کد خبر: 977036
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۸ - ۰۶:۱۵
پسر جوانی که پس از برقراری ارتباط با دختری جوان با شاکی ازدواج کرده بود با حکم تبعید از سوی دادگاه مواجه شده است!
سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، اواخر سال‌۹۶ مرد میانسالی همراه دخترش نگار ۱۷‌ساله به اداره پلیس رفت و از پسر ۲۱‌ساله به نام ماهان به اتهام رابطه نامشروع شکایت کرد. آن مرد گفت: «چند روز قبل در صفحه اینستاگرام دخترم عکس او را کنار ماهان دیدم. دخترم سن کمی دارد و ماهان او را اغفال کرده که از او شکایت دارم.»

با طرح این شکایت پسر جوان بازداشت شد و پرونده برای تحقیقات بیشتر به شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. ماهان در تحقیقات گفت: «آن روز نگار جشن تولد گرفته و من و دوستانش را دعوت کرده بود. برای او یک انگشتر خریدم و حین دادن کادو با هم عکس گرفتیم. من به او علاقه‌مند هستم و قصد ازدواج داریم. در این مدت رابطه ما دوستانه بوده‌است، اما پدرش با ازدواج ما مخالف است به همین دلیل شکایت کرده‌است.» یکسال بعد از محاکمه دختر و پسر نوجوان موفق شدند با هم ازدواج کنند.

صبح دیروز نگار در دفتر شعبه‌نهم دادگاه کیفری منتظر ملاقات با ریاست دادگاه بود. او در حالیکه سند ازدواج و یک برگه توبه نامه شوهرش را در دست داشت، گفت: «چند سال قبل مادرم طلاق گرفت و پدرم با زن دیگری ازدواج کرد. سه خواهر و برادر هستیم و ماهان تک فرزند خانواده بود. او پدرش فوت کرده‌بود و مادرش نابینا بود که با هم آشنا شدیم و قصد ازدواج داشتیم.»

زن جوان انگشتر دستش را نشان داد و گفت: «همه ماجرا از هدیه ماهان در روز تولدم شروع شد. آن روز ماهان بعد از دادن انگشتر با من عکس انداخت و پدرم این عکس را در صفحه اینستاگرامم دید.

همین بهانه‌ای شد تا او با تحریک‌های نامادری‌ام شکایت کند. من سن کمی داشتم که به همین شعبه آمدم و ناخواسته برگه‌های شکایت را امضا کردم، اما به ماهان علاقه‌مند بودم به همین خاطر هر طور شده پدرم را راضی کردم تا با ماهان ازدواج کنم. حالا بعد از دو سال شوهرم به دو سال تبعید به بوشهر و شلاق تبعید شده است.»

زن جوان گفت: «زندگی خوب و آرامی داشتیم تا اینکه شوهرم از این حکم مطلع شد. او می‌گوید اگر این حکم اجرا شود ادامه زندگی غیرممکن است. او همه تلاشش را کرده است. به مسجد محل رفته و نزد پیش‌نماز مسجد توبه کرده است. حالا توبه‌نامه‌اش را با مهر مسجد و سند ازدواج برای ریاست شعبه آورده‌ام تا شوهرم از این اتهام تبرئه شود. من و پدرم قبل از ازدواج رضایت داده‌بودیم، اما گویا این حکم قبل از رضایت صادر شده است.»

دختر جوان سرش پایین بود و می‌گفت: «پدرم وضع مالی خوبی دارد. او بیزینس و ثبت شرکت در کشور‌های مختلف دارد، اما معتاد به تریاک است و دائم‌الخمر است. هیچ‌وقت حال طبیعی ندارد و تحت تأثیر حرف‌های نامادری‌ام برای ما تصمیم می‌گیرد. شوهرم مربی بدنسازی است و در کارخانه پدربزرگش مشغول کار است. بعد از ازدواج به ترکیه رفتیم، اما به خاطر شرایط کاری شوهرم مجبور شدیم به ایران برگردیم. بعد از برگشت پدرم دوباره بهانه‌گیری‌هایش شروع شد. امیدوارم با این اسناد مشکلم حل شود و در کنار شوهرم زندگی آرامی داشته باشم.»
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار