سرویس ورزشی جوان آنلاین: بار دیگر والیبال ایران دارد نگاهها را به خود تغییر میدهد. این بار، اما به شکلی کاملاً متفاوت. والیبال ایران سال ۲۰۱۰ با تکیه بر زیرساختهای مناسب، پیشرفت قابل توجهی نسبت به روند سنتی خود داشت؛ پیشرفتی که با حضور ولاسکو و برنامه بلندمدت شش ساله که استفاده از بازیکنان جوان و بهکارگیری تمرینات مدرن در رأس آن بود، توانست والیبال ایران را به شگفتی دهه ۹۰ تبدیل کند. تیمی که ازجمله نتایج پیشرفت شگفتانگیز آن، قهرمانی در آسیا پس از ۳۲ سال، قهرمانی در بازیهای آسیایی، کسب مدال برنز قهرمانی بین قارهای، دستیابی به عنوان چهارمی لیگ جهانی و ششمی قهرمانی جهان بود و توانست چهرهای متفاوت از والیبال ایران در دنیا به تصویر بکشد؛ تصویری که طی دو سال گذشته به واسطه بیکفایتیهای مدیریتی درحال خدشهدار شدن و سقوط است!
۲ سال سردرگم!
هفتم دی ماه سال ۹۶ بود که با انتخاب ضیایی برای اداره امور، فدراسیون والیبال ایران در سراشیبی سقوط قرار گرفت. رئیسی که حضور او در فدراسیون والیبال به یک سال هم نکشید و ۱۵ آذر سال بعد به دلیل بازنشستگی مجبور به ترک خدمت شد! اگرچه ضیایی مدت زمان زیادی در فدراسیون نبود، اما در همان اندک زمانی هم که ریاست فدراسیون والیبال ایران را به عهده داشت، نتوانست عملکرد قابل دفاعی از خود به جا بگذارد و عملکردش انتقادات فراوانی را به دنبال داشت. بعد از او صندلی ریاست این فدراسیون به داوری رسید که او هم مدیریت قابل دفاعی نداشت و بعد از ناکامیهای فراوان، آشفتهبازار والیبال را با به پایان رسیدن دوران سرپرستی خود ترک کرد و هشتم مهر امسال بود که زمام امور را به علی فتاحی تحویل داد؛ کسی که از انتصابش به پست سرپرستی دبیری فدراسیون شگفتزده شده بود و حالا باید به عنوان سرپرست، ریاست فدراسیونی را به عهده میگرفت که کمتر از سه ماه دیگر باید در یکی از رویدادهای مهم (انتخابی المپیک) شرکت کند! آن هم در شرایطی که والیبال ایران در طول دو سال گذشته جز سردرگمی نداشته!
ناکامی در ناکامی
امسال یکی از بهترین سالها برای کسب سکوی تیم ملی والیبال ایران در لیگ ملتها بود؛ چراکه به دلیل نزدیک بودن بازیهای انتخابی المپیک و مسابقات اروپایی، اکثر قدرتهای اصلی والیبال دنیا در قاره سبز از تیمهای اصلی خود برای شرکت در لیگ ملتهای والیبال ۲۰۱۹ استفاده نکرده بودند، با این وجود، اما ایران با کسب رتبه پنجم به کار خود در این مسابقات پایان داد و شانس رفتن روی سکو را از دست داد. جامجهانی نیز با نتایج قابل توجهی همراه نبود و تیم والیبال ایران با ۴ برد و ۷ باخت در رده هشتم این دوره از رقابتها قرار گرفت تا نگرانیها برای انتخابی المپیک به مراتب بیشتر از قبل شود! ناکامیهایی که بهنام محمودی آن را نتیجه عدم ثبات مدیریت و سیاستگذاری کاملاً غلطی میداند که والیبال ایران را به ورطه ناکامی کشانده!
بیبرنامگی
بزرگترین معضل والیبال ایران طی دو سال گذشته عدم برنامهریزی مناسب بوده. درواقع میتوان به جرئت گفت والیبال ایران در این دو سال بدون برنامه و باری به هر جهت پیش رفته؛ مسئلهای که در جریان رقابتهای جامجهانی و لیگ جهانی بهوضوح دیده شد. تیمی خسته از بازیهای پیدرپی و فشرده که به دلیل عدم برنامهریزی مناسب، از میدان دادن به جوانترها خودداری کرد و در تمام رقابتها نفرات اصلی را با خود همراه کرد تا نه فقط جانی در بدن تیم اصلی نماند که نتیجه چشمگیری هم حاصل نشود که با توجه به فشردگی بازیها و خستگی مفرط بازیکنان، انتظار دیگری هم نمیشد داشت!
دغدغه المپیک
همه نگاهها حالا به انتخابی المپیک است؛ رقابتهایی که دو ماه دیگر آغاز میشود و تیمهای مدعی، تا بن دندان مسلح در این رقابتها شرکت خواهند کرد. حال آنکه والیبال ایران همچنان اندر خم یک کوچه است! فدراسیون والیبال ایران همچنان مانند دو سال گذشته در بدترین شرایط ممکن از نظر مدیریتی قرار دارد و تنها با یک سرپرست اداره میشود و وزارت ورزش همچنان خیالی برای برگزاری انتخابات ریاست فدراسیون ندارد و اگر هم داشته باشد، برنامههای جالبی در سر دارد! بهطوریکه میبینیم داورزنی بدون دادن استعفا از سمت خود در وزارت اعلام آمادگی میکند برای حضور در انتخابات! و همین مسئله بهخوبی میتواند اوضاع قمردرعقرب والیبال ایران را به تصویر بکشد. اوضاع نابسامانی که پیشتر صدای ستارههای والیبال ایران را هم درآورده بود. بهطوریکه معروف، کاپیتان تیم ملی در اعتراض به شرایط والیبال گفته بود والیبال ایران در و پیکر ندارد: «جمعوجور کردن این فدراسیون بیدر و پیکر نه کار من است نه کار شما. جنگ قدرت بر سر ریاست است. الان داریم بدون رئیس مسابقه میدهیم. با غیرت بازیکنان بازی میکنیم. این فدراسیون خیلی بیدر و پیکر است!»
جنگ قدرت
درواقع حق با معروف بود. جنگ، جنگ قدرت است، اما همچنان فدراسیون درگیر صندلیبازی سرپرستهای متعدد است تا نگرانیها در مورد آینده آن افزایش یابد. کسی از برنامههای تیم ملی مطلع نیست و سرپرست جدید هم از پاسخگویی به اهالی رسانه خودداری میکند! گویی کسی کاری از کادر فنی و سرمربی تیم نمیخواهد. تلاشی برای ساماندهی تیم دومی نیست که تیم اصلی یک بار دیگر همانند امسال در کوران مسابقات پیدرپی در هچل نیفتد! خبری از توجه به تیمهای پایه نیست. اوضاع بانوان هم بهتر از لیگی نیست که تکلیف خود را نمیداند و در این آشفتهبازار، والیبال ایران دو ماه دیگر باید در انتخابی المپیک حاضر شود! آن هم در شرایطی که اوضاع به شکل عجیبی بههم ریخته است و کسی توجهی به آن ندارد! بهطوریکه امروز والیبال بیشتر از هر وقت دیگر به ناجی و رئیس نیاز دارد.