وقایع تلخ روزهای پایانی آبانماه که پس از اجرای طرح مدیریت مصرف بنزین در کشور اتفاق افتاد شامل دوگونه کنش اعتراضی و آشوبگری میشود. گونه اول را میتوان اعتراض گروههایی از مردم کشورمان دانست که با نگرانی، احساس ضرر و یا ضرر از افزایش قیمت بنزین و سهمیهبندی آن، نسبت به این اقدام معترض بوده و اجرای آن را با توجه به شرایط سخت معیشتی مناسب نمیدانستند. آنچه به ابعاد این نوع کنش دامن میزد، عدم شفافیتسازی و بیان منطق اجرای این طرح از سوی دولتمردان و اجرای آن پس از بار تورم سنگین افزایش قیمت ارز بود که در پیوند با بیاعتمادی پدید آمده در جامعه بر اثر عوامل دیگری، موجب تشدید نگرانی در مردم میشد. اعتراض برخی علما و نمایندگان مجلس به این طرح هم در پیوند با این نگرانی قابل فهم است. اما این اعتراضات با هیچگونه خسارت و تلفاتی همراه نبود و گرچه برخی اجتماعات پراکنده تا ظهر روز شنبه شکل گرفت و با رفتار مدنی توأم بوده و شعارها هم علیه گرانی و اجرای طرح سر داده میشد.
اما اغتشاش و آشوب با تحریک کانالها و شبکههای رسانهای بیگانگان و ضدانقلاب و ورود تیمهای سازمانیافته و عملیاتی گروهکهای ضدانقلاب و پادوهای داخلی و گروههای اوباش و شرور، از عصر روز شنبه آغاز شد که با موجسواری بر اعتراضات معمول مردمی موجب تحریک برخی عناصر ماجراجو و احساسی نیز شده و حوادث تلخ مغایر با امنیت را رقم زدند.
آشوبگران که طیفی از عناصر ضدانقلابی تا فریب خورده و احساسی را شامل میشدند، در مدت بسیار کوتاهی که از ۴۸ ساعت فراتر نمیرود، آمار بالایی از خسارات و جنایت را برجای گذاشتند که از غارت فروشگاههای دولتی و خصوصی تا حمله به مراکز دولتی و نظامی و کشتن و خونریزی را دربرمیگیرد.
تیمهای سازمانیافته ضدانقلابی که نوع بروز و عمل آنها شبیه گروههای خفته داعش در سوریه و عراق بود و با برخورداری از ویژگیهای زیر خسارات و تلفات سنگینی را متوجه کشور کردند که دقیقاً همسو با اهداف امریکا، رژیم صهیونیستی و آلسعود برای کشاندن ناامنی به داخل ایران اسلامی و انتقام شکستهای بزرگ از کشور عزیزمان بود. ویژگیهایی چون:
۱- سازمانیافتگی در تیمهای چندلایه و خوداتکای ۷ تا ۱۰ نفره که شامل عناصر تحرک برای دعوت به شورش، عناصر عملیات تخریبی برای تشجیع و جسارتبخشی و عناصر تأمین برای حفاظت تیم در برابر اقدام پلیس و مردم و فراری دادن تیم در شرایط ناامن میشدند.
۲- آموزش و آشنایی دقیق با روشهای عملیات شهری و وارد کردن تلفات و خسارات سنگین و فرار از دستگیری و درگیری بهگونهای که ظرف مدت کوتاهی، هرکدام از تیمها با از کار انداختن سیستمهای امنیتی جایگاههای سوخت، بانکها و فروشگاهها و یا استفاده از پوشش و اختفای مناسب زمینه آتشسوزی و غارت را فراهم میکردند. اقدامات مشابه این تیمها در شهرهای مختلف و انتخاب اهداف یکسان، نشان از سطح بالای آموزش و آمادگی آنان داشت.
۳- استفاده از تجهیزات و ابزار حرفهای برای اقدامات خرابکارانه و جنایتکارانه که از آتش زدن و تخریب با لوازم و شیوههای خاص تا بهکارگیری سلاح سرد و گرم به سرعت و عمقبخشی اقدامات آنان منتهی شده است. ۴- تقسیم کار و همافزایی بین این تیمها که گرچه طیفی از عناصر سلطنتطلب، منافقین و عناصر تکفیری یا قومی را شامل میشدند، اما متأثر از برنامه سرویسهای جاسوسی امریکا، رژیم صهیونیستی، برخی دولتهای اروپایی و آلسعود و امارات که به ائتلاف گروهکهای ضدانقلابی در چند سال گذشته مشغول بودهاند به مدد استفاده حرفهای از فضای مجازی یا سیمکارتهای خاص اهدایی برخی سفارتخانههای غربی یا عربی کاملاً هماهنگ و همافزا عمل میکردند. ویژگیهای فوق امکان بهکارگیری تکنیکهای جنگ شهری متکی به گروههای پراکنده و خوداتکا را برای آشوب پراکنده و نقطهای در شهرها فراهم میساخت که مقابله همزمان پلیس با آنها را سخت کرده و در عین حال تلقی شورش سراسری و گسترده را نیز به افکار عمومی القا میکرد. بهرهگیری از تاکتیک کشتهسازی با حمله به مراکز نظامی و حمله به نیروهای میدانی پلیس و مدافعان با سلاح سرد و گرم نیز توسط همین تیمها برای تداومبخشی و عمقبخشی به آشوبها و منفعلسازی مدافعان نظام و دستیابی به سلاح و تشدید خشونت و حرکت به سمت جنگ داخلی دنبال میشد که البته راه به جایی نبرد و پس از سخنان رهبری، بازخورد منفی این اقدامات جنایتکارانه و شتابزده که همراه با تأیید آشکار بیگانگان بود، به جدایی سریع مردم و ابراز انزجار از اشرار و پادوهای دشمن منتهی شد. با شروع دستگیری عناصر میدانی و تظاهرات مردمی در حمایت از نظام و برائت از هرگونه شرارت و ناامنسازی، کشور از فتنه ناامنسازی عبور کرد و این بار هم مردم و هم نیروهای مدافع نظام در پناه ولایت نقش خود را بهخوبی ایفا نمودند. حال نوبت مسئولان است که برای قدرشناسی از مردم، وظایف خود را دنبال کنند و به درمان زخمهایی بپردازند که طمع مگسهای خونخوار را برمیانگیزد. مسئولان باید مردم را باور کرده و محرم بدانند و در تصمیمات خود حال آنان را مراعات کنند و نسبت به برخی طرحها اقدامات اجتنابناپذیر مثل مدیریت مصرف بنزین هم آنان را اقناع سازند. همانگونه که باید رضایتمندی آنان را بر اطرافیان و طلبکاران ترجیح دهند تا در روزهای سختی مثل روزهای گذشته شرمنده اینهمه نجابت و بزرگواری مردم نباشیم.