سرویس سیاسی جوان آنلاین: مقامات امریکایی امیدوار بودند با فشار حداکثری به خصوص در حوزه اقتصاد میتوانند نظام جمهوری اسلامی ایران را دچار فروپاشی از درون کنند، البته این تجربه بارها و بارها در ایران آزموده شده و تقریباً کسی شک ندارد که این اتفاق هرگز روی نخواهد داد، اما تحریمکنندگان همچنان در حیرت هستند که طرح فشار حداکثری آنها موجب آشوب در ایران نشده است.
شیوه امریکا برای ایجاد مشکلات اقتصادی و بهره بردن از تبعات آن از طریق مردم عادی، روشی بود که برخی کارشناسان امریکایی هم به ناکارآمدی آن اذعان داشتند. هدف امریکا از تحریمها ایجاد مشکلات اقتصادی برای مردم و تغییر رژیم عنوان شد. بر اساس این ایده. اثر مخرب تحریمها باید به گونهای باشد که مردم را به آشوب و تحرکات خیابانی وادارد و مردم در برابر نظام بایستند و ابراز نارضایتی کنند. در مرحله نهایی این فرایند ناآرامیهای اقتصادی و سیاسی ناشی از اثرات مخرب تحریمها بر مردم باید به سمتی برود که رویکرد مسئولان نظام جمهوری اسلامی در پی این رخدادها تغییر کند و در اثر فشار مردمی رفتار دیگری داشته باشند که در نهایت در برنامه هستهای این تغییر رفتار قابل مشاهده باشد. این ایده در کوبا در تلاش برای براندازی فیدل کاسترو توسط مردم کوبا با یک تحریم اقتصادی و مالی در سال ۱۹۶۰ مورد استفاده قرار گرفت، اما از آن زمان، این ایده چندان عملی نبوده است و به نظر میرسد این ایده در ایران نیز کارآمد نباشد. طبق رویکرد دوگانه تعامل و فشار دولت اوباما، تمام تلاشهای صورت گرفته از طرف امریکا برای این بود تا ایران را بر سر میز مذاکره برگرداند؛ مذاکرهای که البته خود شرایطی را فراهم کرد تا مدتی تعلیق شود و در شروع دوباره نیز به نتیجه نرسد. امریکا در ادامه این مسیر با افزایش فشار و تحریم آنها را عاملی معرفی کرد تا ایران تغییر رفتار دهد و در مذاکرات آتی همسو با خواستههای غرب باشد. شروع تحریمهای بانکی و قطع درآمد نفتی که ایده تغییر رژیم در ایران را دوباره مطرح کرد، این گمان را تقویت کرد که امریکا مذاکرات با ایران را بینتیجه خوانده و راه تعامل بسته شده است، اما ایران همچنان در مذاکرات حضور داشت و بر مواضع خود تأکید میکرد. اگرچه امریکا با تحریمهای شدید مالی تلاش برای تعامل را ترک کرده، اما مقامات امریکایی اشاره کردند که ایران مجدداً آماده است تا وارد مذاکره شود.
ظرفیتهای ایران برای مقابله با تحریمها
سوزان مالونی در همین باره مینویسد: «تهران دارای میل شدیدی به نشان دادن علاقه کافی به مذاکرات در جهت حفظ حسننیت در میان برخی از بخشهای جامعه بینالمللی، علیالخصوص آن دسته از کشورهای آسیایی که برای ثبات اقتصادی ایران حیاتی هستند، است. همچنین تهران ممکن است نتیجه بگیرد که نشان دادن قدرت پذیرش میتواند اجماع شکننده بین امریکاییها و اروپاییهایی که با ممنوعیت خرید نفت خام ایران پیش میروند و شرکای مخالف تحریم در مسکو و پکن را تحلیل ببرد. همچنین ایران دارای ظرفیت بالایی برای مقابله با تحریمها میباشد که تأثیر این تحریمهای جدید را کند خواهد کرد. جمهوری اسلامی فشارهای اقتصادی شدیدی را در گذشته تحمل کرده است. در طول اوج جنگ با عراق، درآمد نفتی ایران به کمتر از ۶ میلیون دلار (کمتر از ۱۰ درصد نرخ سال ۱۹۷۹ میلادی) رسید.»
مهمترین انگیزه دولت امریکا از فشار بر جمهوری اسلامی ایران بر این پایه استوار است که نظام جمهوری اسلامی ایران گاه در اوج فشارها برای حفظ خود دست به ابتکارات جدیدی زده است، اما به گفته مالونی این فرمول دو نقطه بحرانی را نادیده میگیرد؛ اول اینکه تهران در سرتاسر تاریخ پس از انقلاب تحت فشار فوقالعادهای برای تغییر سیاست امنیتیاش قرار داشته است، با این حال اثبات شده که آن سیاست به طرز قابل ملاحظهای بادوام بوده است. دوم اینکه امتیازات عمده ایران صرفاً محصول فشار نیستند بلکه به دلیل کاهش کاربرد هدف اصلی پدیدار شدهاند. در واقع ایران مطمئن است که توانایی پذیرش ریاضت در صورت لزوم را دارد.
این تصور که تحریمها به منظور ورود فشار بر ایران برای حضور برسر میز مذاکره ضروری است، کاملاً جعلی میباشد. طبقه حاکم در امریکا به خوبی میدانند که تحریمها چنین ظرفیتی ندارند. تحریمها بر حاکمان کارآمد نیستند و صرفاً لازم است به تاریخچه اخیر نمونههایی از تحریمهایی که کشورها را معلول ساختهاند و زندگی شهروندان را نابود کردهاند بدون اینکه تأثیر قابل ملاحظهای بر حاکمان داشته باشند نگاهی بیندازیم (عراق، میانمار و...). در عوض تحریمها مقدمه ضروری تغییر رژیم یا جنگ به شمار میروند. این سیاست جدای از غیراخلاقی بودنش، متخاصمانه است و تا حد زیادی تنشها و احتمال جنگ را افزایش میدهد. به رغم تمام این چالشها برای اقتصاد و تأثیر بر جمعیت، ایران متعهد به مأموریت خود در زمینه توسعه اقتصادی و سیاسی مستقل مانده است. سرپیچیای که ایران به طبقه حاکم امریکا و امپریالیست نشان داده است ریشه در یک استراتژی بزرگتر دارد؛ استراتژیای که توسعه اقتصادی را با دیپلماسی ترکیب کرده و به دنبال آن است تا جایگزینی برای مقاومت ادامهدار در برابر اسرائیل و امریکا پیدا کند.
سرکشی ایران در مقابل فشار امریکاییها
ایران تلاش میکرد تا ارتباط خود را با سایر کشورها گسترش دهد و در این بین جنبش غیرمتعهدها یکی از بهترین فرصتها بود. تلاشهای غرب برای اهریمنی ساختن ایران به عنوان یک کشور منفور بینالمللی و یک بازیگر غیرمنطقی در سطح جهان بارها و بارها خنثی شد که نمونه آن اجلاس غیرمتعهدها در تهران بود؛ جایی که دو سوم جهان برای محکوم ساختن تحریمهای تحمیل شده از سوی امریکا و متحدان اروپاییاش در کنار ایران قرار گرفتند. به رغم تمام تحریمها، ایران به بقای اقتصادی خود ادامه میداد. بخش عمدهای از این قضیه به این واقعیت بستگی دارد که ایران به طور مؤثر روابط اقتصادی با بازیگران کلیدی نظیر هند، پاکستان و چین را مستحکم ساخت و هر کدام از آنها در برابر فشار امریکا برای منع معاملات با ایران مقاومت کردند. تجارت ایران با چین پررونق بود به این خاطر که بسیاری از شرکتهای غربی به دلیل تحریمها و فشار بینالمللی ایران را ترک کردند. این وضعیت راه را برای چین به منظور پرکردن جای خالی باز گذاشت و بیش از ۴۵ میلیون دلار در سال ۲۰۱۱ از ایران واردات داشت. چین تنها بازیگر بینالمللی برای افزایش واردات نفت ایران از زمان تحریم نبود. کشورهایی نظیر ایتالیا، ژاپن و هند هم از سال ۲۰۱۲ شروع به افزایش واردات نفت ایران به رغم فشارهای امریکا کردند، البته این واردکنندگان عمده انرژی، ایران را به عنوان یک کشور منفور و تهدیدی برای صلح جهانی که عوامفریبی غربی میخواست همه باور کنند، نمیدیدند. آنها ایران را یک متحد بالقوه استراتژیک و اقتصادی بلندمدت میبینند که به دلیل شرایط و اوضاع و احوال سیاسی، میتواند به شدت به آنها وابسته گردد.
هم اکنون با وجود فشارهای همهجانبه امریکا علیه واردکنندگان نفت ایران، چین به عنوان یک کشور مستقل واردات نفت خود را از ایران ادامه میدهد. بر اساس این آمارها در طول ماههای گذشته نزدیک ۳۰۰ هزار بشکه نفت در روز به سمت چین صادر شده است، این اتفاق نشان میدهد تحریمهای امریکا اثر گذشته را ندارد. اثر این مسئله چنان بود که امریکاییها را نیز وادار به واکنش کرد، به عنوان مثال ورگان اورتاگوس، سخنگوی وزارت خارجه امریکا با تأکید بر هدف واشنگتن برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران، گفت: کشورهایی که از تحریمهای امریکا پیروی نکنند، با عکسالعمل امریکا روبهرو خواهند شد و این شامل چین یا هر کشور دیگری در جهان است. ما انتظار داریم همه کشورها از تحریمهای امریکا پیروی کنند. بر اساس گزارش رسانههای غربی مقامات دولت امریکا بر این باورند که تلاش برای فشار مضاعف روی ایران، با اقدام چین در ادامه واردات نفت ایران تضعیف شده است.
انتظار ایران چیست
نظام جمهوری اسلامی ایران نشان داده که هیچ گاه در مقابل فشارها به صورت یکجانبه تسلیم نخواهد شد و این نکته در طول ماههای گذشته خود را نشان داده است. ترامپ ایدهای داشت که بر اساس آن فشار تحریمها میتواند سبب فروپاشی سریع ایران شود، اما پیشبینیهای وی غلط از آب درآمده و هیچ نشانهای در این باره دیده نمیشود؛ نکتهای که باعث عصبانیت ترامپ از برخی نهادهای اطلاعاتی امریکا شده است.
اتفاقاً همین مسئله است که سبب شده امریکا به سمت اعطای برخی امتیازات به ایران حرکت کند. در این میان ایران تنها و تنها خواهان یک چیز است و آن هم اجرا شدن کامل برجام است.