سرویس جامعه جوان آنلاین: به گزارش خبرنگار ما، سردار حسین رحیمی صبح دیروز در توضیح بیشتر عملیاتهای پلیس تهران در برخورد با مجرمان گفت: «با هماهنگی و تلاش مأموران کلانتریهای تهران و پلیس پیشگیری۶۲۱نفر از سارقان و مالخران دستگیر شدند که ۳۰۸نفر دارای سابقه و ۳۱۳نفر نیز فاقد سابقه هستند. همچنین ۲۰۸دستگاه خودرو و موتورسیکلت، ۱۰۷خودروی سرقتی کشف شد. ارزش ریالی اموال سرقتی ۱۰میلیارد و ۵۰۰میلیون تومان است. در این طرح چهار قبضه سلاح گرم، ۱۷قبضه سلاح سرد و ۳۲۸ قطعه انواع مهمات جنگی و سههزار دستگاه گوشی موبایل کشف و ضبط شد. همچنین با انهدام دو باند و دستگیری ۳۵نفر از قاچاقچیان کالا، ۵۰فقره پرونده تشکیل و بیش از ۶۷۴هزار انواع کالای قاچاق به ارزش ریالی ۴ میلیارد و ۴۲۰میلیون تومان کشف شد.»
رونق گوشیقاپی
رئیس پلیس تهران بزرگ درباره افزایش گوشیقاپی گفت: «مبارزه با گوشیقاپی با جدیت در دستور کار پلیس است، اما در چهار ماهه ابتدایی سال جاری با افزایش ۵درصدی وقوع موبایلقاپی مواجه بودیم. رونق گوشیقاپی از نیمه دوم سال گذشته آغاز شده و در حال حاضر کشفیات ما نسبت به گذشته ۲۵درصد افزایش یافته است.»
هشدار به مدیران سایت دیوار
سردار رحیمی در پاسخ به سؤال جوان در خصوص افزایش جرائم در فضای مجازی و برخی سایتها مثل سایت دیوار گفت: «این نوع جرائم در چهارماهه امسال صددرصد افزایش داشتهاست و کشفیات پلیس نیز ۱۵تا ۲۰درصد افزایش داشتهاست.
همچنین با توجه به مهاجرت مجرمان به فضای مجازی علاوه بر پلیس فتا، پلیس امنیت، پلیس مبارزه با مواد مخدر نیز تقویت شده است و این بدان معناست که توجه پلیس به فضای مجازی و جرائم آن جدی است.» وی در ادامه در توصیه به مدیران سایت گفت: «مدیریت و نظارت بر سایت و جرائم آن بر عهده راهاندازان سایت است. آنها باید ساز و کاری تعریف کنند که مجرمان نتوانند وارد سایت شوند یا نتوانند به راحتی به بخشهای مختلف سایت دسترسی داشته باشند. ما در این خصوص مدیران بعضی از سایتها از جمله دیوار و... که پربازدید هستند را احضار کردیم و آنها را آموزش دادیم و در این خصوص به دستگاه قضا نیز شکایت کردیم.»
گفتگو با متهمان
دزدی با لباس پلیس
محمد از اعضای باند پنجنفره سارقانی بود که بعد از فرار از خانه گرفتار اعضای باند شدهبود. او که به خاطر سرقت پول از مدارس و بیمارستانها دستگیر شدهبود، میگفت: «آزاد شوم به پای پدرم میافتم.»
چند سال داری؟
۲۳ سال
شغلت چیست؟
بیکار ولی قبلاً نصاب نرده استیل بودم.
اعتیاد داری؟
بله، شیشه میکشیدم.
چرا معتاد شدی؟
مجبور شدم.
چطور؟
با پدرم رابطه خوبی نداشتم. هر وقت با هم درگیر میشدیم میگفت از خانه برو بیرون. یک روز که از خانه بیرون آمدم تصمیم گرفتم دنبال کار بروم و به خانه برنگردم. به همین دلیل به باغی در دارآباد رفتم و در آنجا بعد از چند سؤال و جواب با یکی از اعضای باند با او آشنا شدم. این گذشت تا اینکه روزی او و دوستانش شیشه تعارف کردند. قبول نکردم به همین دلیل آنها دستم را گرفتند و به زور قصد تزریق داشتند که از روی اجبار کشیدن شیشه را قبول کردم.
از شیوه سرقت بگو.
طبق نقشه، لباس نظامی میپوشیدم و آنها با موتور مرا حوالی مدرسه یا بیمارستانی که از قبل زیر نظر گرفته بودند، میبردند. به تنهایی وارد مدرسه یا بیمارستان میشدم و مرتکب سرقت پول نقد میشدم.
خانوادهات میدانند دستگیر شدی؟
نه، آبروی آنها میرود.
اگر آزاد شوی به آغوش خانواده برمیگردی؟
متهم با ریختن اشک گفت: «بله خیلی پشیمانم. اگر آزاد شوم به دیدن پدرم میروم و به پایش میافتم.»
سرقت مرد کراواتی از انباری خانهها
در این طرح سارق دیگری هم دستگیر شده بود که با شگردی خاص اجناس انباری خانههای شمال شهر را سرقت میکرد. افسر پرونده در توضیح گفت: «سارق با کمین مقابل پارکینگهای ریموتدار وقتی هنوز در پارکینگ بسته نشده بود در غفلت رانندگان وارد خانهها میشد. سپس در یک موقعیت مناسب با باز کردن در انباریها اجناس و اموال انباریها را سرقت و در مکانی آنها را بسته بندی میکرد. بعد از آن با پوشیدن کت و شلوار و زدن کراوات با تاکسیهای اینترنتی تماس میگرفت و میگفت قصد سفر به آلمان دارد و باید اجناس قیمتی خانهاش را به مکانی امن ببرد. به همین بهانه بستههای سرقتی را با ماشین جابهجا میکرد. متهم با استفاده از این شگرد مرتکب سرقت از چند انباری منازل در پارکینگ شده بود.»
دزدی دوچرخه با رقص!
هفتمرد جوان و میانسال سارق و مالخر دوچرخههای گرانقیمت بودند. میگفتند سارقان دوچرخه وقتی در پارکینگ خانهها دوچرخه را میدیدند، میرقصیدند!
یکی از آنها میگفت: وضع مالی خوبی دارم، اما به خاطر رفیقم سارق شدم!
چند سال داری؟
۳۶ سال
متأهلی؟
خیر
چه شد که فکر سرقت افتادی؟
یکی از دوستانم به پول نیاز داشت که پیشنهاد سرقت داد. من هم قبول کردم.
خودت هم نیاز مالی داشتی؟
نه، ما وضع مالی خوبی داشتیم.
بعد...
در عباسآباد ساکن بودیم. در همان محل خانهها را زیر نظر میگرفتم و بعد دوستم با ماشین دنبالم میآمد و وارد پارکینگ خانهها میشدیم و دوچرخههای گرانقیمت را سرقت میکردیم.
چرا دوچرخه؟
از بچگی عاشق دوچرخه بودم.
در بچگی سوار نشدی؟
اتفاقاً از بچگی دوچرخه داشتم و در شهربازی یکی از شهرهای شمالی با پدرم دوچرخه کرایه میدادیم. ولی همچنان عاشق دوچرخه هستم.
چرا در محل زندگیات سرقت میکردی؟
احتمال دادم کسی به من شک نکند.
چطور شناسایی شدی؟
از طریق دوربینهای مداربسته.
در فیلم دوربینها دیدیم که هنگام مواجهه با دوچرخه میرقصیدید. چرا؟
شاید به خاطر این بود که قبل از سرقت شیشه میکشیدیم و توهم داشتیم. به همین خاطر متوجه دوربینها نشدیم.
چند سرقت داشتید؟
۵۰ فقره
دوچرخهها را چند میفروختی؟
هر کدام ۹میلیونتومان قیمت داشتند که ۶۰۰ هزارتومان میفروختیم!