سرویس سیاسی جوان آنلاین: رئیسجمهور این روزها در سخنرانیهای پی در پی از خاطرات توافقنامه ژنو میگوید؛ توافقنامهای که در ماههای آغازین دولت یازدهم در سال ۹۲ امضا و مقدمهای برای توافق اصلی (برجام) شد. از آن توافق و از آن برجام اکنون گزارههای زیادی باقی نمانده است، با این حال روحانی در مقام رئیسجمهور این روزها ترجیح میدهد مدام از خاطرات قدیمیاش بگوید، دلیل آن میتواند روشن باشد؛ دست دولت برای تشریح دستاوردها خالی است و راهی جز آویختن به خاطرات گذشته ندارد، حتی اگر از آن اتفاقات و آثارش دیگر چیزی برای ملت باقی نمانده باشد. آنچه هم که در مورد آینده گفته میشود، باز حول کلیدواژههای «مذاکره» و «برجام» است. آیا دست دولت برای آینده هم خالی است؟
سخنان تاریخ گذشته
رئیسجمهور سخنرانیهای تکراری از توافق ژنو دارد. به این جملات از سخنان او در جمع مدیران وزارت خارجه که در روزهای اخیر تکرار میشود، توجه کنید: «از آغاز دولت تدبیر و امید احساس کردیم که موضوع پیگیری تعامل سازنده با جهان را وزارت خارجه بهتر از هر نهاد دیگری میتواند انجام دهد، لذا از همان ابتدا از مقام معظم رهبری درخواست کردم موضوع هستهای را از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه محول کند و شخص وزیر خارجه مسئولیت این موضوع را برعهده داشته باشد و ایشان آن را پذیرفتند. در زمانی که مسئولیت دبیر شورای عالی امنیت ملی را برعهده داشتم، این رسالت و وظیفه با پیشنهاد وزیر خارجه وقت به شورای عالی امنیت ملی محول گردید و در این مقطع احساس کردم میتوان این رسالت را به جایگاه اولیه خود بازگرداند. این موضوع پایه اصلی و رمز پیروزی ما در برجام بود، اگر این کار نمیشد، نمیتوانستیم در کمتر از ۱۰۰ روز به توافق ژنو دست یابیم.» این خاطره تعریف کردنها از توافق ژنو دیگر زیاده تکراری شده و کمکی به وضعیت مردم نخواهد کرد. ژنو توافقی است که اکنون اگر از مردم پرسیده شود چه بود و به کجا رسید، نه تنها پاسخی برای آن نخواهند داشت و آن را به خاطر نمیآورند بلکه حتماً از شما خواهند پرسید تاثیر این توافقنامه ژنو در زندگی امروز من چیست؟
حسن روحانی چهار روز قبل از بیان سخنان مذکور در وزارت خارجه، در تبریز هم همین روال خاطرهبازی با توافق ژنو را انجام داده بود؛ «در مرحله اول آغاز مذاکره درباره مسائل هستهای و در یک مقطعی از مقام معظم رهبری درخواست کردم همه اختیارات در این زمینه را به بنده واگذار کنند و ایشان آن را پذیرفتند و توانستیم ظرف کمتر از ۱۰۰ روز در مذاکرات ژنو به پیروزی بزرگ برسیم و توافق موقت ژنو حاصل گردید. در این توافق همه قدرتهای بزرگ، توان هستهای کشورمان را قبول و اعلام کردند همه مسائل باید از طریق مذاکره حل و فصل شود. بر اساس این توافق و از آن تاریخ هر ماه حدود ۷۰۰ میلیون دلار از داراییهای کشورمان آزاد میشد. در روند آغاز توافقات نهایی نیز به مقام معظم رهبری پیشنهاد کردم در این موضوع همه اختیارات را به بنده واگذار کنند، اما ایشان فرمودند این را به مصلحت شما نمیدانم و مسئولیت سنگینی است و چه بسا عدهای در گوشه و کنار وجود داشته باشند که نسبت به آن ایراد و اشکال داشته باشند، لذا بگذارید تا کلیت نظام نسبت به این موضوع تصمیم بگیرد.»
دیگر حتی نقد این سخنان و راستیآزماییشان هم اهمیتی ندارد. مردم امروز موضوعات مهمتری دارند که علاقه دارند به آنها پرداخته شود و حتی وقتی روحانی، خلاف نظر رهبری از گفتوگوی تلفنی با اوباما هم دفاع میکند و میگوید «اگر وزیر خارجه کشورمان در نیویورک با وزیر خارجه امریکا از نزدیک گفتگو نمیکرد و من به تلفن آقای اوباما جواب نمیدادم، شاید روند رسیدن به توافق به کندی صورت میگرفت. اینکه توانستیم در طول کمتر از ۱۰۰ روز با شش قدرت جهانی به توافق ژنو برسیم، کار بسیار سخت و دشواری بود که با تدابیر اتخاذ شده به نتیجه رسید» مردم میتوانند بپرسند حالا که کار به تندی پیش رفت، دقیقاً به چه نتیجهای رسید؟ چه چیزی اکنون در دست ماست؟
موجسواری روی یک تحریم
میشود تک تک این جملات را نقد کرد، اما یحتمل این همان چیزی خواهد بود که روحانی میخواهد؛ سرگرم شدن به جملات گفته شده و صرف ظرفیت برای آن که نتیجه الزامی آن غفلت از نقد عملکرد دولت در حوزههای دیگر خواهد بود. در واقع آنچه روحانی این روزها میگوید یک تحلیل فرامتنی دارد؛ تحلیلی که باید تبیین کند چرا علاقه دارد مدام از مذاکرات و توافقنامههایی بگوید که دیگر اثر خارجی ندارند. او به وزارت خارجه رفت تا به مناسبت قرار گرفتن ظریف در لیست تحریمهای وزارت خزانهداری امریکا از او تکریم کند و شاید گفته شود در این موقعیت، گفتن از سیاست خارجی و مذاکرات و توافقات طبیعی است. جلسه، اما بیشتر به تکریم سیاست خارجی روحانی و بیان افتخارات گذشته گذشت. در واقع روحانی روی موج حمایتها از وزیر خارجه رفت تا فشارها از دولتش را کم کند. از خاطرات گذشته گفت تا بگوید عملکرد دولتش خوب بود و همچنان از برجام دفاع کرد تا به افکار عمومی بگوید برجام وجود دارد و دستاوردهای دولت من صفر نیست.
به باقی وزارتخانهها هم بروید!
دیدار از وزارت خارجه باعث شد تا روحانی بگوید من دوبار در سالهای ۹۲ و ۹۶ سیاست خارجیام را به رأی گذاشتهام و مردم به آن رأی دادهاند. نقدی فیالحال نداریم که از کجا که مردم به دلایل دیگر به او رأی ندادهاند. اما این توصیه را که میشود به رئیسجمهور کرد که به بازدید از سایر وزارتخانهها هم برود، مثلاً به وزارت جهاد کشاورزی برود و از چگونگی مدیریت محصولات کشاورزی و قیمت خرید از کشاورز و قیمت رسیده به دست مشتری گزارش بدهد و خاطره بگوید! یا گزارش تقسیمبندی سطوح زیر کشت و نحوه برخورد با محصولات مازاد را بگوید. به وزارت صنعت، معدن و تجارت برود، به وزارت تعاون و رفاه برود، به وزارت بهداشت برود و...
مشکلات مردم زیاد است و این مدام خاطرهگویی از برجامی که دیگر نیست، راهحلی برای مردم نمیشود. نکته مهم آن است که آنچه هم که از برجام گفته میشود، چندان مبتنی بر واقع نیست و در واقع دستاوردتراشیها برای برجام است. او برجام را نابودناشدنی و همچون موجودی جاودانه میپندارد و گرچه پیشتر برای برجام اهداف عجیب و غریبی از رفع همه تحریمها گرفته تا درست شدن آب خوردن ملت میگفت، حالا به همین بسنده میکند که جهان فهمید علیه ما دروغ میگوید: «هدف ما این بود که به دنیا ثابت کنیم اینکه میگویند ایران به دنبال بمب اتم میباشد، دروغ است و برخلاف ادعای آنان حق غنیسازی ایران بر کرسی بنشیند و شورای امنیت سازمان ملل در قطعنامه ۲۲۳۱ این حق را به رسمیت شناخت... اینکه تأکید دارم برجام از بین رفتنی نیست، یعنی به واسطه آن ایرانهراسی را از بین بردیم و دروغ بودن اینکه میگفتند ایران اهل منطق و مذاکره نیست و به دنبال ساخت بمب اتم است را ثابت کردیم...» آیا واقعاً ایرانهراسی را از بین بردیم؟!