سرویس اندیشه جوان آنلاین: یکی از مهمترین مسائلی که از بدو خلقت انسان مورد توجه انبیای عظام الهی بوده و از صدر اسلام به بعد نیز نبی مکرم اسلام (ص) و سپس ائمه معصومین علیهمالسلام بر آن تأکید داشتهاند، برادری و برابری و یکپارچگی و وحدت امت اسلامی و شکوفایی جامعه بوده است. اما میدانیم که به رغم تلاشهای آن حضرت، متأسفانه پس از رحلت ایشان، جامعه اسلامی به تدریج دچار آشفتگی و افتراق و در برخی موارد، گرفتار درگیریها و نزاعهای مهلک و خونباری شد. عناصر اولیه تشکیل تمدن نوین اسلامی عبارتند از: مجاهدت دائم همگانی و تلاش و کوشش مسلمانان، امید به فضل الهی و استمداد از او، بیداری اسلامی، لزوم ترسیم هدف بلندمدت، صبر و مقاومت، بهرهمندی از همه ظرفیتهای مادی و معنوی، پرهیز از تحجر و ارتجاع، گسترش اخلاق انسانی، نگاه اجتهادی و عالمانه داشتن به عرصههای گوناگون دانش بشری، پرهیز از سبک زندگی غربی و نهایتاً پاسداری از بنیانهای تاریخ و فرهنگ و زبان خود.
در نوشتار حاضر، ضمن آسیبشناسی و تحلیل وضعیت اجتماعی و سیاسی جوامع اسلامی طی دهههای گذشته و اشاره اجمالی به اقدامات صورت گرفته در باب وحدت جوامع اسلامی و تقریب مذاهب توسط اندیشمندان، مصلحان و علمای دینی شیعه و سنی، به بیان راهکارهای عملی وحدت مسلمانان و تشکیل تمدن نوین اسلامی پرداخته شده است.
راهکارهای نظری و عملی جانمایی وحدت اسلامی
بررسی و تحلیل آرا و نظرات آن دسته از اندیشمندان و علمای مسلمان که پیوسته به دنبال تحقق وحدت معقول در میان امت اسلامی بودهاند، میتوان ضمن شناسایی راهکارهای نظری آن، به لحاظ عملی نیز به طرحوارههای خوبی دست یافت و با الگو گرفتن از آنها نسبت به انجام این مهم اقدام نمود.
ذیلاً به برخی از این موارد اشاره خواهد شد.
جهتدهی متحد به شعائر اسلامی
یکی از مهمترین دغدغههای علمای وحدت اسلامی و تقریب مذاهب چنانکه اشاره شد، مسئله بزرگ شیعی و سنی در طول تاریخ و به خصوص در طول دهههای اخیر بوده است. به اعتقاد طلایهداران وحدت اسلامی، توافق و تفاهم حول محورهای فکری و عقیدتی مشترک، میتواند زمینهساز تحقق این امید و آرزوی دیرین باشد. برای نمونه، مقوله ایمان، خدا و پیامبر، قرآن و سنت، دوستی اهل بیت، قبله واحد، حج، اجتهاد، جمعگرایی در عبادات، زبان واحد، دشمن مشترک و نظایر آن، مقولات اساسی و بنیادینی هستند که میتواند انگیزه مناسبی برای اتحاد مسلمانان فراهم آورند. همچنین جهتدهی به شعائر اسلامی، همدلی، شناخت متقابل، گفتوگوی مثبت، تسامح در کثرتگرایی، نقد به دور از توهین، پرهیز از شایعهپراکنی و نفاق و قهر و جدایی و ناسزاگویی به یکدیگر، گرایش به حقگرایی و دوری از بغض و عناد و غلو و زیادهروی، خروج از شعار به سمت واقعیت و اتحاد عملی، از دیگر عوامل تأثیرگذار بر اتحاد جوامع اسلامی و در نهایت، تشکیل تمدن نوین اسلامی خواهد بود. افزون بر اینها، میتوان با شرکت در آیینهای دینی و اعمال مشترک نظیر نماز جمعه و جماعت و در سطح بینالمللی شرکت در فریضه حج، موجبات وحدت اسلامی را فراهم آورد، زیرا در این اجتماعات حس برادری و همکاری افراد تقویت میشود و مسلمانان با وضعیت جهان نیز آشنا میشوند.
ما نیز میدانیم که مسلمانان در اعمال اجتماعی، چون تشکیل خانواده، ازدواج و طلاق، داد و ستد، مرگ و دفن، یگانه و واحد و دارای جهانبینی، فرهنگ و تمدن مشترک هستند. بنابراین توجه به این عوامل وحدتآفرین در میان امت اسلامی، مهمترین عامل شکلگیری تمدن نوین اسلامی است.
جمعآوری تراث عظیم تمدنی اسلام
در طول قرون گذشته، در همه سرزمینهای اسلامی و در نزد همه فرق دینی اسلام، یکی از مهمترین مقدمات تشکیل تمدن نوین اسلامی، جمعآوری تراث عظیم تمدنی اسلام بوده است زیرا میدانیم که سرزمینهای اسلامی متعلق به جهان اسلام است و از سوی دیگر، افتراق آثار تمدنی جوامع اسلامی از هم و بیاطلاعی مسلمانان از این تراث عظیم، موجب از بین رفتن غرور ملی و مذهبی مسلمانان شده و روحیه خودباوری و اعتماد به نفس را در آنان سرکوب میکند و موجبات عقب ماندگی جوامع اسلامی را فراهم میآورد.
از جمله ملزومات این امر، تغییر در روشهای آموزشی و منابع درسی مسلمانان در مدارس، حوزههای علمیه و دانشگاههاست. افزون بر اینکه پیشفرض چنین تمدنسازی این است که همه این ذخایر و ثروتهای عظیم انسانی و طبیعی به جهان اسلام تعلق دارد و روا نیست که مسلمانان از این ثروتها و داشتههای غنی خود که با رشادتها و پایمردیهای مسلمانان و در پرتو دین مبین اسلام به دست آمده است، غافل یا بیاطلاع باشند. چراکه بیاطلاعی از این ذخایر، احساس بیهویتی به همراه دارد و مبانی عظیم معرفتی اسلام بایستی به طالبان علم و معرفت تعلیم داده شود تا بر داشتههای خود ببالند و بر ناداشتههای خود نیز چارهای بیندیشند. گرچه در کنار این تعلیمات میتواند بحثها و مناظرات علمی دوستانه در میان علما و دانشمندان مسلمان درگیرد و موجبات ارتقای سطح دانش و آگاهی آنان و همینطور رفع اختلافات عقیدتی را فراهم آورد.
همبستگی و ارتباط عالمان دینی و متفکران اسلامی
در جهت سازماندهی درجات علمی و وظایف عالمان، ایجاد مرکزیت دینی و گفتمانی، ایجاد تشکیلاتی نظیر جمعیت سری عروه، تقویت دارالتقریبها و تشویق و حمایت مالی آنان به منظور جوامع اسلامی است.
شناسایی عوامل درونی و بیرونی تفرقه
شناسایی عوامل درونی و بیرونی تفرقه و مراقبت و ممانعت از ورود آنان به صفوف مسلمین و سپس تفرقهپراکنی، از دیگر عوامل تأثیرگذار در تشکیل تمدن نوین اسلامی است. به بیان دیگر، مسلمانان به منظور ایجاد تمدن نوین اسلامی باید پیوسته به عوامل تفرقهآفرین درونی مثل متحجران، ظاهرگرایان، غربزدگان، علمای درباری، تعصبات نابجا و رذایل اخلاقی و همچنین عوامل بیرونی نظیر حیلهها و دسیسههای دشمنان که بعضاً در قالب خیرخواهی و نصیحت و ابراز دوستی و محبت ارائه میشود، توجه تام و تمام داشته باشندو در رشد و تعالی علمی و فرهنگی مسلمانان نقش مثبتی را ایفا کند.
تشکیل اجتماعات بزرگ اسلامی و نشستهای نقد و مناظره علمی
از دیگر راههای ایجاد تمدن نوین اسلامی، تشکیل اجتماعات بزرگ اسلامی و نشستهای نقد و مناظره علمی است. البته به منظور جلوگیری از ایجاد حساسیتهای احتمالی و پرهیز از شائبه دولتی و جهتدار بودن این نشستها، بهتر آن است که ادارهکنندگان این مجامع، دولتها نباشند و این نشستها از طریق ارگانها و سازمانهای غیردولتی یا مجامع علمی و دانشگاهی برگزار گردد. چنانکه بتوان در این نشستها و مجامع که در آن همه از جایگاه برابر برخوردارند و از پیش تعیین نشده است که موضوع یا ایده و تفکری خاص به حضار دیکته شود، از همه ادیان جهان و دست کم از همه فرق دینی مسلمانان دعوت به عمل آورد تا صادقانه و بیطرفانه مسائلی را که محل اختلاف و نزاع است، مورد بررسی و واکاوی قرار دهند. امید آن میرود که تقریب میان مذاهب و وحدت و همدلی فراهم گردد. در این نشستها باید با الهام از این حدیث گرانقدر معصومین که میفرمایند کونوا دعاه الناس بغیر ألسنتکم این امکان فراهم شود تا افراد بتوانند آزادانه ولو دیدگاههای نادرست تعصبآمیز خویش را بیان کنند و کسی متعرض آنان نشود. نباید برای شرکت افراد در این مجامع محدودیت قائل شده یا گزینشی عمل کرد که فرجام چنین نشستهایی از همان ابتدا معلوم خواهد بود. در این نشستها بهتر است مسئولان و برگزارکنندگان همایش بیشتر شنونده باشند تا سخنران به جای سخنرانیهای طولانی و خستهکننده افراد مسئول، بگذاریم میهمانان و مدعوین همایش به ارائه آزادانه دیدگاههای خود بپردازند.
البته به منظور ثمربخش بودن این همایشها و تبادلات علمی، باید در پایان این نشستها مراکزی در هر یک از کشورهای اسلامی تأسیس شود که ضمن بهرهگیری از صندوق مالی غیردولتی مشخص و پیروی از سازوکارهای اداری واحد، پیگیری مصوبات این نشست و نتایج آن را که قاعدتاً نباید به گروه و جماعت خاصی تعلق داشته باشد، از اهم فعالیتهای خود بدانند.
ایجاد وحدت اقتصادی و ائتلاف سیاسی و نظامی
از دیگر اقداماتی است که جوامع مسلمان باید در آن راستا همکاری و مشارکت جدی داشته باشند، ایجاد وحدت اقتصادی و ائتلاف سیاسی و نظامی است. دولتهای مسلمان چنانچه واقعاً به دنبال وحدت و اتحاد دینی هستند، باید در عرصه عمل نیز چنین اتحادی را دنبال نموده و راهکارهای عملی آن را نیز جستوجو نمایند. یکی از راهکارهای عملی اتحاد، پیروی از یک نظام اقتصادی واحدی است که پشتوانه جدی قدرت و اقتدار مسلمانان در سایر زمینههاست، چراکه اغلب نزاعها و درگیریهای عالم به دلیل محدودیت منابع، ناتوانی در عرصه تولید و توزیع و وجود نظام طبقاتی است. چنانچه ملتهای مسلمان به اموال یکدیگر طمع نموده و به غارت و چپاول یکدیگر بپردازند، در آن صورت چگونه میتوان انتظار داشت که در مقابل بیگانگان ایستادگی کند یا مورد تعرض آنان قرار نگیرد. در حالی که بزرگترین ذخایر نفت و گاز و انرژی دنیا در خاورمیانه و در حوزه و قلمرو کشورهای اسلامی قرار دارد، چرا باید تا این حد وابسته غرب بود. این در حالی است که هم سرمایههای انسانی لازم برای پیشرفت علمی، توسعه و استخراج این ذخایر در اختیار آنان هست و هم توان مالی لازم برای این کار وجود دارد. بر ماست که بازار تولید، مصرف، توزیع و صادرات را خود به دست گرفته و اجازه ندهیم بیگانگان ذخایر و ثروتهای ما را به یغما ببرند و به جای ما تصمیم بگیرند.
افزون بر اینها، رعایت قوانین اسلامی در خصوص معاملات و به طور کلی اقتصاد کلان اسلامی، یعنی قوانینی نظیر احتکار، ربا، قرض، هبه و نظایر آن، مانع از این خواهد شد که تجار و بازرگانان در جوامع اسلامی صرفاً به سود و منفعت خود بیندیشند یا با احیای زمینهای موات و حذف گمرکات برای مسلمانان میتوان اقتصاد پایدار و مطمئنی را برای آنان ایجاد کرد.
همچنین هجرت به بلاد اسلامی برای کسب علم و دانش
هجرت به بلاد اسلامی برای کسب علم و دانش، به جای سفر به کشورهای بیگانه و استفاده از توان علمی یکدیگر و ارائه بورسهای تحقیقاتی و پژوهشی برای دانشمندان مسلمان میتواند راه دیگری برای ایجاد چنین تمدن عظیمی باشد. اما افزون بر لزوم توجه جدی به این عوامل و مؤلفههای عملی، توجه به راهکارهای نظری وحدت بخش جوامع اسلامی نیز ضرورت دارد و نباید از آن غفلت کرد. در ادامه، به برخی از این موارد اشاره خواهیم کرد.
لزوم رفع اسباب و عوامل افتراق امت اسلامی
در باب تاریخ پیدایش افتراق و اختلاف میان مسلمانان و پیدایش شعب اسلامی در میان اهل تسنن و شیعیان اختلاف نظر وجود دارد. برای نمونه شرفالدین عاملی، از فقهای شیعه علت این اختلافات را تکفیر و تحقیر و تزویر، اعراض اهل سنت از مذهب ائمه معصومین و بیتوجهی به فرمایشات آنان در باب اصول و فروع دین میداند. تا جایی که او معتقد است بخاری در صحیح خود هیچ روایتی را از اهل بیت نبوی یا کسانی، چون زید ابن علی، و یحیی بن زید و... نقل نکرده است.
از سوی دیگر، محمد ابوزهره در کتاب الوحده الاسلامیه، عصبیت عربی و موضوع عرب و موالی در زمان امویان و نیز تفرقه و جدایی میان شیعه و خوارج پس از جنگ صفین را از آفات وحدت امت اسلامی به شمار آورده است. به نظر وی، شیعیان قدیمیترین فرقه اسلامی هستند که در پایان خلافت عثمان روی کار آمدند، گرچه آنها فرقه واحدی نیستند و به شعب گوناگونی تقسیم شدند: «الشیعه لیسوا علی رأی واحد بعد اتفاقهم علی المبادی السابقه، بل منهم الغالون فی تقدیر علی و بنیه، و روی عنهم أنّهم یکفرون الشیخین أبابکر و عمر، و منهم المعتدلون المقتصدون» او معتقد است که انشقاق میان امت اسلامی از مرگ خلیفه سوم آغاز شد. «لقد کانت بعد موت عثمان فئتان، احداهما عادله و الأخری باغیه» البته در باب علت پیدایش اختلافات میان مسلمانان دلایل دیگری نیز ذکر شده است که ربطی به شیعه و سنی ندارد؛ از جمله پیاده نکردن همه دستورات الهی و انتخاب برخی و وانهادن برخی دیگر. همچنین آمیختگی دین با اشخاص و تفسیرهای اشخاص از دین و آیات قرآن، مزید بر این مشکلات نکته جالب میان محققان شیعه و سنی آن است که هیچ یک، واقعه غدیر را منشأ شکلگیری شیعه و اهل سنت نمیدانند.
فرجام سخن
تحقق تمدن نوین اسلامی را میتوان وعدهای حتمی و اجتنابناپذیر از سوی خداوند متعال دانست که گریزی از آن نیست. لکن به رغم اینکه تحقّق چنین امری از وعدههای راستین الهی است؛ تمامی آزادگان و مسلمانان عالم باید در این راستا تلاش جدی نموده و از اختلافافکنی و نزاع و مجادله میان امت اسلام اکیداً ممانعت به عمل آورند؛ چراکه این کار جز بدنامی و از دست رفتن آبروی مسلمانان ثمری در بر ندارد: «وَلا تَنازَعوا فَتَفشَلوا وَتَذهَبَ ریحُکُم وَاصبِروا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرینَ» (انفال ۴۶)
در تشکیل تمدن نوین اسلامی نباید صرفاً به شعار و نظرورزی بسنده نمود، بلکه تحقق چنین امری نیازمند اقدامات عملی فراگیر، همه جانبه و به دور از هرگونه تعصبات قومی و مذهبی است.
در پیمودن این راه باید پیوسته توطئهها و نیرنگهای دشمنان قسم خورده اسلام را رصد و مسلمانان با هوشیاری و بصیرت کامل سعی کنند همدلانه و با شجاعت هرچه تمامتر در مقابل آنها ایستادگی کنند و اجازه ورود تفرقهافکنان به صفوف مسلمین را ندهند. مسلمانان باید پیوسته به مؤلفههای شکلگیری تمدن نوین اسلامی و عوامل تأثیرگذار بر وحدت امت اسلامی توجه داشته باشند و با روحیه مجاهدت دائم و همگانی و تلاش و کار و ابتکار، امید به فضل الهی و استمداد از او، ترسیم هدف بلند مدت، صبر و مقاومت، بهرهمندی از همه ظرفیتهای مادی و معنوی خود، پرهیز از تحجر و ارتجاع، گسترش اخلاق انسانی، نگاه اجتهادی و عالمانه به عرصههای گوناگون دانش بشری تا زمان کسب مرجعیت علمی و فناوری در جهان، پرهیز از سبک و مدل زندگی غربی، پاسداری از بنیانهای تاریخی و فرهنگ و زبان خود و با معنویت و خودسازی، خود را مهیای این وظیفه خطیر الهی کنند و در این راه از جان و مال خویش دریغ نورزند چراکه تنها در این صورت است که میتوان وعده راستین الهی را محقق نمود و به صلح و آشتی و اتحاد در میان مسلمانان جهان دست یافت.