سرویس تاریخ جوان آنلاین: در روزهایی که بر ما گذشت عالم مجاهد و پرآوازه افغانستانی زندهیاد آیتالله حاج شیخمحمد آصفمحسنی روی از جهان برگرفت و رهسپار ابدیت گشت. او از حامیان صدیق انقلاب و نظام اسلامی بود و این را آشکارا در مواضع خویش نمایان میساخت. به همین مناسبت، پارهای از دیدگاههای آن زندهیاد در باب «انقلاب اسلامی ایران و تأثیرات آن بر جنبشهای منطقهای و جهانی» را مورد بازخوانی تحلیلی قرار دادهایم. امید آنکه تاریخپژوهان و عموم علاقهمندان را مفید و مقبول آید.
عوامل عینی بیداری اسلامی در دوران معاصر
چند سال قبل و به گاه درگرفتن نسیم جنبشهای دینی و ملی در کشورهای اسلامی و عربی، بازار تحلیل درباره منشأ و چند و چون این پدیده، بسا داغ و پررونق بود. در چنین شرایطی زندهیاد آیتالله حاج شیخمحمد آصفمحسنی، پیشینه قیام یا مقاومت نیروهای اسلامی خاورمیانه را منشأ این خیزش بزرگ دانست. وی در این باره گفت: «در ابتدای کلام متذکر میشویم در بیداری اسلامی عواملی وجود دارند که برای شناخت این واقعه باید به این عوامل توجه کنیم. اگر بخواهیم این عوامل را در همین ۵۰ سال اخیر نام ببریم، باید به این موارد اشاره کنیم. اول: قیام مردم مسلمان ایران. دوم: قیام حزبالله در لبنان. خیلی تکاندهنده بود که در جنگ تمام کشورهای عربی با اسرائیل، بهخصوص مصر که بزرگترین کشور عربی بود، آنها شکست خوردند. اسرائیل ظرف شش روز، قسمتهای عمدهای از آن سرزمین را گرفت که تاکنون بلندیهای جولان در دست اسرائیل است. آنها هیچ کاری نتوانستند بکنند. این کشورها در آن زمان، آبروی جهان اسلام را بردند! حزبالله طی ۳۰ تا ۳۳ روز نگذاشت آنها داخل مرز لبنان شوند! یک حزب در مقابل یک کشور تا بن دندان مسلح این چنین مقاومت میکند! این مورد مانند چیزهایی است که بعضی اوقات انسان خیال میکند از قبیل سیمرغ، کوه قاف و... که از تخیلات انسانی است ولی اگر دیگران شک کنند، ما شک نمیکنیم. ممکن است مثلاً ۵۰ سال بعد در این باره تردید کنند، اما امروز نمیتوانیم تردید کنیم. ما به چشمهای خود ۳۰ روز مقاومت را دیدیم. حزبالله مقاومت کرد و آنها شکست خوردند و پیمانی که بسته شد بین دو حکومت نبود، بلکه بین یک حکومت و یک حزب بود. سوم: مقاومت فلسطین سومین عامل برای بیداری است. فلسطینیها واقعاً مقاومت کردند. اکنون هم به مقاومت خود ادامه میدهند. چهارم: ۱۴ سال مقاومت و جهاد مردم افغانستان در مقابل تجاوز شوروی سابق بود. این مردم یک میلیون تلفات دادند یا به تعبیری که مبالغه نشود، حداقل صدها هزار تن کشته شدند ولی شورویها شکست خوردند، پوسیدند و رفتند! این بزرگترین نمایش مقاومت اسلامی بود که ۱۴ سال طول کشید. نه روزنامه در آنجا بود، نه آزادی، نه تلویزیون و نه رادیویی و نه حتی مردم شوروی و سایر مردم از تیراندازیها، کشتارها و بمباران باخبر بودند. ظالمانه افغانستان را کوبیدند ولی این مردم مقاومت کردند».
انقلاب اسلامی ایران، پیشقراول بیداری اسلامی در جهان
همانگونه که اشارت رفت، آیتالله محسنی در تحلیلهای خویش در باب منشأ حرکتهای عدالتخواهانه امروز در جهان اسلام، انقلاب اسلامی را پیشتاز میدانست و جنبشهای بعدی را الگوبرداری شده از آن: «آن عاملی که در این باره حرف اول را برای گفتن دارد، انقلاب اسلامی و اقامه نظام اسلامی در ایران است. انقلابی که در دوران شما کوتاه بود، برای مردم افغانستان ۱۴ سال طول کشید! در فلسطین نیز این انقلاب تا امروز ادامه دارد، اما در ایران شاید سه، چهار ماهی گذشت و انقلاب پیروز شد که خود امام (ره) در یکی از سخنرانیهایشان فرمودند: این انقلاب زودرس بود، زود پیروز شد!... خیلی مهم است از عمر این نظام دهها سال میگذرد و با تمام فشاری که دنیا دارد میآورد، اصول خود را حفظ کرده است. گاهی اوقات در خلوت خود فکر میکنم گویی در یک بیابان که درختی، ساختمان و نشانی از حیات نیست و پستی و بلندی ندارد، تنها یک زمین هموار است، از هر طرف باد هجوم آورده و در حال حرکت است و در این میان تنها یک شمع روشن باقی است که هنوز خاموش نشده و دهها سال است این شمع خاموش نشده، در حالی که تمام دنیا مخالف انقلاب ایرانیهاست. شوروی، فرانسه، امریکا و... به صدام کمک میکردند. چیز عجیب و غریبی است. همه برای فروپاشی ایران به صدام کمک میکردند، اما این نظام هنوز باقی است. میگفتند آخوندها دارند حکومت میکنند! آخوندها چه میفهمند؟! اما روحانیون امروز در عرصه هستند. دنیا امروز از همین آخوندها میترسد که به علت توانایی و قدرت زیاد، بمب اتمی درست نکنند! امروز فعالیتی که ایران میکند و توانایی هستهای که دارد و اسلامی که دارد، هیچیک از کشورهای منطقه توان آن را ندارند. این برای مسلمانان سؤال به وجود میآورد که چرا مصر این کار را نکرد؟ چرا ترکیه چنین توانی ندارد؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟ چرا اینها که در محاصره و تحریمند توانستند این قدرت را به دست آورند؟ با وجودی که تحریمهای اقتصادی، نظامی و سیاسی به آنها تحمیل میشود کشور خود را حفظ کردهاند. اینها در حالی است که در زندان محاصره و تحریم گرفتار شدند. از کجا و چگونه میتوانند این کارها را انجام دهند؟»
آثار انقلاب اسلامی ملت ایران
آن عالم نامور تأثیر جمهوری اسلامی بر فرآیندهای عدالتخواهانه خاورمیانه را به دلیل تأثیرات آن در چهار دهه اخیر میداند و نقش روحانیت در آن را بیبدیل میانگارد. او در مقام تبیین چند و، چون این تأثیرات اظهار میدارد: «الان این حکومت دهها سال است که در مقابل دنیا حکومت میکند، نه بر ملت ایران بلکه در مقابل دنیا. استکبار هم وحشت کرد، مردم دیدند ایران فناوری دارد، همه چیز دارد، حتی اگر هیچ چیز از خارج نیاید. نمونه عملیاش را دیدند و این امر محسوس بود. وقتی یک سؤال عمومی در بعضی از کشورهای عربی مطرح شد که فرد محبوب شما کیست؟ همین عربهای سنی گفتند رئیسجمهور اسلامی یک کشور شیعی! این حسنی مبارک همان هنگام که محبوبیت اینها را شنید، باید خودکشی میکرد! عبدالله در سعودی باید خودکشی میکرد که خود مردمشان آنها را دوست ندارند و میدانستند اینها نوکرهای امریکا هستند. اینها همه علائم بیداری اسلامی است. در این سالها به عراق رفتم. در مسیر بغداد تا سامرا، بعد از آن حادثه که در سامرا اتفاق افتاد، هر دو کیلومتر یک پست نظامی است و تفتیش میکنند. من مهمان بودم و ماشینِ یک افسر نظامی عراق مرا میبرد. هر جا که میگفت ایشان مهمان ما هستند، ما را تفتیش و از ما سؤالی نمیکردند. به یکی از پستها که رسیدیم، یک سرباز عراقی به آن افسر گفت ایشان مهمان من است و ما تحت امر تو نیستیم، به خاطر مردی که اینجا نشسته است اجازه میدهم بروی، او رهبر من است! اینکه گفت من رهبر اویم، شخص من مراد نبود، نه او مرا میشناخت که از کجا هستم و نه من او را میشناختم. لباس روحانیتم را دید و تحت تأثیر قرار گرفت. فکر و تفکر اسلامی نیز در آنجا نفوذ و سرایت کرده است. عراقیها که بعضاً از لحاظ فرهنگی از افغانیهای ما هم خیلی عقب بودند، اکنون بافرهنگ شدهاند. میدانند چه چیزی باعث استعلای آنهاست و چه بکنند. او مرا به عنوان زعیم خود مطرح کرد، مراد شخص من که نبود. باز میگویم لباس و تلبس بنده بوده است. این بیداری اسلامی در عراق، بحرین و یمن است. در جاهای دیگر نیز وجود دارد. یمن را مشاهده کنید. در یمن غرب بسیار مقاومت کرد، سعودیها بسیار مقاومت کردند ولی فایده نداشت و هنوز هم مردم یمن به تلاششان ادامه میدهند. اینها همه اسلام را میخواهند. در اثنای بیداری اسلامی بعضی از غرب زدگان، مردمان و مرعوبین در افغانستان میگفتند نه این مردم برای اسلام حرکت نکردند، اینها برای شکم و زندگانی خود قیام کردند، اما عاقل این حرف را نمیزند، میگوید اینها برای اسلام قیام کردند».
نفی انگاره غیراسلامی بودن جنبشهای منطقه
جماعتی از روشنفکران که با اندیشه و انگیزه دینی سر سازش نداشتند، از طلیعه وقایع عدالتخواهانه در خاورمیانه، تصمیم گرفتند تا نقش مذهب را در آن کمرنگ نشان دهند. هرچند عاقبت چهرههایی، چون محمد مرسی عملاً نشان داد که این راه به کجا ختم خواهد شد، اما از همان آغاز اندیشمندان و متفکران اسلامی در برابر این ایده صفآرایی کردند. آیتالله محمد آصفمحسنی درباره تلقی غیرمذهبی از وقایع حوزه بیداری اسلامی میگوید: «ظاهر وقایع این کشورها در ایام اخیر اسلامی نبود. اگر حادثه را به شکل ظاهری پیگیری کنیم از روزی که آن دورهگرد تونسی خود را آتش زد، احساسات انسانی در قیام و انقلابها دخیل شده بود. میتوان گفت این احساسات اتفاقی صرف بود، مردم ناراحت شدند که با یک دستفروش چنین رفتار وحشیانهای را کردند که باعث شد وی خود را آتش بزند و نگذاشتند شکم خود را سیر کند. خشم مردم باعث شد تا رئیسجمهور فرار کند. رئیسجمهور تونس هم بیعرضه بود و هم بیدین. بیعرضه به این دلیل که ترسید و فرار کرد. بعد از این حادثه مصریها نیز جری شدند، به خروش آمدند و مبارک نیز رفت و حکومت به دست مردم افتاد. به حسب ظاهر در این حوادث ردپای اسلام دیده نمیشود. این تفسیر ظاهریاش است. این حوادث به کشورهای دیگر از جمله لیبی و یمن هم سرایت کرد ولی هنگامی که آدمی تحلیل میکند، میبیند عامل انقلابها اسلام است. در قرن ۲۰ که قرن الحاد و دینستیزی بود، الحاد و کفر در سنگر مبارزه فرهنگی بر ضد دین در اروپا و غرب حاکم شده بود. در شرق هم حکومتهای خائن و پست که به خود اعتماد نداشتند و مقلد تفکر غربی بودند نیز از دین بری بودند، در قلب و وجود خود نمیخواستند دین در جامعه مستقر باشد، حتی همین زینالعابدین بنعلی نمیگذاشت برای ملتی که مسلمان است، دو دقیقه اذان پخش شود. میگفت تلویزیون جای رقص است، ما تبلیغ تحجر نمیکنیم! این احمقها هم گوشها و چشمهای خود را بسته بودند. نمیشنیدند و نمیدیدند ایران با اللهاکبر دنیا را تکان داده است. نمیتوانستند متوجه شوند. این فرد تفکر اسلامی را تحریم میکرد، مردم بسیار احساس حقارت کردند که همه مظاهر غربی در کشور رونق یابد، اما اذانشان از تلویزیون کشورشان پخش نشود و یکمرتبه که برایشان مجال پیدا شد، قیام را علنی کردند و در واقع و ریشه، این اسلام بود که امثال زینالعابدین بنعلی را وادار به فرار کرد. مردم ندا سر میدادند ما حکومت اسلامی میخواهیم. در تلویزیون رئیسجمهور سابق فرانسه را میدیدیم. این فرد فقط برای سینما خوب است که برقصد! این موجود پست و مجنون به مردم لیبی، تونس و... میگفت شما میگویید اسلام میخواهیم؟ ما اسلام میخواهیم یعنی چه؟ اینها را کنار بگذارید! اما مردم این کشورها با کمال وقار میگویند ما اسلام میخواهیم. چند وقت پیش یکی از سران اسرائیل گفت ما به دردی ناعلاج گرفتار شدیم. تمام این وقایع کشورها و عربها به گرایش اسلامی است و برای ما مشکل شده است. این مردم با ایمانشان قیام کردهاند. برای مصریها خیلی تحقیر بود که تحت تأثیر کشور کوچکی، چون اسرائیل بودند. گازشان با قیمت بسیار کم برای اسرائیل میرفت. مبارک و انورسادات مانند فرعونهای مصر بودند، اما فراعنه مصر به مراتب بهتر از اینها بودند. آن فرعون مصری آنقدر عرضه داشت که گفت انا ربکم الاعلی. این مردانگی را داشت و گفت من پروردگار عالم هستم، اما این خبیثها اقل آن عبارت را هم نمیتوانستند بگویند. صددرصد وابسته به امریکا بودند، مردم تحقیر شده بودند، همه چیز را از ایران فهمیدند که این مسلمانها کار خود را به دست خود گرفتند».
وظیفه ما در قبال بیداری اسلامی
زنهار به اندیشمندان و بدنه جامعه اسلامی درباره امکان انحراف جریان بیداری در خاورمیانه، از جمله دغدغههای آیتالله محسنی در سالیان اخیر بود. وی در یکی از گفت و شنودها در این باره گفت: «عمده وظیفه ما خصوصاً جمهوری اسلامی ایران با همین تلویزیونهایی که در خارج ایران دارد، این است که این حرکت بیدار ساختن را ادامه بدهد. بزرگترین مشکلی که در مقابل بیداری هست و ما نسبت به آن احساس خطر میکنیم، موجسواری موجسواران بینالمللی است. اینها بسیار در این کارها نخبهاند، پولهای زیادی میدهند و مصرف میکنند و به درازمدت خود فکر میکنند، اما امریکا نمیداند فردا موج بیداری اسلامی گلوی غرب را در غرب میگیرد. حکومتها را ساقط میکند: یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ... آنها به اقسام گوناگون موجسواری میکنند و این خطری است که باید مراقب آن بود. مهمترین وظیفه ما این است که این بیداری را جهت دهیم. در آفریقا، آسیا و... به گوش دیگران برسانیم، بگوییم بیایید بر اسلام خود مواظبت کنیم و فریب غرب را نخوریم، آنها دشمن دین و دنیای شمایند و بگویم مواظب باشید سیاستمدارهایی را که خائن، دون و وابسته غرب هستند از صفوف خود جدا کنید. این بزرگترین وظیفه ما در این شرایط است».
چالشهای قابل رصد در برابر بیداری اسلامی
در دهه اخیر آسیبشناسی انگیزش و خیزش اسلامیِ موجود در کشورهای حوزه بیداری اسلامی، بخشی از بضاعت فکری علما و نخبگان جهان اسلام را به خویش اختصاص داده است. زندهیاد آیتالله محمد آصفمحسنی نیز از این قاعده مستثنا نبود و دیدگاههای خویش در این باره را به شرح ذیل بیان کرد: «در شورایی اجتماعی که برنامهاش بهطور مستقیم از تلویزیون پخش میشد، این را گفتم که بیداری اسلامی برای ما مهم است ولی پیشبینی نیز کردم که ممکن است در مصر با ظواهری که وجود دارد، امریکا تا آخرین مرحله بکوشد یک حکومت ملی اسلامی اصیل تشکیل نشود تا چه رسد به یک حکومت ناب اسلامی. گفتم الان دلیلش را میگویم. دلیلش همان اسرائیل است. اگر مصر کاملاً اسلامی شود یا یک دولت ملی بیاید و به اصطلاح خودشان وطنی بیاید، مسلماً برای اسرائیل خطرناک میشود. غربیها این را نمیخواهند. بیش از ۵۰ سال است که میلیاردها دلار مصرف میکنند تا اسرائیل باقی بماند، مگر خدا بخواهد مردم واقعاً در کار باشند و نگذارند انقلابشان از مسیر خارج شود. وقتی به من گفتند چند نفر در ایران در کنفرانس بیداری اسلامی شرکت کرده بودند، همین که در فرودگاه قاهره رسیدند آنها را دستگیر کردند، همان حرف را که در شورا گفتم یادم آمد که در حدس خود اشتباه نکرده بودم. آنها نمیخواهند کسی به ایران بیاید و درس بیداری اسلامی را فرابگیرد، بنابراین اینها هنوز طرفدار امریکا هستند. امریکا نمیگذارد کار صحیح انجام شود. آنها میگویند اگر بتوانیم آنها را از بیرون و خارج جهت دهیم، شاید ارادههای مردم سست شود. نکته دیگری هم متذکر میشوم. فکر میکنم بالاتر و مهمتر از بیداری اسلامی، بیداری دیگری نیز هست ولی کمتر بدان توجه میشود. گاهی میگویم دو برابر بیش از آنچه برای بیداری اسلامی دعا میکنید، برای بیداری غربیها دعا کنید. این جوانهای غربی که در کل امریکا بر ضد والاستریت راهپیمایی میکنند، بزرگترین خدمت را به جهان بشریت انجام میدهند. تعصب نداشته باشید. واقع آن همین طور است، بدانیم کمونیسم این نظام کفر و الحاد از داخل فروپاشید، خودش فروپاشید، بمب اتم استفاده نشد و هیچ کاری صورت نگرفت ولی از داخل پوسید. من در هیئت مذاکراتی که افغانیها با سران شوروی داشتند، به شوروی رفته بودم. بعضی از آنها در جلسه گریه میکردند، صددر صد روحیه خود را باخته بودند. یک نفر از آنها را مسلمان کردم. صدا کرد: اشهد ان لا اله الاالله! اگر روسی بلد بودم، خیلی از آنها را در آن جلسه مسلمان میکردم. آنها روحیهشان را از دست داده و از داخل پاشیده بودند. هیچ روحیهای نداشتند. یک موقع وزیر خارجه تاجیکستان آمد به ما گفت شورویها از داخل اختلاف دارند، نترسید، آنها از هم پاشیده و در مذاکره شکست میخورند. هنوز هم همان اسلحهای که شوروی داشت، الان در روسیه و اوکراین هست و تکان نخورده است. نظام سرمایهداری نیز میداند. این نظام از داخل میپاشد، به وسیله همین جوانان غربی. اگر این بپاشد و حکومتها و دولتها در اروپا و امریکا به دست کسانی که اکثریت آرای مردم هستند برسد، استثمار ضعیف، عدالت اجتماعی در شرق و غرب بهتر و نظام اقتصادی عادلانهتر میشود و این شرایط از بین میرود. امروز سالانه ۲۰۰ میلیارد دلار از جیب کشورهای کوچک به عنوان ربا در جیب بانکهای فراملیتی میرود. همه اینها تخفیف مییابند و نظام خوب میشود».