کد خبر: 967087
تاریخ انتشار: ۰۳ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۲:۴۵
مردان تنها که برای پیدا کردن هم‌خانه در سایت دیوار آگهی می‌دادند، نمی‌دانستند با وارد شدن زنی تنها به خانه‌شان در دام سارقان گرفتار خواهند شد.
سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، اعضای این باند که دو پسر و یک دختر جوان هستند از چندی قبل با شکایت چند شهروند درباره سرقت لوازم گرانقیمت‌شان تحت تعقیب پلیس تهران قرار گرفتند. آخرین شاکی که به اداره پلیس رفت مرد جوان تنهایی بود که از دختر جوانی به اتهام سرقت اموالش شکایت کرد.

شاکی در توضیح ماجرا گفت: من مدتی است که به تن‌هایی در خانه‌ام زندگی می‌کنم. چند روز قبل تصمیم گرفتم همخانه‌ای برای خودم پیدا کنم. به همین خاطر برای در سایت دیوار آگهی دادم تا اینکه سوم تیر ماه زن جوانی با من تماس گرفت و ادعا کرد برای برادرش که دانشجو است دنبال خانه می‌گردد و از من خواست آدرس خانه را به او بدهم. ساعت‌۱۰‌شب بود که این زن زنگ خانه‌ام را به صدا در آورد و گفت تا دقایقی دیگر برادرش هم از راه می‌رسد. او به بهانه دیدن خانه وارد خانه‌ام شد و پس از دقایقی حرف زدن آبمیوه‌ای که همراه داشت به من تعارف کرد. وقتی آبمیوه را نوشیدم سرم گیج شد و از هوش رفتم و چند ساعت بعد که به هوش آمدم متوجه شدم زن جوان وسایل گرانقیمت خانه‌ام را که شامل لپ‌تاپ، تبلت، گوشی موبایل، طلاجات به ارزش ۶۰‌میلیون تومان بود سرقت کرده و از محل گریخته است. با این شکایت تیمی از کارآگاهان پایگاه سوم اداره‌آگاهی به دستور قاضی رستمی، بازپرس شعبه اول دادسرای ناحیه‌۳۴ برای بررسی موضوع وارد عمل شدند.

مأموران در نخستین بررسی‌ها متوجه دوربین‌های مداربسته‌ای در نزدیکی محل حادثه شدند که پس از بررسی دریافتند دختر جوان در نزدیکی خانه شاکی از خودروی مزدا‌۳ پیاده شده و به خانه شاکی رفته است و ساعتی بعد نیز دو پسر جوان از داخل همان خودرو پیاده شدند و به خانه شاکی رفتند و پس از سرقت دوباره با خودروی مزدا ۳ از محل گریخته‌اند. بدین ترتیب مأموران صاحب خودروی مزدا‌۳ را شناسایی کردند که مشخص شد وی چندی قبل خودرو را به پسر جوانی به نام رامین فروخته است. بنابراین مأموران رامین را تحت تعقیب قرار دادند و در نهایت ۳۱‌تیرماه متهم را در مخفیگاهش شهرستان بهارستان شناسایی و دستگیر کردند. رامین در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی با همدستی یکی از دوستانش به نام خشایار و دختر جوانی به نام فریبا اعتراف کرد.

سرهنگ کارآگاه کامیار چهری، رئیس پایگاه‌سوم پلیس‌آگاهی تهران بزرگ، با اعلام این خبر گفت: پس از این مأموران خشایار و فریبا را در دو عملیات جداگانه در غرب تهران بازداشت کردند و متهمان پس از اعتراف برای تحقیقات بیشتر به دستور قاضی رستمی در اختیار کارآگاهان پایگاه سوم آگاهی قرار گرفتند.
 
گفتگو با یکی از متهمان

خودت را معرفی کن؟
فریبا هستم ۲۵ ساله.

سابقه داری؟
نه.
 
چطوری وارد این باند شدی؟
چند ماه قبل از تشکیل باند با خشایار در مهمانی شبانه‌ای آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و من هم عاشق او شدم. پس از این ارتباط ما ادامه داشت تا اینکه خشایار و دوستش رامین پیشنهاد دادند به این شیوه دست به سرقت بزنیم.

چرا قبول کردی؟
واقعیتش بیشتر به خاطر هیجانش بود و بعد هم قرار بود با پولی که بدست می‌آوریم خوشگذرانی کنیم و به مسافرت‌های خارجی برویم البته در این مدت فقط چند باری برای خوشگذرانی به شمال کشور رفتیم.

از چه زمانی دست به سرقت زدید؟
از شش‌ماه قبل.

در این مدت از چند نفر سرقت کردید؟
هشت‌نفر.

چه شد که این شیوه را برای سرقت انتخاب کردید؟
این شیوه را خشایار به فکرش رسید و گفت افراد زیادی هستند که دنبال هم اتاقی هستند. او گفت مردان زیادی هستند که دوست دارند هم اتاق زن داشته باشند که قرار شد به بهانه هم اتاقی به خانه آن‌ها بروم و پس از بی‌هوشی اموالشان را سرقت کنم.

یعنی این افراد برای هم اتاقی زن آگهی داده بودند؟
نه، اما وقتی با آن‌ها حرف می‌زدم و می‌گفتم دختر تنهایی هستم که دوست دارم با آن‌ها هم اتاق شوم قبول می‌کردند. یکی، دو نفر را هم به بهانه اینکه برای برادرم دنبال هم اتاقی می‌گردم وارد خانه‌شان شدم و نقشه‌ام را اجرا کردم.

توضیح بده؟
ما معمولاً از سایت دیوار طعمه‌های‌مان را انتخاب می‌کردیم و بعد من با آن‌ها قرار می‌گذاشتم و وقتی وارد خانه آن‌ها می‌شدم در فرصت مناسب چایی یا آبمیوه‌ای که برای من آورده بودند مسموم می‌کردم که با خوردن آن بی‌هوش می‌شدند و بعد در را باز می‌کردم و همدستانم وارد خانه می‌شدند و دست به سرقت می‌زدیم.

احتمال ندادید که این شیوه باعث مرگ آن‌ها شود؟
ما اولین بار خودمان تست کردیم.

چطوری؟
ما تعداد قرصی که برای بی‌هوشی استفاده می‌کردیم برای اولین بار داخل چایی ریختیم و خشایار خورد که پس از چند ساعت بی‌هوشی به هوش آمد و مطمئن شدیم خطری ندارد.

فکر نمی‌کردید شناسایی و دستگیر شوید؟
نه، چون همه ما اول گریم می‌کردیم. حتی در چند مورد خشایار و رامین خودشان را گریم زنانه کردند و به عنوان دختر با طعمه حرف زدند و وارد خانه آن‌ها شدند. من هم همیشه گریم می‌کردم تا شناسایی نشوم و قبل از آن هم محل را بررسی می‌کردیم تا دوربین مداربسته نداشته باشد، اما در آخرین مورد متوجه دوربین‌های مداربسته نشدیم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار