کد خبر: 967202
تعداد نظرات: ۲۹ نظر
تاریخ انتشار: ۰۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۰۲:۴۰
خلقیات و منش یک ولیعهد متوهم در آئینه روایتی نزدیک
زن‌بارگي و مردبارگي از سنن غالب در خاندان پهلوي، به ويژه در ميان درباريان و كارگزاران حكومت پهلوي دوم بوده است. اين موضوع اگرچه اختصاص به اين خاندان سلطنتي ندارد، با اين همه مي‌توان ادعا كرد كه پهلوي‌ها در اين فقره، گوي سبقت را از پيشينيان خويش ربوده‌ و ركورد زده‌اند! رضا پهلوي وليعهد خودخوانده محمدرضا پهلوي نيز در طول چهار دهه اخير كه با اموال ملت ايران در خارج از كشور روزگار مي‌گذراند، از زن‌بارگان شاخص خاندان خويش است و نزديكان وي در اين فقره روايت‌ها دارند...
نیما احمدپور
سرویس تاریخ جوان آنلاین: شناخت حالات و روحیات خانواده محمدرضا پهلوی، از رهیافت‌های مهم به تحلیل علل و زمینه‌های انقلاب اسلامی به شمار می‌رود. از جمله منابع این شناخت، رجوع به روایات و خاطرات افرادی است که روزگاری با این جماعت به سر برده‌اند و خلقیات و منش ایشان را از نزدیک روایت کرده‌اند. احمدعلی مسعود انصاری (پسرخاله فرح دیبا) از جمله چهره‌هایی است که از سربند ایجاد این رابطه فامیلی، به دربار راه یافت و تا اواخر دهه ۶۰، با خاندان سلطنت ارتباط نزدیک داشت. او پس از مرگ شاه، تا مدت‌ها با رضا پهلوی نیز همکار بود تا اینکه بر اثر یک اختلاف مالی از وی جدا شد. در نزدیک به سه دهه‌ای که از انتشار خاطرات احمدعلی مسعود انصاری می‌گذرد، جماعت موسوم به سلطنت‌طلب سعی کرده‌اند تا افشاگری‌های وی درباره خاندان پهلوی را به حساب یک اختلاف شخصی بگذارند و از اهمیت این روایات بکاهند، حال آنکه اگر بنا شود با چنین منطقی با روایات تاریخی مواجه شویم، قطعاً باید در تاریخ‌پژوهی را تخته کنیم! چراکه در این صورت با استناد به اینگونه بهانه‌ها، هیچ یک از متون روایی قابلیت استناد نخواهند داشت! امید می‌بریم که انتشار این مقال تاریخ‌پژوهان انقلاب و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.

رابطه جنسی شاهزاده با دوست دختر برادرش!

زن‌بارگی و مردبارگی از سنن غالب در خاندان پهلوی، به ویژه در میان درباریان و کارگزاران حکومت پهلوی دوم بوده است. این موضوع، اما اختصاص به این خاندان سلطنتی نیز ندارد و هماره در طول تاریخ، ردی از اینگونه کردار‌ها در دربار سلاطین وجود داشته است. با این همه می‌توان ادعا کرد که پهلوی‌ها در این فقره، گوی سبقت را از پیشینیان خویش ربوده و رکورد زده‌اند! رضا پهلوی ولیعهد خودخوانده محمدرضا پهلوی نیز در طول چهار دهه اخیر که با اموال ملت ایران در خارج از کشور روزگار می‌گذراند، از زن‌بارگان شاخص خاندان خویش است و نزدیکان وی در این فقره روایت‌ها دارند. احمدعلی مسعود انصاری که مدت‌ها در دفتر وی همکار او بوده، درباره تجاوز ولیعهد متوهم به دوست‌دختر برادرش چنین می‌گوید:
«یک روز علیرضا برادرش با دوست‌دخترش به نام شاه‌پری‌- ز- که دختر بسیار زیبا و خوش‌اندامی بود- به دیدار رضا آمد. آن روز‌ها علیرضا دانشجوی رشته موسیقی در دانشگاه پرینستون بود و با آنچه پدر برایش به جای گذاشته بود، روزگار خوشی می‌گذراند. به هر حال من و رضا و شاه‌پری یاد شده نشسته بودیم و به موسیقی ملایمی گوش می‌دادیم و از هر دری حرفی می‌زدیم که در این اثنا متوجه شدم شاه‌پری بدجوری به رضا نگاه می‌کند و رضا هم از این دلبری استقبال می‌کند و به قول معروف اشارات نامه‌رسان شده‌اند. پیش از آنکه کار خراب‌تر شود در فرصتی به رضا گفتم این کار خوبی نیست، درست است که دختر زیبا و آزادی است، اما دوست‌دختر برادر توست و ظاهراً هم علیرضا از او خوشش می‌آید. رضا گفت بسیار خُب می‌روم و نظر علیرضا را در این مورد می‌پرسم. بعد هم گفت با علیرضا صحبت کرده و او گفته است که این مسئله او نیست و مطلبی است میان رضا و آن دختر که خودشان باید راه خودشان را انتخاب کنند. فردای آن روز که علیرضا را دیدم، او را خشمگین و ناراحت یافتم. می‌گفت: از پشت به او خنجر زده شده و در حق او سخت نامردی شده است. با او به صحبت نشستم و سعی کردم کمی آرامش کنم. گفت: سخت دختر را دوست دارد و عاشق اوست. و، چون به مسئله رضایت خود به رابطه آن دو اشاره کردم، و حرفی را که به رضا زده بود یادآور شدم، گفت: من راضی نبودم، مسئله را به خود رضا و شاه‌پری واگذار کردم زیرا هرگز فکر نمی‌کردم رضا در حق من چنین کند یا آن دختر چنین بی‌وفا باشد. البته دختر هم اصرار داشت که هر دوی آن‌ها را دوست دارد. به هر حال رابطه رضا و شاه‌پری ادامه یافت و این امر چنان علیرضا را ناراحت کرد که گویا اقدام به خودکشی هم کرد که به خیر گذشت. از آن طرف این شیرینی به دهن رضا سخت مزه کرده بود و حتی می‌خواست با دختر ازدواج کند و هر چه به او می‌گفتم که درست نیست با دختری ازدواج کند که مدت‌ها معشوقه و هم‌بستر برادرش بوده گوشش بدهکار نبود و می‌گفت آن هم‌بستری برای او مهم نیست و به این حرف‌ها اهمیت نمی‌دهد و همچنان بر تمنای دل از دست رفته‌اش پای می‌فشرد. تا بالاخره پس از دو ماهی که شعله تمنا کمی فروکش کرد علیاحضرت دخالت کرد و به هر زبانی بود، او را از این کار منصرف نمود.»

تصمیم شاهزاده برای تجاوز به دختر میزبان!

مسعود انصاری در ادامه نقل خاطرات خود از زن‌بارگی مخدوم سابق خویش، از ماجرایی دیگر پرده برمی‌دارد. وی روزی را به یاد می‌آورد که همراه با رضا پهلوی به هتلی متعلق به یکی از آشنایان رفته بود و همراهِ او شباهنگام، تصمیم داشته به دختر میزبان تجاوز کند:
«رضا در مورد زن این ضعف را دارد و از این نعمت به آسانی نمی‌تواند چشم بردارد. در این مورد ماجرا‌ها بسیار است. از جمله چند ماهی بعد از ماجرای شاه‌پری به هتلی رفتیم که با صاحب آن - که یک شخص امریکایی بود- دوست بودیم. دختر خانواده بدجوری به رضا چشم دوخته بود و من سخت مراقب بودم که آتشی در خرمن نگیرد که بالاخره مهمان پدر دختر بودیم و این کار خلاف اخلاق بود و خیانت در اعتمادی که پدر به ما کرده بود. ساعتی بعد به سوی اتاق‌هایمان رفتیم تا استراحت کنیم و من خوشحال که مانع آن ارتباط نادرست شده‌ام. اما پس از مدتی یکی از خدمه به اتاقم آمد و خبر داد که رضا به سراغ دختر رفته است و کار دارد از دست می‌رود. بلافاصله لباس پوشیده و با عجله خود را به آن‌ها رساندم و پیش از جاری شدن سیل، به هر زبانی بود رضا را قانع کردم که از شکستن سد دست بردارد و به پاس محبت‌های پدر حرمت میزبانی او را نگه دارد و به اتاق خود بازگردد و شب را تنها به سر آرد.»

ردیف کردن زنان شوهردار برای شاهزاده

روانشناسی زن‌بارگان نشان می‌دهد که آنان برای نیل به مطلوب خویش، معمولاً حاضر به رعایت هیچ قاعده اخلاقی و انسانی‌ای نیستند. هم از این روی تجاوز به زنان شوهردار، رویه‌ای رایج در خاندان پهلوی به شمار می‌رفت و آنان در ارتباط با جنس لطیف، خود را پایبند هیچ اصلی نمی‌کردند! روایت احمدعلی مسعود انصاری از زندگی جنسی رضا پهلوی شاهدی بر این مدعاست:
«باید توجه داشت که رضا جوان بود و پرتمنا و با زندگی‌ای که او داشت برعکس تصور عموم دسترسی به دختر برای او در امریکا مشکل بود، زیرا در این دیار باید خود به دنبال دختری می‌رفت و دل او را به دست می‌آورد که با موقعیتی که او داشت بسیار سخت بود و هر ماجرایی می‌توانست به صفحه اول جراید کشیده شود. در حالی که در ایران و در مراکش این مشکلات نبود و کسان دیگری این مهم را بر عهده می‌گرفتند. مثلاً همین اواخر و پس از بالا گرفتن اختلاف من و شاهزاده یکی از نزدیکان رضا تعریف می‌کرد یک بار در ایران رضا چشم به راه لعبتی بود ـ که از معرفی‌اش به ملاحظاتی درمی‌گذرم‌ـ که قرار بود به دیدارش بیاورند. دختر دیر کرده بود و رضا بی‌صبرانه مرتب به ساعتش نگاه می‌کرد تا اینکه زنگ زد و احمد اویسی از آن سوی خط خبر داد که خاطر عزیزشان نگران نشود علت تأخیر شوهر خانم بوده که برعکس معهود کمی در رفتن تأخیر کرده بوده و همان لحظه از منزل خارج شده و به زودی یار برای وصال خواهد آمد. در دوران حضور رضا در مراکش تقریباً از این بابت مشکلی نبود، همان سنت دیرینه خوش‌خدمتی‌ها برقرار بود. به علاوه که تشریفات چندانی هم نبود و مثل ایران نبود که برای دستیابی به شاهزاده از هفت‌خان تشریفات، گارد، محافظ و ... باید می‌گذشت؛ لذا از این بابت وضع رضا از ایران هم بهتر بود. حتی به خاطر دارم یک روز چندین زن زیبا را یکجا آورده بودند که او هر کدام را می‌خواهد انتخاب کند. می‌دانستم رضا و دیگران به مسئله شوهر داشتن این زنان اهمیت نمی‌دهند در حالی که طبق دستورات اسلام این گناهی بزرگ و نابخشودنی است و بار‌ها به او گفته بودم من تحمل حضور چنین عمل خلاف مذهبی را ندارم و حتی تذکر داده بودم که حکم کسی که با زن‌شوهردار رابطه برقرار کند، طبق قوانین اسلام مرگ است؛ لذا بر آن شدم که اگر کسی از آن‌ها شوهر دارد مرخصش کنم. در سر راه به دیدار آن جمع رفتم و پرسیدم کدامین شوهر دارند؟ و با کمال تعجب مطلع شدم که حتی یک دختر بی‌شوهر در میانشان نیست. با ناراحتی همه را به خانه‌هایشان فرستادم و آن روز رضا را از کار مورد علاقه‌اش محروم کردم. در مراکش یکی دو دختر اروپایی و امریکایی هم این عیش را کامل می‌کردند. به جز یول براینر که به او اشاراتی کردم، دختری بود به نام
Merrian Erikson که اهل سوئد بود و در سال‌های زندگی در ایران توسط یکی از کسانی که از این گونه خدمت‌ها دریغ ندارند او را برای رضا فرستاده بودند تا خدمتی را که به پدر می‌شد از پسر هم دریغ نگردد. این دختر زیبای بلند قد که چند سالی هم از رضا بزرگ‌تر بود ظاهراً به آسانی تسلیم نشده بود و به یاد دیدار‌هایی در ایران، در غربت مراکش چنان رضا را به هیجان آورده بود که روزی که قرار بود فردایش برای دیدار رضا به مراکش بیاید در شهر زیبای آگادیر رضا آشفته‌خاطر مرتب می‌پرسید: احمد فکر می‌کنی فردا او با من دست خواهد داد؟ و با من به... موفق خواهم شد؟ و آنقدر این سؤال را تکرار کرد که در آخر بی‌حوصله گفتم به درک اینکه اینقدر فکر ندارد یا تو قدرت سوارکاریت را در این میدان خواهی آزمود یا اسب رکاب نمی‌دهد و تو فکر دیگری خواهی کرد! البته در امریکا به خصوص اوایل ورود و قبل از ازدواج، معدودی هم بودند که به نوعی در پی جلب توجه رضا از این راه بودند، ولی این فرصت‌ها کمیاب بود. از آن جمله از حمید لاجوردی می‌توان نام برد. او که در کار بورس و معاملات ارزی بود و رضایت رضا و خانواده برایش سود فراوان داشت، برای جلب نظر این مشتریان خوب نهایت تلاش خود را می‌کرد. حتی نادر معتمدی دوست دیرینه رضا را هم که زمانی معشوق فرحناز بود، به استخدام خود درآورد. به هر صورت برای خشنودی رضا در کنتی‌کت که بودیم یکی از زیبارویان امریکایی را به او معرفی کرد که مدتی خاطر رضا را به خود مشغول داشت. اما از آنجا که رضا توقع دل نازک او را برنمی‌آورد و انتظار ماهرو را برای خرید یک ماشین یا هدیه‌ای گرانقیمت برآورده نمی‌کرد، بالاخره عمر این رابطه نیز به سر آمد!»

شاهزاده زن‌ذلیل!

یک اصل روانشناختی می‌گوید: معمولاً آنان که برای خانواده و زوجیت دیگران احترامی قائل نیستند، نمی‌توانند برای همسر و فرزندان خویش نیز حریمی قائل شوند. در باب خاندان پهلوی به ویژه پهلوی دوم، بر این نکته بیفزایید که روحیه ضعف در برابر زنان و به قول ایرانیان «زن ذلیلی» را. این روحیه در زندگی ولیعهد متوهم نیز بازتاب‌ها و آثار گوناگون یافته که مواردی از آن به شرح ذیل در خاطرات احمدعلی مسعود انصاری آمده است:
«هلاکو رامبد از ضعف شاه فقید در مقابل همسر‌هایش مطلع بود. از جمله دیده بود که چگونه در سال‌های آخر حکومت شاه، فرح در عمل حکومت را به دست گرفته و شنیده بود که شاه به علت مخالفت ثریا، به مجلس عروسی دخترش شهناز با اردشیر زاهدی نرفته بود. وی با آن که ده‌ها نمونه دیگر از ضعف‌نفس‌های شاه را در برابر زنانش می‌دانست، اما باز هم متوجه اثرات این ضعف نفس که در رضا شدت بیشتری داشت نمی‌شد و توجه نمی‌کرد که این ضعف با فرهنگ امریکایی که رضا با آن رشد کرده و در آن زن‌ها بر مرد‌ها حاکم هستند، تشدید شده است. به حدی که مثلاً بار‌ها پیش می‌آمد که رضا بی‌حوصله و از ماندن در خانه خسته شده بود و به من پیشنهاد می‌کرد به سینما یا محل تفریحی برویم، اما پس از موافقت من، همین که می‌خواستیم برویم می‌گفت مثلاً تا نیم‌ساعت دیگر قرار است یاسمین از دانشگاه زنگ بزند. صبر کن به او خبر بدهم کجا می‌رویم ولی گاه می‌شد که یاسمین ساعت‌ها زنگ نمی‌زد و رضا جرئت نمی‌کرد از خانه بیرون برود و تمام آن روزمان خراب می‌شد، یا مدتی یاسمین برای رضا رژیم غذایی تعیین کرده بود تا او چاق نشود و با آنکه سخت گرسنه‌اش بود تا یاسمین خانه بود جرئت نمی‌کرد غذا بخورد، اما همین که یاسمین پایش را از خانه بیرون می‌گذاشت رضا با عجله می‌دوید طرف آشپزخانه یا دستور می‌داد فوری برای او غذایی بیاورند، و این رژیم گرفتن او اسباب تفریح خاطر ما و وسیله‌ای برای ساختن لطیفه‌های گوناگون شده بود. این ضعف نفس تا حدی بود که وقتی یکی از ما حتی به دفاع از او در مقابل زنش حرفی می‌زدیم، او از ترس زنش به ما می‌تاخت. از جمله در همان سفری که گفتم به فلوریدا رفته بودیم، رضا مریض شده بود. یک شب که حالش خوب نبود و سخت بی‌حوصله بود یاسمین پایش را در یک کفش کرده بود که به دانسینگ بروند و رضا نمی‌خواست. بالاخره آنقدر یاسمین یک‌دندگی کرد که مسعود معاون به او تذکر داد که بهتر است امشب را به خاطر رضا دست بردارد. همین مخالفت مسعود سبب اختلاف آن دو شد و سخن به تلخی کشید. در بازگشت از سفر رضا به من گفت: به مسعود بگو دیگر با یاسمین به تندی حرف نزند که من ناراحت می‌شوم؛ و بالاخره هم، چون مسعود با یاسمین درست کنار نیامد، با وجود علاقه زیادی که رضا به او داشت، و از کودکی با او بزرگ شده بود و از سال ۸۳ هم امور شخصی رضا را اداره کرده بود، او را اخراج کرد.

حال به این زنِ‌زور، اگر روحیه غیرایرانی یاسمین را هم بیفزاییم، غفلت رامبد و استیصال او بهتر معلوم می‌شود زیرا یاسمین که عملاً در امریکا بزرگ شده بود حتی به مراتب از رضا هم با فرهنگ و جامعه ایران بیگانه‌تر بود. وی به فرهنگ امریکایی و تفریحات آن علاقه بسیار داشت. از جمله مثل بیشتر نوجوانان امریکایی عاشق رقص و رفتن به دانسینگ بود. به همین سبب هم رضا را مجبور می‌کرد که آن دانسینگ مجلل را در خانه درست کند، در حالی که رضا به رقص علاقه چندانی نداشت و به همین سبب هم یاسمین که در دانشگاه جرج واشنگتن درس سیاست می‌خواند با همکلاسی خود تا نیمه‌های شب به مجالس رقص می‌رفت و توجهی نداشت که این مسئله چقدر از نظر ایرانیان ناپسند است و کمتر ایرانی‌ای می‌پذیرد که همسرش شب تا دیروقت با یک مرد غریبه در خارج از منزل به سر برد. همین بی‌توجهی به اخلاق و فرهنگ ایرانی سبب شده بود که گارد‌ها و خدمه ایرانی مرتب از رفتار او به خصوص همراهی دائمی‌اش با آن پسر همکلاسی‌اش، اظهار نارضایتی کنند و، چون با من احساس نزدیکی می‌کردند و مرا به خاطر اعتقادات مذهبی‌ام با نظر خود نزدیک می‌دیدند، نزد من گلایه می‌کردند. از جمله می‌گفتند روزی رضا موقع خروج از منزل به آن‌ها گفته بود، چون به دنبال کاری منزل را ترک می‌کند، مواظب باشند کسی مزاحم یاسمین و دوست‌پسرش که در استخر شنا می‌کردند نشود و آن‌ها هم به سرعت دوربین‌های تلویزیونی را از روی استخر گردانیده بودند و، چون این حساسیت‌ها را با رضا در میان گذاشتم و گفتم که می‌دانم که بین همسر تو و آن جوان رابطه‌ای نیست، اما این مسائل در فرهنگ ما ایرانیان پذیرفته نیست، گفت من لیبرالم و به این حرف‌ها اهمیتی نمی‌دهم. با توجه به این شرایط بود که آهی که زبان رضا و همسرش را خیلی خوب می‌فهمید در مقابله با رامبد موفق بود. معلم خصوصی یاسمین شده بود و برای درس خصوصی به او حتی به اتاق خواب او می‌رفت که مورد اعتراض بی‌حاصل من بود؛ و هر چه به رضا می‌گفتم اتاق خواب حریم خانواده است و غیر از زن و شوهر کسی نباید به آن وارد شود و درس را در سالن خانه هم می‌توان خواند، گوش نمی‌داد. بدین ترتیب رامبد سنگر به سنگر عقب رانده می‌شد. به طوری که بار‌ها به من که دیگر مدت‌ها بود کمتر به خانه رضا رفت و آمد داشتم و تنها به ضرورت کار‌های مالی با او و اطرافیانش رابطه داشتم، زنگ می‌زد و با نهایت تأثر و در حالی که بغض گلویش را می‌فشرد، به تلخی می‌گفت این سخت‌ترین و بدترین دوران زندگی سیاسی اوست. تلخی وی با گذشت زمان بیشتر می‌شد و وقت و نیروی او را بیهوده به هدر می‌داد و او را به جایی نمی‌رساند.»
غیر قابل انتشار: ۲
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲۹
علی
|
Germany
|
۰۲:۴۷ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۵
27
51
بخدا غیرت این زن فروش...از بعضی وطن فروش های داخلی بیشتره...
پاسخ ها
عل
| Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۳۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۵
لیبرال لیبراله! چه میخاد بیرون مملکت باشه چه داخل مملکت! بیرونی ناموس خودش را میده و داخلی ناموس مملکتشو! باز بیرونیه شرفش بیشتر از داخلیه!
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۴ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
این که بعضی ها اینجا وطن فروش هستند شکی نیست ولی برای این خاندان نکبت قسم خدا رو نخور
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۰۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۵
27
57
زندگی خصوصی فردی که هزاران فرسنگ دورتر از ما زندگی میکند را نمیتوانیم قضاوت کنیم.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۵ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
این فردی که هزاران فرسنگ از ما دورتره هر روز در حال نقشه کشیدن برای چپاول دوباره ایرانه. پس خیلی به ما مربوطه چه .... می‌خواد دوباره سر ملت شیره بماله و با آمریکا که از در بیرونشون کردیم از پنجره برگردن داخل.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۴:۴۱ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۵
13
49
خجالت بکشید!!
حمید
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۴۰ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۵
36
30
فساد درخاندان پهلوی چیز جدیدی نیس درضمن بیشتر خاطرات از زبان خودشان است نه مقامات داخلی .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۳:۳۵ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۵
23
12
لعنت الله علی القوم الظالمین...
اینها که کثافت تمام بودند از خیانت به وطن و وطن فروشی، تا عقب نگهداشتن کشور و در واقع گاوشیرده غرب بودن ..و نهایتا بی اخلاقی و بیدینی مضاعف..خداوند انان ودوستانشان از داخلی وخارجی و از مردم عادی و مسولین سابق و فعلی! را با معاویه ویزید( میمون باز زنباره مشروبی)محشور کند..
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۰۳ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
14
37
خسته نباشید . اسم خودتون رو گذاشتین روزنامه نگار و مقاله نویس . خودت که این مطالب رو نوشتی پیامبری یا امام یا فرشته ، زندگی پاکی داشتی تا الان . یا تو توهم پاک بودنی . انتظار ستار العیوبی هم حتما داری از خدات . بنویس که به موقعش باید جواب بدی تو محضر خدا .
پاسخ ها
فرزند انقلاب
| Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۰۳ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
عزیزم مردم باید از فساد این خاندان آگاه شن ... میدونی چندین کیلو طلا جواهر لحظه فرار توسط محمد رضا پهلوی خارج شد ...یکم فکر کنید
ناشناس
| Germany
۰۶:۳۵ - ۱۳۹۹/۰۱/۰۱
خجالت بکشید وقاهتم حدی داره بابا
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۲۰ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
9
46
گرانی وبیکاری ومشکلات کشور را حل کنید کار بە آنها نداشته باشید که چهل ساله از ایران رفتند
ایرانی
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۳۰ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
21
21
چند وقت پبش یکی از اقوام از سلیمانیه چند جلد کتاب خاطرات آورده بود که خاطرات اعلم بود و قطبی و همین اقای انصاری که پسرخاله فرح هم هست به نقل از همین اقایون که خود اقوام این خاندان بودند فرح با دوست پسر سابقش که همکلاسیش در فرانسه بوده تو دربار در ارتباط بودند حتی یک روز رفتن ویلای جاجرود با دوست پسرش در حال معاشقه بوده که سربازی اونجا نگهبان بوده زورش به فرح نمیرسه میره سیلیبه گوش دوست پسر فرح میزنه این سرباز چون لر بوده با غیرط نمیتونسته بی خیال این کار فرح بشه سرهنگی که مافوقش بوده اونو آروم میکنه برای اینکه دهن پسر ببندن یک دهنه مغازه تو خرم آباد واسش میخرن در کل تو این خاندان...
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
16
27
الان چی؟!
الان که افتضاحتره
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۲۳ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
خب به تو و دیگران چه مربوط؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۴۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
9
44
واقعا متاسفم براتون..یه نگاهم به وضعیت زنبارگی بعضی از آقایان و آقازاده‌ها بیندازید
Hamid
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۰۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
10
44
اره فقط شما خوبید . کل دنیا خرابن . با این حرفا میخواین چیو ثابت کنین ؟
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۰۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
10
45
خجالت داره واقعا حیف اسم انسان که روی شما بزارن واقعا براتون متاسفم . مگه الان فساد نیست اگر جرات داری از زنبازگی و مردبارگی برخی مقامات و آقازاده ها بنویس .
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۲۱ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
15
34
شما آقای کاتب بفرمایید بزه کاری دراین زمینه فعلا بیشتراست
یا درنظام طاغوت شرم چیز خوبیست
زهرا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۰۸ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
6
18
خدا لعنتش ن کنه.
ملت
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۲:۱۸ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
19
15
خوب شد که شر این خاندان از سر ایرانی برداشته شد خدا را صد هزار مرتبه شکر
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۲۵ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
17
21
خجالت بکشید.هر چی بودن به عربها باج نمیذارن.
پاسخ ها
سیدرضا موسوی
| Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۰۸ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
بله دیدیم باج ندادنشون رو...برید سرچ کنید عکس بوسه فرح بر قبر پادشاه عربستان رو ببینید. برید سرچ کنید فروختن بحرین رو ببینید. خر فرض نکنید ملت رو.
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۵:۱۳ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۶
22
14
متاسفم برای مردمی که دم ازشیعه بودن علی میزند ماه محرم یا حسین میگویند ترفداری از فاسدای چهل سال پیش میکنند خجالت بکشین از خون شهیدای که برای ارامش شما ها جون دادن از خانوادی انها خجالت بکشین بخدا
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۹ - ۱۳۹۸/۰۶/۰۸
اینا که آدم عادی نیستن از همون هشتک زن های کیلویی ان
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۸/۰۶/۱۲
0
1
خدالعنت کندشاه رالااقل به اندازه یکی ازآقازاده ها نبرد
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۲:۱۱ - ۱۳۹۸/۱۰/۱۲
1
3
والا نوشتین تهمت و افترا نزنین تو نظرات. من نمیدونم این مطالبا کی گفته اصن خود شما خواننده ی گرامی چقدر حرف فامیلتون پشتتون میزنن? همه درسته? کسی هست صحت این حرفارا بررسی کنه?
سعید
|
Japan
|
۰۷:۰۷ - ۱۳۹۸/۱۱/۰۲
0
3
با سقوط قاجارهای فاسد و به قدرت رسیدن رضا خان قزاق ایران وارد دوران جدیدی شد دوران غلبه مدرنیته بر باورهای غلط و خرافی قاجاری...... میتوان دوران رضا شاه را دوران انقلاب صنعتی ایران دانست....رضا شاه با به قدرت رسیدن خود حرمسرای قاجاری را تعطیل کرد و ارتش منظم تشکیل داد و قانون سربازی اجباری را اجرایی کرد. تقویم رسمی کشور را از قمری به شمسی تغییر داد مدارس و اموزش و پرورش نوین را پایه گذاری کرد خط آهن راه انداخت و با احداث جاده چالوس کشور را برای راه سازی مدرن اماده کرد در واقع ایران رو از منجلابی که قاجارها بوجود اورده بودن و کشور را به ورطه نابودی کشانده بودن نجات داد اخرین کثافت کاری قاجاری بین سالهای 1296 تا 1298 اتفاق افتاد که در این اتفاق شوم مملکتی،بیش از نیمی از جمعیت 20 میلیونی ایران آن دوران در اثر گرسنگی ناشی از پدرسوخته گری های انگلیسهای بی شرف و حماقت های درباریان قاجار،به کام مرگ رفتند..... رضا شاه از یه همچین ایرانی طی کمتر از 20 سال ایرانی مدرن ساخت
روحش شاد....
در مورد محمدرضا شاه باید بگم که وابستگی کامل او به دولت امریکا و اینکه محمد رضا شاه هیچ بویی از قلدری پدر فقیدش نبرده بود.ایران ان زمان مستامره کامل امریکاییها بود پیشرفت شگرفی در ان دوران حاصل نشد و دلرحمی های بیمورد او و بی عرضه گری ها و ترسو بودن وی باعث شد انقلاب اسلامی کم کم جان بگیرد و با تصویب لاحیه کاپیتولاسیون و فسادهای مالی و اخلاقی دربار محمدرضا،خشم مردم بیشتر و بیشتر شد. و سرانجام شاه یه مملکت از کشورش گریخت بسیار بسیار بزدلانه.....
در حکومت فعلی ایران هم فساد هست
من به شخصه با اسلام و دین و این حرفا مشکلی ندارم و کاری به سیاست آقایونم ندارم ولی ایران نیاز به صنعتی شدن،نیاز به تولید روز افزون ملی و نیاز به اقتصادی پویا و جوانان مشغول به کار داره باید ریشه اقتصاد تک محصولی (نفت) و گرانی و بیکاری و فقر و اعتیاد و تن فروشی و جهل و فریبکاری و خرافات از سر این ملک برداشته بشه تا ایران بتواند پیشرفت کند با روشن شدن مردم و صنعنی شدن کشور و خشکیده شدن ریشه تمامی مفاسد اعم از اخلاقی و اقتصادی ایران به ارزوی دیرینه خود یعنی ابرقدرت شدن خواهد رسید و میتواند شر امریکا و انگلیس جنایت کار و چپاول گر را از منطقه خاور میانه بکند......
حسن‌پور اسفراین
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۰:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۲۷
0
0
باید از شهداي این مملکت وان جانبازان قطع نخاعی و ازانهای که دست وپا و چشم از دست دادن آدم خجالت بکشد هیچ وقت ازان زمان گذشته حرفي نباشه
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار