کد خبر: 977171
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۸ - ۱۴:۳۴
آنانی که بچه‌دار شدن را موهبت نمی‌دانند
آدم‌ها همیشه دربارۀ بچه‌دار شدن و تعداد بچه‌هایشان تصمیم می‌گرفته‌اند. این‌جور مسائل تصمیم‌هایی شخصی بوده‌اند، نه بیانیه‌ای دربارۀ اهمیت و معنای اخلاقیِ آوردن بچه‌های جدید به دنیا، ولی امروزه قشر مهمی از جامعه، تصمیم‌شان برای بچه‌دار نشدن را مثل یک نظر سیاسی قاب‌بندی و ارائه می‌کنند.
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: به احتمال زیاد شما هم زوج‌هایی را می‌شناسید که هر وقت بحث بچه‌داری می‌شود، قاطعانه می‌گویند تصمیم گرفته‌اند هیچ‌وقت بچه‌دار نشوند. دلایل زیادی هم برای تصمیم‌شان می‌آورند. بعضی معتقدند بچه‌دار شدن غیراخلاقی است، چون آدم دیگری را وارد این دنیای کثیف می‌کند. برخی دلایل محیط‌زیستی یا مسائل مربوط به سلامت را مطرح می‌کنند، اما جامعه‌شناسی کارکشته می‌گوید احتمالاً مهم‌ترین دلیل، نوعی از تربیت است که آدم‌ها را به جای استقبال از سختی‌ها و مقاومت در برابر آن‌ها به توجه بیش از حد به خودشان فرامی‌خواند. فرانک فوردی (Frank Furedi) استاد بازنشستۀ جامعه‌شناسی در دانشگاه کنت است. عمدۀ شهرت او به خاطر تحقیقاتی است که دربارۀ جامعه‌شناسی ترس، آموزش و بچه‌داری انجام داده است. مطلبی که در ادامه می‌خوانید خلاصه‌ای از یکی از مقالات این جامعه‌شناس است که وب‌سایت ترجمان آن را با عنوان «چرا بچه‌دار نشدن مُد شده است؟» و ترجمۀ محمد معماریان منتشر کرده است.

آدم‌ها همیشه دربارۀ بچه‌دار شدن و تعداد بچه‌هایشان تصمیم می‌گرفته‌اند. این‌جور مسائل تصمیم‌هایی شخصی بوده‌اند، نه بیانیه‌ای دربارۀ اهمیت و معنای اخلاقیِ آوردن بچه‌های جدید به دنیا، ولی امروزه قشر مهمی از جامعه، تصمیم‌شان برای بچه‌دار نشدن را مثل یک نظر سیاسی قاب‌بندی و ارائه می‌کنند. حالا نوعی ایدئولوژی انسان‌گریز به وجود آمده است که خصومت با آن‌هایی را که تصمیم می‌گیرند بچه بیاورند ترویج می‌کند، و در کنارش میل روزافزونی وجود دارد که تصویری منفی از مادری ترسیم شود.

ایدئولوژی ضدِ زادوولد به دو شیوه ترویج می‌شود. این دو شیوه از هم متمایز، اما اغلب به هم مربوطند. اول آنکه ادعا می‌شود فرزندآوری و فرزندپروری اساساً تجربه‌هایی منفی‌اند که باید به کسی که می‌خواهد دست به آن بزند هشدار سلامت داد. دوم آنکه استدلال می‌شود بچه داشتن، غیرمسئولانه است، چون بچه‌های جدید تهدیدی علیه محیط‌زیست هستند و گویا این ایدئولوژی اثرگذار هم شده است. ارقام جدید نگران‌کننده‌ای که دفتر آمار ملی انگلستان منتشر می‌کند نشان می‌دهد نرخ زاد و ولد در انگلستان و ولز به کمترین مقدار خود از سال ۱۹۳۸ تا امروز رسیده است. در سال ۲۰۱۸، به ازای هر هزار نفر ۱ /۱۱ نوزاد زنده به دنیا آمده‌اند که رکورد پایین‌ترین نرخ را زده است.

یکی از راه‌هایی که امروزه برای مشروعیت‌زُدایی از جایگاه اخلاقی مادری به کار می‌رود، ایده‌ای است که می‌گوید انتظارِ جامعه از زنان برای اینکه بچه داشته باشند، یک‌جور تحمیل غیرطبیعی و اجبارآور است. این روایت آنچه را گاهی «ناچاری مادرانه» می‌نامند زیر سؤال می‌برد و اعلام می‌کند که مادری برای زنان نقشی طبیعی نیست. «تریز شکتر» در متنی که دربارۀ فیلمش به نام «زندگی به‌اصطلاح خودخواهانۀ من» نوشته است، می‌گوید علاقه داشت یک واقعه‌نگاری بکند از «اوج‌گیری جمعِ روزافزونی از زنانی که بچه نمی‌خواهند و این شعار را قبول ندارند که مادر شدن مهم‌ترین (و طبیعی‌ترین) نقش زن است». فیلمِ «تابوشکن» او علیه «ناچاری مادرانه» است. این فیلم صدای آن جمعی است که بنیادی‌ترین ایده‌های ما دربارۀ هویت زنانه را به چالش می‌کشند.

روایت ضد زادوولد می‌خواهد مادری را همچون تله‌ای نامطلوب و ناخوشایند ترسیم کند. در سال‌های اخیر، مفسرّان فراوانی بوده‌اند که با توسل به عبارت «تأسف مادرانه» روی این ایده دست گذاشته‌اند که بسیاری از مادران وانمود می‌کنند از زندگی‌شان راضی‌اند، اما در خفا تأسف می‌خورند که بچه‌دار شده‌اند.
بهنجار‌سازیِ «تأسف مادرانه» به یک روند گسترده‌تر گره خورده است که تولد و بزرگ کردن بچه‌ها را نوعی زحمت شاق می‌داند که بهتر است از آن اجتناب شود. یعنی اصل این ایده که بزرگسالان مسئولیت نسل‌های جوان‌تر را بر عهده بگیرند یک عُرف تاریخ مصرف‌گذشته به حساب می‌آید که با سبک زندگی افراد سرشلوغ و موفق تعارض دارد.

انصراف از والد شدن میلی است که تقصیرش غالباً به گردن دشواری‌های مالی می‌افتد. در اسپانیا و ایتالیا معتقدند پدیده‌ای که اصطلاحاً به آن «سندروم گهوارۀ خالی» می‌گویند، به‌خاطر تعهدات مالی و زمانی‌ای است که بچه‌دارشدن به دنبال می‌آورد، ولی این تبیین چندان موجه نیست، چون در بسیاری از نقاط دنیا، بیگانگی امروزی با زاد و ولد در میان اقشار مرفه نیز به اندازۀ افراد کمتر بهره‌مند جدی است.
در کرۀ جنوبی هم که پایین‌ترین نرخ زاد و ولد را در کشور‌های عضو سازمان همکاری و توسعۀ اقتصادی در منطقۀ آسیا- اقیانوسیه دارد، صدای جنبش NoMarriage# (نه به ازدواج) بسیار بلند است. جای تعجب ندارد که پیش‌بینی می‌شود امسال تعداد فوت‌شدگان در کرۀ جنوبی بیشتر از تعداد متولدین باشد.

در طول تاریخ، از زنان انتظار داشته‌اند وقتی پا به بزرگسالی گذاشتند، مادری را بپذیرند و بچه به دنیا بیاورند. این انتظار هنوز رایج است، ولی هم‌اکنون نگاه منفی به مادری نیز به مصاف آمده است که می‌گوید بچه دار شدن، بلندپروازی‌های زن را عقیم می‌گذارد و کیفیت زندگی‌اش را می‌کاهد.
غالباً می‌گویند عامل بیگانگی جامعۀ قرن بیست‌ویکم با بچه داشتن، شوق زنان به استقلال بیشتر است. گاهی نیز اوج‌گیری روحیۀ ضد زادوولد را به نفوذ فمینیسم گره می‌زنند. این موارد شاید در تبلور حال‌وهوای ضد زادوولد نقش داشته باشند، ولی عوامل قدرتمندتر دیگری هم در کارند.

یک اتفاق مهم آن است که نگاه به جنبه‌های شیوۀ فعلی اجتماعی شدن، به‌جای آنکه ظرفیت کودکان در کسب استقلال را پرورش دهد، جوانان را تشویق می‌کند که نسبت به «آسیب‌پذیری شان هوشیار» باشند. در چنین شرایطی، توجه جوان‌ها از شوق بزرگ شدن، به‌عهده گرفتن نقش‌های بزرگسالان، و پذیرفتن وظیفه و مسئولیت، به چیز‌های دیگر معطوف می‌شود.

این یکی از دلایلی است که زنان (و مردان) جوانِ بیست و چند ساله مدعی‌اند که بچه نمی‌خواهند؛ آن‌هم هرگز. بی‌تردید بعضی از این جوان‌ها در بُرهه‌ای تغییر نظر می‌دهند و تصمیم می‌گیرند بچه‌دار شوند، اما شیوۀ مطمئن و قاطعانه‌ای که در ابراز امیالِ ضد زایش خود دارند حاکی از آن است که هم‌اکنون معتقدند پرهیز از فشار پدر و مادر شدن کاملاً معقول و منطقی است.

در غرب، لابی‌های کنترل جمعیت سرگرم انتقاد از آنهایی‌اند که خانواده‌های بزرگی دارند، چنان‌که برچسب «مسئولیت‌ناپذیری زیست‌محیطی» به آن‌ها می‌زنند. با بچه‌دارشدن، خصوصاً اگر تعداد بچه‌ها زیاد باشد، مثل یک جنایت اقلیمی برخورد می‌شود. امروزه سلبریتی‌ها نیز این ایده را تأیید می‌کنند که بچه‌آوردن یک‌جور جنایت علیه محیط‌زیست است.

جنبش برث‌استرایک افراطی‌ترین و حزن‌انگیزترین جلوه از این فرهنگ ضدانسان‌گرایانه‌ای است که بر مَدار منفی‌نگری و بدبینی می‌چرخد. آنچه ایشان را به این نتیجه می‌رساند که اگر آدم‌ها از بچه‌دار شدن دست بکشند دنیا جای بهتری خواهد شد، صرفاً تعلق خاطر عمیق‌شان به محیط‌زیست نیست، بلکه انسان‌گریزی‌شان هم در آن نقش دارد. در نگاه آنها، بچه‌ها آلاینده‌های سیاره‌اند. این دیدگاه دقیقاً با همان حس و حالی جور درمی‌آید که والدشدن را هدفی نامطلوب و «مشکل‌آفرین» می‌بیند.

تا همین اواخر، بچه‌ها لطف خدا و برکت زندگی شمرده می‌شدند. اکنون، افراد زیادی می‌گویند بچه نداشتن لطف و برکت است. در نهایت، دلیل این بی‌ایمان شدن به روح بشر، نه اقتصادی است و نه زیست‌محیطی. بلکه موتور اصلی این جنبش ضدزادوولد آن است که این اقشارِ جامعه امروزه به سختی می‌توانند معنایی برای زندگی بیابند. بازیابی اعتمادمان به روح بشر و فضایل قدیمی بشری، بهترین پادزهر برای این چرخش علیه بچه دار شدن است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار