کد خبر: 976027
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۸ - ۰۵:۲۳
یک روایت نیمه شوخی
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: خبر آوردند که یکی از بزرگان شهر توی وزارت ورزش کاره‌ای شده و طبق قولی که به خودش داده می‌خواهد کاری برای ورزش شهرش بکند. عریضه‌ها بسیار بود و خواهش‌ها فراوان. از وام برای ورزشکاران بومی گرفته تا ساخت ورزشگاه، تعمیر استخر و...

وقتی قرار شد آقای مسئول ملاقات مردمی بگذارد، گروه گروه آمده بودند و هر کسی دنبال راه چاره بود که هر طور شده بودجه ورزش را برای شهر استفاده کنند. ضیافت باشکوهی برگزار شد و بزرگان شهر دعوت شدند. خواسته‌ها زیاد بود و توان آقای مسئول محدود!

یکی از اقوام مسئول فردی جاه‌طلب بود و نمی‌خواست بودجه ورزش از دایره خانوادگی‌اش بیرون برود. این بود که تمام شب را به لیست ورزش‌ها نگریست و دنبال رشته‌ای بود که تکراری نباشد و در مسابقات شهرآورد و لیگ‌ها پول خوبی هم ته آن بماند. در نهایت او تصمیم گرفت یکی از قدیمی‌ترین ورزش‌های بومی شهر را احیا کند. شبانه برنامه‌ای نوشت و یک فدراسیون جدید تعریف کرد. او می‌گفت باید ورزش سنتی شهر را از گزند فراموشی در امان نگه داشت. یکی از این ورزش‌های بومی جذاب شهر گل یا پوچ بود. او اراده کرده بود تا این رشته را که کم هزینه بود و تلاش زیادی هم نمی‌خواست و برای زندگی شهرنشینی مناسب بود، احیا کند. طرح او در میان سایر طرح‌ها با درخشش خاصی به چشم آمد و طولی نکشید که یکی از قوی‌ترین و پرطرفدارترین فدراسیون‌های کشور در آن شهر پاگرفت و حالا حتی شهرت بین‌المللی هم پیدا کرده است! هم آقای وزیر از فشار افکار عمومی و مطالبات مردمی خلاص شد، هم فک و فامیلش به نان و آبی رسیدند، هم مردم به ورزش دلخواهشان رسیدند!
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار