سرويس حقوقی جوان آنلاين:
اگر شخصی وصیتی کند که دیگری آن را مکتوب نماید، ولی به امضای شخص موصی رسیده باشد، آیا چنین وصیتی به لحاظ قانونی، قابل ترتیب اثر دادن است یا خیر؟
نمیتوان به طور قطعی در تمامی مواردی که وصیتنامه به خط کسی غیر از موصی نوشته شده است و صرفاً به این دلیل، وصیتنامه را باطل دانست، چراکه بسیار اتفاق میافتد که موصی سواد نوشتن ندارد و همچنین از مقررات قانونی نیز مطلع نیست، اما تمایل دارد در مورد دارایی و اموال خود تعیین تکلیف نماید. بدین منظور، در حضور شهود اقدام به اعلام وصیت خود مینماید و یکی از شهود آن را مکتوب میکند و به امضا یا اثر انگشت موصی میرساند.
اگر صرفاً به متن قانون اکتفا نماییم و در تمام موارد، وصیتهای خودنوشتی که به خط موصی (وصیت کننده) نیست، اما سایر شرایط را داراست غیرقابل ترتیب اثر بدانیم، ممکن است خیل عظیمی از وصیتنامهها به لحاظ قانونی معتبر شناخته نشود و در نتیجه اختلافات ورثه که ناشی از ابطال وصیتنامه است، افزایش یابد. در نتیجه میتوان گفت در صورتی که وصیتنامهای از شخصی موجود بوده که به خط خودش نیست، اما دارای تاریخ و امضای شخص وصیتکننده است و شهودی هم به صحت وصیتنامه شهادت دادهاند، با توجه به سایر قرائن و امارات موجود باید قائل به اعتبار این وصیتنامه بود. در هر مورد که وصیتنامه خودنوشته دارای برخی شرایط مندرج در قانون نیست، تحت شرایطی میتوان تنفیذ وصیتنامه مذکور را از دادگاه درخواست کرد.
حق حبس زوجه در برابر مهریه چگونه است؟
آنچه در ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی به عنوان حق زوجه در برابر عدم دریافت مهریه مطرح شده، امتناع از «ایفای وظایفی که در مقابل شوهر دارد» است، اما در خصوص اینکه این وظایف شامل تمکین عام است یا خاص، بین حقوقدانان نظرات مختلفی وجود دارد. از مفاد قانون مدنی میتوان چهار وظیفه مهم برای زوجه برشمرد که شامل حسن معاشرت، تشیید مبانی خانواده، سکونت در منزل شوهر و تمکین خاص از شوهر است. عمده حقوقدانان بر اساس آنچه از مبانی فقهی برداشت میشود، حق حبس را صرفاً در برابر «تمکین خاص» میدانند و معتقدند بهترین ابزار زن برای الزام شوهر به پرداخت مهریه، جلوگیری از تمتع جنسی شوهر است، اما برخی دیگر با عنایت به نص قانون مدنی و عبارت «وظایفی که در مقابل شوهر دارد» آن را اعم از تمکین خاص و شامل سایر وظایف قانونی زن میدانند.
آیا در صورت اعسار زوج و تقسیط مهریه باز هم حق حبس برقرار است؟
از منظر تحلیل حقوقی، چون حق زن به کل مهریه تعلق میگیرد، میتوان گفت چنین حقی تا پایان آخرین قسط برقرار است مگر اینکه زن خودش رضایت به تمکین در اثنای پرداخت اقساط دهد.
چنانچه زن مبتلا به ام اس یا سرطان خون یا بیماریهای دیگر باشد که هزینه این بیماریها سرسام آور و بسیار بالا باشد آیا این هزینه جزء نفقه زوجه است؟
به استناد ماده ۱۱۰۷قانون مدنی، نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینههای درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به واسطه نقصان یا مرض. قانون مدنی مصادیق نفقه را مشخصاً اعلام نموده و هیچ محدودیتی از حیث میزان هزینههای درمانی و بهداشتی زوجه قائل نگردیده است بلکه بالعکس شرایط و وضعیت زوجه با درنظر گرفتن احتیاج وی ملاک پرداخت هزینههای تعیین شده است، لذا پرداخت هزینههای مداوای زوجهای که مبتلا به بیماری صعبالعلاج یا سرطان یا ام اس گردیده جزء نفقه وی بوده و پرداخت آن برعهده زوج است.
آیا امکان فسخ قرارداد قبل از تاریخ انقضای مدت اجاره وجود دارد؟
خیر، زیرا قرارداد اجاره ازجمله عقودی است که طرفین آن را متعهد و پایبند به ادامه قرارداد تا پایان انقضای مدت اجاره مینمایند، مگر در مواردی مانند عدم امکان بهرهبرداری از ملک به لحاظ عیبی که قابل استفاده نباشد یا اینکه طرفین توافق دیگری کنند.
دیه سقط جنین بر عهده چه کسی است؟
دیه بر عهده کسی است که متصدی عمل سقط جنین بوده است. پس اگر مادر با خوردن قرص بچه را سقط کرده بر عهده مادر است و اگر دکتر با آمپول زدن بچه را سقط کرده بر عهده دکتر است.
دیه سقط جنین به چه کسی باید پرداخت شود؟
اگر مادر متصدی سقط جنین شده است دیه آن را باید به پدر یا در صورت فقدان پدر به سایر ورثه بپردازد و اگر پدر متصدی آن شده است باید دیه را به مادر بدهد و اگر شخصی دیگر متصدی آن شده است باید دیه را به پدر و مادر بدهد و به عبارت دیگر هر کس مباشر در سقط است دیه به او نمیرسد و دیه به طبقه بعد باید داده شود و اگر پدر و مادر به سقط جنین راضی باشند هر چند مباشر در سقط نباشند، بین اینکه دیه به طبقه بعد داده شود و پدر و مادر دیه را نگیرند، اجماع حقوقی و مقرره قانونی خاصی وجود ندارد.
آیا طلبکار میتواند پس از فوت بدهکار، مستمری بازنشستگی او را بابت طلب توقیف کند؟
پس از فوت متوفی، حقوق و مستمری او مشمول قواعد ارث نیست و طبق قانون به مستمریبگیران تعلق خواهد گرفت، بنابراین طلبکاران امکان توقیف آن بابت بدهی متوفی را نخواهند داشت. با این حساب میتوان از سایر اموال متوفی (ماترک) که مشمول قواعد ارث است، طلب را وصول کرد.
چنانچه چکی با تاریخ مقدم بر تاریخ فوت صادرکننده به بانک ارائه شود، در این صورت تکلیف بانک چیست؟
چنین چکی قابل پرداخت نیست، زیرا با فوت صاحب حساب، وی فاقد اهلیت لازم برای داشتن حساب بوده و حساب جاری وی مسدود میشود و موجودی حساب جاری متعلق به ورثه خواهد بود. البته این نظریه خالی از ایراد نیست، زیرا میتوان گفت با صدور چک مبلغ مزبور از مالکیت صاحب حساب خارج و به دارنده چک منتقل میشود، ولی رویه عملی بانکها همان است که گفته شد. در چنین فرضی دارنده میتواند برای دریافت وجه چک به دادگاه مراجعه کند.
شخصی در بیمارستان بیهوش شده و پسر بزرگ انگشت پدر را در حال بیهوشی روی کاغذ گذاشته است و سهم سایر ورثه را مال خود میکند. عنوان اتهامی آن چیست؟
موضوع مشمول ماده ۵۹۶ قانون مجازات اسلامی است که عنوان «سوءاستفاده از ضعف نفس اشخاص» را دارد. مجازات وی علاوه بر جبران خسارات مالی از شش ماه تا دو سال حبس خواهد بود و در صورت انطباق با جرم کلاهبرداری از یک تا هفت سال حبس متوجه وی است.
آیا طبق ماده ۱۰۹ قانون مجازات اسلامی جدید میتوان برای یک جرم دو حیث متفاوت از حیث درجه قائل شد؟ برای نمونه کلاهبرداری به مبلغ ۲ میلیارد تومان را از حیث جزای نقدی شامل درجه یک دانست و از حیث حبس شامل درجه چهار تلقی نمود؟
در جرائمی نظیر کلاهبرداری که دارای مجازاتهای متعدد است، با توجه به ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ و تبصرههای ۲و۳ آن هر مجازات باید مستقل از مجازاتهای دیگر براساس تطبیق آنها با درجات هشتگانه ماده مذکور، درجهبندی شود و با توجه به اینکه درجهبندی مجازاتها متفاوت از درجهبندی جرم است، بنابراین ممکن است هر یک از مجازاتها در درجات مختلف قرار گیرد و به همین جهت است که در مقام اعمال تخفیف، هر مجازات بر اساس درجهای که در آن قرار گرفته است، تخفیف مییابد.