سرویس تاریخ جوان آنلاین: کتابهای پالتویی منتشره از سوی مرکز انقلاب اسلامی، در فهرست خود اثری درباره فرح دیبا دارد. هم از این روی که چهرهسازی از این جماعت نگونبخت در اولویت رسانههای مثلث امریکا، انگلیس و اسرائیل قرار گرفته، انتشار اینگونه آثار ضرورتی اجتنابناپذیر به شمار میرود. در این جزوه مختصر، زندگی پرفراز و نشیب واپسین همسر محمدرضا پهلوی مورد بازخوانی قرار گرفته و نقاط مهم و پنهان نگه داشته آن، پررنگ شده است. ناشر در صدر این اثر دیباچهای آورده که شمهای از آن به قرار ذیل است:
«در تاریخ، همه علوم انسانی حضور و ظهوری عمیق دارند و میتوان با خواندن دقیق و عمیق تاریخ، از تمام آن علوم بهره برد، ولی حقیقت این است که اگر تاریخ به قصد جستوجو و شناخت سنن الهی مستتر در آن خوانده شود و نه به قصد شنیدن داستان و سرگرمی، یا اجبار نمره و کلاس، شیرینترین درسهاست. هر برگی از تاریخ، گوشهای از یک عبرت یا سنتالهی است و از این روست که مطالعه سرگذشت اقوام پیشین، توصیهای قرآنی برای مؤمنان است و امروز متأسفانه نشانههای غیرقابل انکار فراموشی تاریخ که ثمری جز تکرار تلخ راههای پیموده شده را ندارد، در جامعه ما به چشم میآید.
دوران زندگی فرح دیبا در محدوده زمانی بسیار مهم و حساسی واقع شده است، از ۱۳۱۷ ش یعنی سالی که فرح پا به عرصه وجود نهاد، سالهای اوج حکومت رضاخانی در ایران است تا رفتن به فرانسه برای تحصیل و در نهایت، بازگشت به ایران و ازدواج با شاه در ۱۳۳۸ ش و ۱۹ سال شراکت با شاه در قدرت و ثروت. اگر دورانی را که فرح ملکه پهلوی بود به دو نیم تقسیم کنیم، میتوان گفت که دوره اول؛ فرح بهعنوان شبهروشنفکری که فکر میکرد چپگرا و متمایل به سوسیالیسم است و به «دربار راه پیدا کرده، مطرح است، اما با غرق شدن در زندگی اشرافی و در پی کمرنگ شدن روزافزون کمونیسم، در دهه ۷۰ میلادی، به غرب متمایل شده و به کسوت لیبرالی درآمد. در بررسی دوران فرح، در اوایل به نقش خاص فرح در برقراری روابط با بلوک شرق، شوروی و چین برخورد میکنیم، به گفته اردشیر زاهدی، فرح بنیانگذار روابط ایران و چین و ایران و شوروی بود، اما کمکم و در پایان دهه ۷۰ میلادی، از شدت گرایش فرح و اطرافیانش به شرق کاسته شده، تمایل آنان به «غرب» زیاد میشود. در فصول انتهایی این کتاب، خواهیم خواند که به محض اینکه کارتر، رئیسجمهور وقت امریکا، سیاست حقوق بشر و فضای باز سیاسی را برای تجویز کرد، این فرح و اطرافیانش بودند که به او چراغسبز نشان دادند. هر چند با وقوع انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی، طومار حیات سیاسی فرح و اطرافیانش در هم پیچیده شد، اما باید پذیرفت هنوز رگههایی از آن تغییر حرکتهای جنس شیطانی در بعضی احزاب و جریانات سیاسی جامعه امروز ایران، قابل ردیابی است! داستان فرح تنها قصه جذاب دختری فقیر و یتیم که مثل داستانهای عامهپسند، ناگهان شاهین بخت اقبال بر دوشش نشست و به چشم همزدنی خود را در کاخهای پرزرق و برق و کنار پادشاه یافت، نیست؛ داستان فرح تنها حکایت ملکهای ساقط شده از سریر قدرت با فراز و فرودهای خواندنی و داستانهایی از این دست نیست؛ داستان فرح، در ورای ظاهر پرحادثه و رنگارنگش، قبل از هر چیز روایت یک سنخیتی است؛ روایتی از یک همراهی، همزادی و همبستگی پنهان بین همه اجزای جریان باطل است.
آنچه میخوانید، روایتی مستند از زندگی فرح دیبا است که غالباً از نگاه و خاطره دیگرانی که در اطراف فرح بودند، گردآوری شده است. در پایان، ضمن تشکر از مؤلف محترم، از جناب آقای دکتر محمدصادق کوشکی، مدیر دفتر هنر و ادبیات، آقای دکتر غلامرضا خواجهسروی، معاون پژوهشی و ارزیاب نهایی اثر و همکاران پرتلاش در مؤسسه فرهنگی - هنری و انتشارات قدردانی میکنیم».