سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: به گزارش «جوان»، در برنامه «دیدار به وقت ابراهیم حاتمیکیا» که به همت پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در حوزه هنری برگزار شد، ابراهیم فیاض و مسعود فراستی ضمن بررسی کارنامه ۳۰ساله این فیلمساز نقاط قوت و ضعف وی را از زاویه نگاه خود تشریح کردند.
در ابتدای این نشست، دکتر ابراهیم فیاض استاد دانشگاه و کارشناس این مراسم گفت: آنچه هنوز روشن نشده است، جایگاه هنر در جامعه ماست و اگر روشن نشود هیچ پیشرفتی در ایران نخواهیم داشت، در کنار آن رابطه هنر و رسانه و در نتیجه تمدن هم مشخص نشده است. جهان اگر زیباست، بر اساس هنر ترسیم شده است. سینمای حاتمیکیا هنر، رسانه، سینما و تکنولوژی است. وی درباره زیباشناسی سینما در کشورمان بیان کرد: «در ایران متفکران و هنرمندان ایرانی شناختهشده نیستند. حاتمیکیا نیز مشمول همین امر است. فیلمهای حاتمیکیا فلسفه، ادبیات و هنر دارد، به همین دلیل او فیلمسازی مؤلف است. امثال کیارستمی زود فراموش خواهند شد، چون فرزند زمانه خودشان بودند، مثلاً میرکریمی را هم گمان میکردیم فیلسوف سینمای ایران خواهد شد، اما چنین نشد ولی امثال آوینی و حاتمیکیا زندهاند. حاتمیکیا به شدت در حال تاریخسازی است، اما خودش این را نمیداند، البته آثار حاتمیکیا فراز و نشیب دارد که این نشاندهنده بالندگی این هنرمند است. او در فیلمهای خود همیشه بازتولید دفاع مقدس را دنبال میکند.»
فیاض در پایان تصریح کرد: «من هیچ وقت از حاتمیکیا خلاص نشدهام، چون اندیشهای خلق میکند و آدم داخلش میماند، اما دیگران چنین نیستند. فیلم آخر حاتمیکیا را هم نرفتم ببینم! حاتمیکیا نه فقط ایدئولوژی و گفتار تولید میکند که حتی ایدئولوژی نقد هم تولید میکند، به همین خاطر خیلیها او را میزنند.»
فراستی: حاتمیکیا آدم میسازد
در ادامه مسعود فراستی به عنوان دومین کارشناس این برنامه گفت: «ابراهیم حاتمیکیا در «هویت» و «دیدهبان» آدم میسازد؛ آدمی که آدم جنگ تحمیلی است. «دیدهبان» شروع سینمای جنگ تحمیلی است. هر چند این فیلم اشکالات تکنیکی دارد، اما این فیلم و «مهاجر» مهمترین فیلمهای این کارگردان است و حاتمیکیا مهمترین فیلمساز بعد از انقلاب است و پیش از آن با مرتضی آوینی و در روایت فتح است که چنین آدمهایی را میبینیم.»
این منتقد سینما ادامه داد: «آدم در طول سالها فعالیت هنری خود تغییر میکند، اما این سیر باید تبدیل به جهان هنرمند شود. در آثار یک هنرمند باید روند تکاملی آن دیده شود.»
فراستی افزود: «حاتمیکیا بعد از این دو فیلم، آثاری ساخته که هیچ ربطی به او ندارد. مانند «دعوت» که هم فیلم بدی است و هم هیچ شباهتی به حاتمیکیا ندارد. او در این سالها از خود دور و به خود نزدیک میشود، او خود را نمیپوشاند، وی اهل کاراکترهای اسد و محمود است و اهل کاراکترهای «به نام پدر» و «به رنگ ارغوان» نیست. «برج مینو» نیز فیلم بدی است و دور شدن حاتمیکیا از خود را نشان میدهد، هرچند در این فیلم یک مربی را نشان میدهد که همان مرتضی آوینی است.»
وی گفت: از نظر من، خود اصلی ابراهیم حاتمیکیا فیلم «مهاجر» است. الزام نیست عقاید یک هنرمند را قبول داشته باشید، اما اگر فضای فیلم درست باشد، میتوان آن را باور کرد. حساسیت فردی و اجتماعی است که هنرمند را میسازد، ممکن است حاتمیکیا یا هر هنرمند دیگری جهان بینی نداشته باشد، اما حساسیت فردی و اجتماعی بالایی دارد. هیچ هنرمندی با جهانبینی فیلم نساخته است. مرتضی آوینی فلسفه میدانست، اما سر میز تدوین با حس کات میداد. اگر هنرمندی روی حس خود بایستد و آن را تربیت کند، میتواند حس مخاطب را تیز کند.
فراستی در پایان تأکید کرد: «فیلمهایی مثل «موج مرده» این هنرمند فاجعه است. در «به وقت شام» پدر و پسر خیلی شعاری و رمانتیک هستند، اما به خوبی دشمن را به تصویر میکشد و داعش را به خوبی نشان میدهد، با تمام این برگشتها، حاتمیکیا مهمترین فیلمساز ۴۰سال اخیر است.»