کد خبر: 966101
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ - ۰۲:۱۵
نکته‌ها و توضیحاتی درباره خاطرات زنده‌یاد حبیب یغمایی
شاهد توحیدی
سرويس تاريخ جوان آنلاين: آنچه تحت عنوان خاطرات حبیب یغمایی و به کوشش ایرج افشار نشر یافته، به واقع نکاتی است که یغمایی به عنوان فراز و فرود‌های تجربه مطبوعاتی خویش در مجله «آینده» به قلم آورده است و همانگونه که مقدمه افشار بر این اثر نشان می‌دهد، می‌توانسته کامل‌تر از آن باشد:
«نیازی نیست که سرگذشت حبیب یغمایی گفته شود. نام، یاد و شعرش در تذکره‌ها و منشأتش در ۳۱ دوره مجله نام‌آور یغما هست. سال‌شمار زندگی و فهرست آثارش را در کتاب‌های یادگارنامه حبیب یغمایی (۱۳۶۵) و یغمای سی‌ودوم (۱۳۷۰) می‌توان دید. آنچه در این دفتر می‌خوانید خاطراتی است که آن فقید سعید به درخواست من می‌نوشت و به‌تدریج در مجله آینده به چاپ می‌رسید و خوشبختانه خوانندگان بسیار یافت. افسوس که چنگ مرگ فرود آمد و یغمایی را از میان ما ربود و نتوانست بیش از این بنویسد. یغمایی زمانی هم خاطرات ادبی و یادمان‌هایی که از ادبا و شعرای دوران جوانی خود داشت در رادیو بیان می‌کرد و متن چند تا از آن‌ها را در مجله یغما به چاپ رسانیده است. دریغ است فرزندان گرامی او همتی به چاپ آن مجموعه نمی‌کنند. چون خواستارانی چند به من یادآور شدند که باید مجموعه خاطرات یغمایی مندرج در مجله آینده جداگانه چاپ شود تا علاقه‌مندان نثر پخته او بتوانند به آسانی آن نوشته‌ها را در اختیار داشته باشند و از نحوه تفکر و روش او در مجله‌نویسی آگاه شوند این مجموعه فراهم آمد و خوشبختانه انتشارات طلایه پذیرفت آن را به چاپ رساند. پس مراتب امتنان خود را به پایه‌گذاران این مؤسسه که چنین کتاب فرهنگی را به چاپ رساندند ابراز می‌دارم و برای روان یغمایی آمرزش و شادی خواستارم.»

حبیب یغمایی در بدو خاطرات خویش درباره عللی که موجب شده بود او خاطرات انتشار مجله یغما را بنگارد، چنین نگاشته است:
«در مجله آینده اشاره شده است که من بنده سیدحبیب یغمایی گزارشی در باره انتشار مجله یغما بنویسم و از جزئیات این امر نکته‌ای ناگفته نگذارم. امر بزرگواران را اطاعت می‌کنم، اما باید تصدیق کرد که بیان جزئیات خدمتی پس از ۳۲ سال بسیار دشوار است مخصوصاً که به علت پیری این یادداشت‌ها آشفته، درهم و مشوش هستند و هر نکته به جای خود یاد نشده است.»

انتخاب نام نشریه یغما، تعداد صفحات و سایر مقررات این مجله در زمره نکاتی است که حبیب یغمایی در خاطره نگاری خویش آن را مورد توجه قرار داده است:
«بنده در سال ۱۳۲۷ شمسی درصدد برآمدم مجله‌ای ادبی تأسیس کنم و نام رفیق را بر آن نهم، اما مرحوم دکتر سیدولی‌الله‌خان نصر معاون بسیار با دانش وزارت فرهنگ کلمه یغما را انتخاب فرمود. او کلمه رفیق را در آن دوره که حزب توده نفوذی داشت نامناسب می‌شمرد. بسیاری از دوستان مرا از سپردن این راه دشوار ممانعت می‌فرمودند. از آن جمله مرحوم استاد عباس اقبال آشتیانی و مرحوم استاد مجتبی مینوی سخت مخالف بودند. شاید نامه‌های مرحوم مینوی را که در این باره از لندن فرستاده باشد داشته باشم. مرحوم دکتر مهدی بیانی رئیس کتابخانه ملی راهنمایی فرمود اگر مجله‌ای تأسیس کردی از ۶۴ صفحه در نگذرد. این نصیحت را به جان پذیرفتم و در مدت ۳۱ سال صفحات اصلی از ۶۴ صفحه تجاوز نکرد، مگر در بعضی موارد که رسالاتی ضمیمه داشت. محرک بنده در انتشار مجله یغما صرفاً عشق و علاقه به زبان فارسی بود. من در خانواده‌ای بزرگ شده بودم که همه افراد آن از شعر و ادب بهره‌مندی داشتند.»

منابع مالی نشریات، در زمره یکی از مهم‌ترین فصول در بازخوانی پایش و سرنوشت آنهاست. یغمایی طی فصلی در این باره چنین می‌گوید:
«تصور می‌کنم در آن زمان حقوق اداری من از یکصد تومان بیش نبود. با هزینه زن، فرزند و خانه تأسیس مجله‌ای که هزینه آن به حداقل در ماه هزار تومان باشد از دیوانگی و جنون است. با این همه از هزینه نان و پنیر خانه کاستم و به این کار دست یازیدم. شماره اول مجله در هزار نسخه چاپ شد. تصور می‌کردم اگر اولیای دولت و وکلای مجلس هر یک وجه اشتراک را که ۲۰ تومان تعیین شده بود بدهند کار مجله سر و صورتی می‌گیرد و خرج و دخل برابر می‌افتد، ولی نه تنها هیچ یک وجه اشتراک را ندادند، بلکه مجله مرا هم برنگرداندند. همین شماره اول است که امروزه ۲ هزار تومان قیمت دارد. من در شماره اول یادداشت کردم غرضم از انتشار مجله نگهبانی زبان و ادب اصیل فارسی است و به هیچ حزب و دسته‌ای بستگی ندارم، ولی عقاید ادبی هر جمعیت را می‌پذیرم و درج می‌کنم و در مدت ۳۱ سال خدمت از این رویه عدول نکردم. فراموش نمی‌کنم در همان روز‌های اول از یکی از سفارتخانه‌ها شش دوره مجله را خواستند و ۱۲۶ تومان پول شش دوره را دادند و من نپذیرفتم و گفتم تا شش ماه منتشر نشود امید ندارم که مجله دوام یابد. آورنده وجه که از اعضای سفارت بود نظری افکند، نگه کردن عالم اندر سفیه. گفت آقا تو هیچ وقت مجله‌نویس نخواهی شد.»

حبیب یغمایی در بخشی دیگر از خاطره‌نگاشت خود درباره تحصیلات و مراودات علمی و فرهنگی خویش با برخی از معاریف ادب و سیاست ایران نیز بدین شرح نگاشته است:
«در دامغان در سنین جوانی در مدرسه‌ای بودم که مرحوم عبدالله یاسایی صدرالادبا مدیر و معلم ما و از بزرگان ادب بود. در فقه، حکمت، شعر و ادب فارسی و عربی کم‌نظیر بود. بعضی از اشعار او را به هر دو زبان از حفظ دارم و امیدوارم مجالی پیدا شود که شرح حال دقیقی از او بنویسم و به مجله آینده تقدیم کنم که یزدی بود و افشار هم یزدی است و سزاوار است حق همشهری‌گری را ادا کند. در تهران هم استادانی، چون مرحوم میرزا عبدالعظیم‌خان قریب، مرحوم اقبال آشتیانی و ابوالحسن فروغی در تربیت من کوشش فرمودند و در ادب و شعر تشویقم می‌کردند. از این‌ها گذشته ۱۴ سال در خدمت مرحوم محمدعلی فروغی ذکاءالملک در مطالعه و تصحیح آثار بزرگان ادب ایران، چون فردوسی، سعدی، نظامی و تنظیم متون افلاطون و ارسطو و کتاب شفای ابوعلی‌سینا همکاری داشتم که آن خود مدرسه‌ای عالی و مکمل تحقیقاتم در ادب بود. از این مراتب بگذریم. شخصاً در انتشار ادب اصیل فارسی عشق و علاقه تمام داشتم که به قول بعضی از نویسندگان معاصر این عشق و علاقه به حد جنون رسیده بود. هر کس عاشق شده است می‌داند در راه عشق و محبت شخص به چه بلاها، مصیبت‌ها و ناگواری‌ها دچار می‌شود و همه را تحمل می‌کند. به قول عطار عشق از این بسیار کرده است و می‌کند...»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار