سرویس ایران جوان آنلاین: هر سال با نزدیک شدن به آغاز مهر و بازگشایی مدارس در استانهای کشور، مطالب زیادی در مورد کمبودها و نیازهای مراکز آموزشی منتشر میشود. از فرسودگی و ایمن نبودن مدارس گرفته تا کمبود معلم و هوشمندسازی کلاسها و سیستم گرمایشی و سرمایشی و...، اما امسال درد بزرگتری پیکره آموزش کشور را فرا گرفته. دردی که والدین آن را خوب احساس و مربیان را در طول سال به چالش خواهد کشید. درد گرانی لوازم التحریر و کیف و نیازهای دیگر دانشآموزان.
از مناطق مختلف و بخصوص مناطق محروم خبر میرسد بازار لوازم التحریر روزهای سختی را پشت سر میگذارد. اگر هر سال دانشآموزان از چند هفته جلوتر کیف و کفش و کتاب و دفتر و مدادرنگیهای خود را چندین بار در کنار هم میچیدند و لحظه شماری میکردند تا مهر از راه برسد، حالا این پدر و مادرها هستند که خرید لوازم فرزندانشان را به روزهای آخر سال کشاندهاند تا شاید بتوانند قیمت پایینتری را پیدا کنند.
بازارها شلوغ نیستند و خریدها زیاد نیست. برخی خانوادهها به خرید یک مداد و یک تراش و یک پاککن اکتفا میکنند. خرید به وسعت جیبشان بستگی دارد. وقتی چند دفتر و خودکار و مداد بیش از ۱۰۰ هزار تومان هزینه بر میدارد، اینجا دیگر حق انتخاب با دانشآموز نیست و مثل هر سال نمیتواند رنگ و شکل دفترها و مدل مدادرنگیهای مورد علاقهاش را به والدینش نشان بدهد. گروهی از پدر و مادرها هم برای شرمنده نشدن در مقابل فرزندانشان ترجیح میدهند تنها به خرید بروند و نهایت اینکه دانشآموزانشان را در مقابل کار انجام شده قرار دهند.
اما این تمام ماجرا نیست و بازی از مهر ماه تازه شروع میشود. وقتی که معلم مشق و تکلیف خواهد داد و دانشآموز هم هر هفته نیاز به دفتر و مداد و خودکار و لوازم جدید خواهد داشت. آن زمان است که صدای پدر و مادرها درآمده و شاید معلمان ترجیح دهند برای رهایی از این فشارها مدل و نوع آموزش خود را تغییر دهند که حتماً ضربه آن به دانشآموزان میخورد. حالا سختترین انشاء مدارس این است که از دانشآموز بخواهی بنویسد: «علم بهتر است یا ثروت». موضوعی که نه تنها دانشآموز، که اولیا و مربیان هم در تحلیل آن عاجز میمانند.
افزایش سه تا چهار برابری اقلام مورد نیاز دانشآموزان فشار زیادی به ساکنان مناطق محروم و کمبرخوردار وارد کرده است. روستانشینان و کارگران فصلی نمیدانند چه طور باید به خواستههای ۹ ماه تحصیلی فرزندانشان پاسخ دهند و این در شرایطی است که درخواستهای «کمک به مدرسه» تحت عناوین مختلف هنوز از راه نرسیده است.
کمک برای رنگ کردن کلاس، کمک برای خرید لوازم مورد نیاز زنگ ورزش، کمک برای تعمیر سیستمهای گرمایشی و سرمایشی و از همه مهمتر دریافت پول برگههای امتحانی و کپیها و ماژیک و تخته پاکنها.
به هرحال هر چقدر هم بخواهیم خودمان را راضی کنیم که علم بهتر از ثروت است، امسال مهر با بیمهری تمام از راه رسیده و سایه سنگین گرانیها نمیگذارد زیباییهای علم نمایان شود. امروز بحث در مورد فقر و بیبضاعتی و محرومیت نیست. مسئله اصلی گرانیهایی است که خانوادههای متوسط را هم تحت فشار قرار داده و حتماً تا چند هفته آینده صدای ناله والدینی را خواهیم شنید که دیگر نمیتوانند نیازهای تحصیلی فرزندانشان را تأمین کنند و دانشآموزانی که با دوگانگی ادامه تحصیل یا کار و درآمد مواجه میشوند. در حالی که برخی روستانشینان به خاطر بیکاری به فکر مهاجرت و یافتن کاری برای امرارمعاش در شهرها هستند، آیا میتوانند برای تحصیل فرزندانی هزینه کنند که هیچ امیدی برای بعد از اتمام درسشان ندارد؟
بر اساس تأکید قانون اساسی کشور تحصیل رایگان حق تمام دانشآموزان این مرز و بوم است. اما با این شرایط نه تنها رایگانی وجود ندارد بلکه ادامه تحصیل و علم آموزیها هم با هزار، اما و اگر مواجه شده است.