی باعث میشود صلاحیت کسی، فقط با یک رأی کم یا زیاد، احراز نشود یا بشود! ثانیاً اگر چه مبنای عمل اعضای شورای نگهبان، عمل به «مر قانون» است لیکن هنوز هم قدر یک کتاب میتوان تفسیر نوشت که فیالمثل «رجل مذهبی» شامل چه کسانی میشود! و «مدیر» یا «مدبر» یا «رجل سیاسی» دقیقاً و مشخصاً به چه عناصری اطلاق میشود!» در اینجای صحبت، سخنگوی شورای نگهبان، باب این گلایه قدیمی را از مجلس شورای اسلامی گشود که «چرا به این تعاریف و تفاسیر، حد و مرزی از جنس «قانون» نمیبندد که کار فقها و حقوقدانان شورای نگهبان، این همه سخت نباشد؟!» و آنگاه شهادت داد که «اعضای شورای نگهبان، مصلحتسنجیهای این مدلی ندارند که کسی را، چون رأی ندارد و از این بابت، خیالشان راحت است، تأیید کنند!» مجدداً من وارد بحث شدم؛ «ببینید آقای کدخدایی! بارها در جلسات به دوستان گفتهام و حتی نوشتهام که انداختن باختمان گردن شورای نگهبان، هم بچهبازی است و هم ظلم به این نهاد قانونی، اما ما الان بیتوجه به برد و باخت، مشغول نقد شورای نگهبان هستیم و من برای آنکه ذهنیت غلط به شما ندهم، اینجور حرفم را میگویم که اصلاً به اعضای شورای نگهبان ارتباط پیدا نمیکند که آیا فلان جناح سوپرانقلابی یا اصلاً کل انقلابیها، در انتخابات، نامزد دارند یا نه!
گیرم شما صلاحیت همه کاندیداهای این طیف را بررسی کردید و هیچ کدام هم از فیلتر شورا عبور نکردند! عبور نکردند که نکردند! شما «شورای نگهبان» هستید، نه «مجمع تشخیص مصلحت»، اما گیرم بر من ثابت کنید که مصلحتسنجی نیز در شمار تکالیف شورای نگهبان هست! من آن وقت به شما میگویم که اتفاقاً مصلحت ملک و مملکت، جز «عمل به مر قانون» نیست! ما در این ۴۰ سال جمهوری اسلامی، بارها از مصلحتی که حتی نسبتاً درست و با رعایت جمیع جوانب سنجیدیم، نتیجه مدنظر را نگرفتیم لیکن هرگز از قانونگرایی و عمل صرف بر مبنای قانون، متضرر نشدهایم! سال ۹۲ای بسا میگفتند که اگر صلاحیت مرحوم هاشمی، احراز نشود، ال و بل میشود، اما شورای نگهبان، شجاعانه به تکلیف قانونی خود عمل کرد و هیچ اتفاقی هم نیفتاد! حرفم این است؛ در همان انتخابات و نیز انتخاباتهای بعدش، آیا بزرگتر از مرحوم هاشمی هم داشتیم مگر؟! پس چرا در پارهای موارد، طبق آن تجربه، جلو نرفتیم؟! گمانم در همان انتخابات ۹۲ صلاحیت بعضیها تأیید شد، با این تحلیل که «آیا مصلحت است حالا که صلاحیت آقای هاشمی، احراز نشده، صلاحیت کی و کی هم رد شود؟! پس تکلیف شور انتخابات و شکوه آرا چه میشود؟!» آقای کدخدایی! این را باری مکتوب نوشتهام و حالا هم رودررو به حضرتعالی میگویم؛ وظیفه شورای نگهبان، شوربخشیدن به شکوه هیچ انتخاباتی نیست و حتی اگر احدالناسی هم سال ۹۲ رأی خود را درون صندوق نمیانداخت، این طبق قانون، هیچ ارتباطی به شورای نگهبان نمیداشت! من خانه پر فرض را فرض کردم! برای شورای نگهبان چه اهمیتی دارد که این یا آن جناح، چند تا یا اصلاً هیچ کاندیدایی ندارند؟! وانگهی! سنجش مصلحت شد که چه بشود؟! آیا جز اینکه صدای فلان بخش جامعه درنیاید؟! و آیا غیر از این است که الساعه، صدای همه جامعه و منجمله رأیدهندگان به دولت کنونی، از بیتدبیریها بهویژه در حوزه اقتصاد و معیشت، بلند است؟! من از شما میپرسم؛ هرگز آیا ماشینتان را به کسی که فاقد گواهینامه رانندگی است، میسپارید؟! من اینجا اصلاً بحث «تعهد» را نمیکنم! اقلاً اینجای سخن، فقط و فقط دارم ناظر بر «تخصص» سخن میگویم! بودند در بین نامزدهای ۹۲ و البته ۹۶ کسانی که شیوه زندگیشان و ساعت بلندشدنشان از خواب و خروج نزدیک به ظهرشان از خانه به قصد سر کار، حتی صدای اطرافیان خودشان را هم درآورده! از چند سال قبل هم البته همین مدل زندگی را داشتند! اصلاً و اساساً این افراد لایق این هستند که در کشوری مثل ایران، با این همه دوست و این همه دشمن و این همه تهدید و این همه تحریم، سکاندار قوه مجریهای با این حجم از کار بشوند؟! «مر قانون» به کنار! حکم مصلحت عقلاندیش چیست؟! حرف، زیاد است آقای کدخدایی! خود طرف برداشته علنی و عمومی گفته «من نامزد پوششی هستم» و شگفتا! صلاحیتش احراز شده! یا اصلاً چرا سمت و سوی مناظرات انتخاباتی به گونهای است که انگار دشمن هم نامزدی در انتخابات ما دارد؟! والله این زیبنده نیست که نامزدی در دو مقطع قبل و بعد انتخابات، این همه متضاد سخن بگوید! قبلش سپاه را بزند و بعدش دم از بوسه بر دست سپاه بزند! اگر مردم، این همه دوگانگی را پای اصل نظام بنویسند، تکلیف چیست؟! انتخابات زیرمجموعه نظام است یا جنگ حق و باطل که ما حتی برای مقابله با منافقین بیوجدان هم باید در مناظرات، طعنه بشنویم؟! اینکه نامزدها علیه هم، همه حرفی میزنند الا آنکه بحث کنند که برنامهشان برای ساماندادن به وضعیت ماشین یا تنظیم قیمت خانه و رهن و اجاره و بله! پیاز و سیبزمینی و گوجه چیست، یعنی با عرض معذرت، کمی شورای نگهبان، مقصر است و اعتراف میکنم کمی بیشتر هم خود ما که عین آب خوردن در زمین رقیب، بازی میکنیم و انتخابات را با دست خودمان بدل میکنیم به همان دوگانه دشمنپسند مدنظر جناح مخالف که گویی همه حق با همه باطل، وارد جنگ شده! حال آنکه بساط این انتخابات را نظام فراهم کرده که از بین چند نفر و ذیل مباحث کارشناسانه و تخصصی، یکی بشود رئیس قوه مجریه! جناب کدخدایی! من غافل از تقصیر دوستان خودی نیستم و مکرر نوشتهام؛ به همان دلیل که حاجقاسم با تیزهوشی، شناخت درست صحنه و درک کامل از نقشه رقبا، سفت و سخت پرهیز از ورود به عرصه انتخابات میکند، کاش رفقای ما را هم این درایت بود که نامزدهایی معرفی میکردند که این همه راحت، مسائل هستهای یا مباحث قضایی، نقل و نبات مناظرات انتخاباتی نشود، لیکن فیالمجلس نشستهایم به نقد شورای نگهبانی که از او تنها و تنها رعایت حال قانون، انتظار میرود، نه مراعات حال جناحها! از سویی، وقتی مردم، کمکاری منتخبین خود را درست یا نادرست مینویسند به پای اصل نظام، آیا توقع زیادی است که از شورای نگهبان بخواهیم کمی بیشتر به مر قانون، عمل کند؟! جالب آنکه مردم حتی به خود شورای نگهبان هم این طعنه را میزنند که «اگر فلانی بد بود، اصلاً چرا تأیید شد؟! گیرم ما نمیشناختیم، شما که میشناختید!»
من چقدر حرف زدم آقای کدخدایی! خنده نرمی تحویلم دادند و تقریباً به همه مصادیقی که پرداختم، جواب دادند! بعضی جوابها قانعکننده بود و وقتی تو خودت را جای ایشان میگذاشتی، لاجرم حق میدادی که شورای نگهبان، اغلب اوقات، حکایت مرغی است که هم در عزا به خون خود مینشیند، هم در عروسی! بهخصوص تأکید ایشان بر این نکته که «شاید در نشستهای اعضای شورای نگهبان، خیلی تندتر از مواردی که تو الان طرح کردی هم مطرح بشود و احیاناً داغترین بگومگوها لیکن امر مسلم این است که شورای نگهبان، یک نفر نیست و شده حتی نامزدی با تنها یک رأی بیشتر، تأیید صلاحیت و سپس رئیسجمهور هم شده، اما اعضای شورا هرگز غافل از این بررسیها نبودهاند! خیلی از مطالبی که الان مطرح شد، در مقام مباحث نظری کاملاً متین است، اما در مقام عمل به همین راحتی نیست که ما خطکش قانون بگذاریم و بگوییم صلاحیت هیچ نامزدی را احراز نکردهایم! این که نمیشود. بله! آرزوی ما هم این است که مثلاً در مقطع مناظرات، عوض چالشهای سیاسی، مباحث کارشناسانه بشود ناظر بر برنامه نامزدها و چگونگی حل مشکلات مردم، ولی همین مهم، چقدر مگر دست شورای نگهبان است؟! و مگر با ما مشورت میکنند جناحهای سیاسی که کدام نامزدها را معرفی کنند؟!» صدالبته بخشی از پرسشها و بیشتر هم جوابها الیالابد در سینه ما میماند که آنچه گذشت، نه مصاحبه مطبوعاتی، بلکه صحبتی مطبوع بود! قطعاً از تک و توکی از پاسخهای سخنگوی محترم و انصافاً صبور شورای نگهبان قانع نشدم، اما چه باک! آنچه باید شورای معزز نگهبان، تمام و کمال، قانع کند، نه حقیر و نه پگاه آهنگرانی، که «قانون» است! داشت از بیرون پنجرههای درندشت اتاق آقای کدخدایی، صدای خوش اذان میآمد که چکیده کردم همه حرفم را؛ «آقای کدخدایی! همین که اعضای شورای نگهبان بدانند که وقتی صحه بر صلاحیت نامزدی میگذارند، فیالواقع صحه بر نشستن او بر صندلیهای پارلمان و بلکه صحه بر نشستن او بر صندلی ریاستجمهوری گذاشتهاند، قطعاً خیلی از چیزها اصلاح خواهد شد!» با رویی گشاده پذیرفتند! الغرض! در تمام نظامات دنیا، حتماً نهادی از جنس شورای نگهبان که ناظر بر انتخابات باشد، وجود دارد! بعید میدانم هیچ کجا مثل ایران و هیچ کجا مثل نظام جمهوری اسلامی باشد که سخنگوی نهاد نظارتی بر انتخاباتش، دستآخر بردارد بگوید: «ما مبرای از اشتباه نیستیم و حتماً نقدها را هم میپذیریم و اگر درست باشد، برای اصلاح، پیگیری نیز خواهیم کرد! حتماً باز هم در مطالبت، غافل از نقد شورای نگهبان نباش که این توصیه را ما به هر اهل رسانهای که وارد این اتاق میشود، کردهایم و خواهیم کرد، اما چه خوب که اهل نقد هم اقلاً در این اتاق که بتوانیم راحت حرفهای غیرقابل انتشارمان را ناظر بر حرمت آبروی نامزدها بزنیم، پذیرا باشند، بلکه بسیاری از ذهنیتها اصلاح شد!» راستی! چند بار سخنگوی شورای نگهبان تأکید کردند که برخلاف شایعات مرسوم، هیچ چیزی مبنی بر تهدید به عدم برگزاری انتخابات سال ۹۶ توسط دولت مستقر به شورای نگهبان گزارش نشد؛ «علیالقاعده اگر تهدیدی بود، باید به ما میگفتند دیگر! ما که پیامی نگرفتیم در این باره! البته در ادوار قبل و فقط در یک مورد، چنین تهدیدی بوده که ما معطوف به تکالیف قانونی خود، بهایی به آن ندادیم و وزارت کشور وقت هم البته انتخابات را برگزار کرد! لذا ما حتماً صلاحیت رئیسجمهور مستقر را هم مثل الباقی نامزدها بررسی میکنیم! ادوار قبل هم بوده و ۹۶ هم تکرار شد، اما باز هم تأکید میکنم که آنچه از دفتر شورای نگهبان بیرون میآید، محصول چالش ۱۲ رأی بعضاً متفاوت است، نه یک فرد واحد! و گفتم؛ بارها شده که فقط با یک رأی بیشتر، صلاحیت نامزدی تأیید شده!» آخر کار، به نماز ظهر و عصری در شورای نگهبان گذشت! موسم قنوت، داشتم با خودم فکر میکردم که آیا خداوند منان بلندمرتبه، هیچ آیا صلاحیت مرا برای بندگی خود، تأیید میکند؟! راستش را بخواهی، در پیشگاه حضرت الله، آنی دلم لرزید از این «شرح شورا!» سوزنی به خود بزنم؛ توای نفس! چقدر نگهبان بندگی ذات اقدس الهی؟! آری! شورای نگهبان عبودیتم آرزوست...