به گزارش خبرنگار جوان آنلاین از اصفهان ، سعدی اگرچه نیازی به معرفی و شناساندن ندارد اما قطعاً همه ما به خواندن و فهمیدن کتاب های ارزشمند گلستان و بوستان او نیاز داریم. در جهانی که برخی از متفکران و پژوهشگران معتقدند ادبیات می تواند انسانها را به مدارا و دوستی بخواند و بسیاری از کارشناسان ادبیات کلاسیک باور دارند توجه به این گونه ادبیات می تواند صلح را به اندیشه و افکار انسان ها تزریق کند،یک پژوهشگر و مدرس حوزه ارتباطات تلاش کرده تا با تولید پادکست هایی از حکایت های گلستان سعدی و تفسیر و بازنشر آنها در فضای مجازی، علاوه بر ایجاد ارتباط شنیداری میان مخاطب و آفریدههای شیخ اجل، نقش این شاعر صاحب نام شیرازی در ایجاد و توسعه دانش ارتباطات را نیز تبیین کند.
ارتباطات یک دانش غربی نیست بلکه یک دانش شرقی است و ریشه درایران دارد
دکترهادی زمانی با بیان اینکه بیش از 83 درصد از حکایت های گلستان سعدی، حکایت های ارتباطی است و می توان مبانی دانش ارتباطات را در لابه لای آنها به خوبی دید، گفت: سعدی به نوعی این مبانی را در قالب یک سری دستور العمل در میان حکایات خود قرار داده و از همین جا می توان نتیجه گرفت که سعدی میتواندپدر علم ارتباطات باشد، بدین منوال می توان گفت که ارتباطات یک دانش غربی نیست؛ بلکه دانشی شرقی است که ریشه درایران کهن دارد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه به صورت هفتگی یکی از حکایت های سعدی را در قالب پادکست بازخوانی، تفسیر و بازنشر می کند، گفت: دراین کار چند فایده نهفته است که از آن جمله می توان به بازخوانی کامل حکایات گلستان سعدی در قالب فایل های صوتی توسط علاقهمندان و ایجاد ارتباط معنایی میان شرایط امروز جامعه و حکایت های سعدی اشاره کرد.
دکترزمانی در همین ارتباط به حکایت سوم از باب اول گلستان -در سیرت پادشاهان- اشاره کرد و ادامه داد: در مطلع این حکایت آمده است که «ملک زاده ای را شنیدم که کوتاه بود و حقیر و دیگر برادران بلند و خوب روی، باری پدر به کراهت و استحقار در او نظر میکرد، پسر به فراست استبصار به جای آورد و گفت: ای پدر کوتاه خردمند به که نادان بلند؛ نه هر چه به قامت مهتر به قیمت بهتر و الی آخر...».
به گفته این پژوهشگر و مدرس حوزه ارتباطات، این حکایت سعدی بسیار زیبا و پند آموز است و پس از مطالعه کامل آن چنانچه بخواهیم آن را با شرایط امروز تطبیق دهیم، می بینیم که به اصول مهمی همچون شایسته سالاری، برخورداری افراد از توانایی و دانایی برای دریافت پست های اجرایی و همچنین پرهیز از افتادن در دام ظاهرسازی افراد علاقه مند به دست یافتن به سمت های مهم بدون بهره مندی از دانش، هوش و فراست مدیریتی اشاره کرد.
وی همچنین خوب سخن گفتن را از دیگر مهارت های ارتباطی جهان معاصر عنوان کرد و ادامه داد: این هم یکی از نکات مهمی است که می توان از این حکایت استنباط کرد، آنجا که سعدی می گوید: تا مرد سخن نگفته باشد/عیب و هنرش نهفته باشد.
دکترزمانی با اذعان براینکه برخورد قاطع با تخلفات و رفتارهای ناپسند از دیگر موضوعاتی است که از این حکایت می توان استنباط کرد، بیان داشت: در بخش پایانی این حکایت می خوانیم که «برادران حسد بردند و زهر در طعامش کردند، خواهر از غرفه بدید دریچه بر هم زد، پسر دریافت و دست از طعام کشید و گفت محالست که هنرمندان بمیرند و بی هنران جای ایشان بگیرند. پدر را از این حال آگهی دادند، برادرانش را بخواند و گوشمالی به واجب بداد. پس هر یکی را از اطراف بلاد حصه معین کرد تا فتنه بنشست و نزاع برخاست که ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند».
وی در همین ارتباط رفتار پادشاه را نوعی برخورد غیرقاطع با تخلفات توصیف کرد و گفت: وقتی پادشاه در ازای تلاش دیگر فرزندانش برای از بین بردن فرزند دانشمند و شجاع خود نه تنها اقدام قاطعی نمی کند؛ بلکه به آنها حکومت دیگر ولایات را می دهد همین باعث می شود تا فتنه به ظاهر بخوابد، اما نزاع بر سر حکومت بلند شود و چه باعث نابودی کل پادشاهی شود، براین اساس می توان نتیجه گرفت که سعدی به ما می آموزد برخورد جدی و قاطع با تخلفات امری واجب، پیشگیرانه و منطبق با اصول مدیریتی و ارتباطی جهان امروز است.