روابط غیراخلاقی کلیدواژه برخی از پروندههای جنایی و غیرجنایی را تشکیل میدهد. روابطی که از ارتباط بین دختران و پسران و مردان و زنان در محیطهای مختلف برقرار میشود و تا زمانی که به تشکیل پرونده قضایی یا بروز عمل مجرمانه نیانجامد به حیات خود ادامه میدهد. البته بخشی از این روابط با آگاهی خانوادهها به صورت مقطعی پایان مییابد، اما در ادامه به صورت پنهانی ادامه پیدا خواهد کرد.
این روابط در حال حاضر از سنین پایان دبستان برای معدودی از دختران شروع شده و به دلیل نهادینه شدن سبکجدید زندگی و پیامدهای ناشی از آن کانونهای خانوادهای که این رده سنی از کودکان را در خود جای دادهاند به شدت با بحران مواجه کرده است. آموزههای دینی همواره به عنوان نقطه عطف، روشنگریهای لازم را در این زمینه بیان کرده است، اما مواجهه کودکان با گروههای هم سن در مدارس و آموزشگاهها، رقابت برای ایجاد ارتباط با جنسهای مخالف را شدت بخشیده و زمینههای لازم برای گسستهای اعتقادی بین والدین و فرزندان را فراهم کرده است. بنابراین زندگی این گروه از کودکان از سمت نهادینه شدن بنیانهای اعتقادی به سمت اضمحلال اخلاق هدایت میشود. شهود بیرونی این ماجرا به پوشش این گروهاز افراد مربوط است که نه با پوشش والدینشان همخوانی دارد و نه با عرف حاکم بر جامعه. شهود درونی ماجرا که نیمهپنهان آن است سبب تسلیم شدن عمده والدین مقابل خواسته نابجای فرزندانشان میشود که ریزش آن به صورت پرسه دختران و پسران در فضاهای عمومی جامعه نمود دارد. وضعیت در مدارس به عنوان خانه دوم، اما وخیمتر است و دلیل آن هم انتقال تجربهگروههای همسال برای مصون ماندن از نگاه نظارتی والدین و اولیای مدارس است. فرار از خانه و خودکشی دو گزینه این دسته از گروههای سنی هستند که برای برقرار ماندن ارتباط خود، آن را انتخاب میکنند که آمار رسمی آن نزد افرادی که در حوزه تصمیمگیری نقش دارند محفوظ است. از مهمترین دلایل شکلگیری روابط این دسته از گروههای سنی گسستهای فرهنگی و اضمحلال ساختارهای آموزشی کشور خصوصاً آموزش و پرورش است که برای حفظ بدنه آموزشی خود هم با مشکل مواجه است، بنابراین در ساختاری که معلمانش در تنگناهای معیشتی دست و پا میزنند، آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت دانشآموزان هرگز در اولویت قرار نخواهد گرفت.
یکی دیگر از گروههای درگیر در این روابط مربوط به زنان و مردان متأهل جامعه است. مهمترین دلیل واردشدن این دسته از افراد به نارضایتی در ازدواج مربوط است. این دسته از افراد پس از وارد شدن به زندگی اجتماعی و قرار گرفتن در معرض داشتهها و نداشتههای گروههای دیگر اقدام به برقراری روابط با افراد دیگر میکنند. بیتوجهی شوهر، اعتیاد، بداخلاقی و بروز خشونت از عمدهترین دلایلی است که سبب گرایش زنان به مردان غریبه میشود. وارد شدن زنان به روابط با مردان آشنا یا غریبه، وابستگی آنها را به همراه دارد از همین رو زنی که نداشتههای خود را نزد فرد دیگری پیدا کردهاست، برای رسیدن دائم به این داشتهها تلاش میکند که یا در رابطه جدید باقی بماند یا شوهر خود را برای همیشه از سر راه بردارد. با یک پرسه در راهروهای دادگاهخانواده یک و دو تهران که در دو جغرافیای متفاوت جنوب و شمالشهر واقع شدهاست، میتوان به صورت عینی از بروز این نارضایتیها در همه طبقات اجتماعی آگاه شد. در حالی که دعوای سیاسیون بر کسب قدرت همواره در جریان است افول مبانی اخلاقی با کمک آوردههایی که شبکههای اجتماعی به کانونهای خانواده وارد کردهاند مدام در جریان است.