سرویس جامعه جوان آنلاین: ایران و فرهنگ ایرانی آنچنان در نظرمان غریب افتاده که یک سنت تاریخی رایج در روستا که شاید در هر زمان و مکان دهها مورد از آن را سراغ داریم، برایمان مسئله شده و روزنامهها بدان در حد تیتر یک که عموماً اختصاص به برجستهترین مسائل روز کشور دارد، پرداختهاند.
یکی ازدواج «میلاد و فاطمیا» را با تیتر پر مناقشهی «میوه ممنوعه» دیده است و دیگری با تیتر و عکس غیر اخلاقی «کودک و داماد»؛ آن یکی هم چنان از سر عدم فهم فرهنگ برافروخته که خبرنگار میان مردم «بهمئی» فرستاده تا به قول خودش اطلاعات مردمشناسانهی نابی را جمع کند!
باشد؛ از متعجبین میپذیریم که کودک همسری امریست ضد هر آنچه اخلاق و انسانیت است و باید به مقابلهاش برخواست! اما شما هم قبول کنید کارگر نیست برای زدودن این سنت، آن طفل معصوم را که در شادی دنیای خود است با هجمههای عقدهوار برنجانیم و از شوهر بیگناهش دیوی بسازیم که زیباترین روز زندگیش به کابوسی برای طول عمرش، بدل گردد. آن مرد مقصر نیست که حالا همچون مردی شهوت پرست ایموجی خنده بر کلهاش میگذارید و زنش را با چشم گریان جلوه میدهید، این راهی نیست که فقط او قدم بر آن گذاشته، خیلی دیگر از هم دهاتیهایش در میانه و حتی انتهای همین سبک زندگی هستند.
تلاش برای بر هم زدن این سنت روستایی دیرینه با فشار رسانهای و اقدام قضایی تنها موجب خواهد شد امری رسمی، غیر رسمی و زیرزمینی شود و نفهمیم زیر پوست فرهنگمان چه جریان دارد. کمااینکه خانوادهی همین عروس و داماد به خبرنگار «هفت صبح» گفتهاند، ماه عزا که به پایان رسید و خاکستر روی آتش گداخته ریخته شد، باز هم پنهانی خطبه عقد میخوانند.
کودک همسری اگر از نگاه ما شهرنشینانِ متمدنِ آسیبشناس گناه هم تلقی شود، راه پراندنش از فرهنگ ایرانی تغییر ذهن و باور جمعی است و این نه با فشار رسانهای و قضایی که با فرهنگ سازی که فرآیندی است پیچیده و تدریجی، حل خواهد شد. هرگز نباید به مسئله به دید یک آسیب اجتماعی نگریست، مسئله فرهنگیست و باید باورهای پیچیدهی ذهن ایرانی را در آن دخیل دانست.