سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: تعریف شما از بخشندگی چیست؟ توی زندگیتان کسی را دارید که بخشنده باشد؟ رحمانیت خداوند نشان بخشندگی است و بعضیها این صفت پروردگار در وجودشان متجلی میشود. بعضیها میشوند بخشنده بعضی بخشندهتر. بعضی پول میدهند بعضی زندگی!
بیایید درباره این آدمها حرف بزنیم. آنها که هر کجا هستند وجودشان مملو از آرامش است و آن محیط را با رفتار یا کلامشان لطیف میکنند. آنها که اسمشان آرامبخش است و نور امیدی در دلها میتابانند.
بعضیها به یقین رسیدهاند که این دنیا فانی است و دیر یا زود موقع کوچ میشود باید گذاشت و گذشت! پس به دارایی دنیا دل نمیبندند و آن را برای زیبا کردن زندگی خود و دیگران استفاده میکنند. این همه مؤسسات خیریه، این همه مراکز خصوصی توانبخشی و سالمندان و... نشان از وجود قلبهای بخشده دارد. آنها که هر چیز خوبی را برای همه میخواهند. آنان مصداق همان حدیث ناب هستند که هر آنچه برای خود میپسندی برای دیگران بپسند و هر آنچه برای خود نمیپسندی بر دیگری نپسند.
آنان که خوشیهایشان را تقسیم میکنند
عدهای دوست دارند خوشیها را با دیگران قسمت کنند. اگر سالم هستند تحمل ندارند کودکی را در بستر بیماری ببینند. اگر شکمشان سیر است نمیتوانند همنوع خود را گرسنه ببینند. اگر بهترین لباسها را میپوشند تاب دیدن کودکی با کفش کهنه و پاره را ندارند. اینجاست که یا علی میگویند و مالی را که خداوند گفته پیش انسان امانت است برای خشنودی و آسان شدن زندگی بندگان خرج میکنند. به راستی اگر افراد بخشنده نبودند سنگ روی سنگ بند نمیشد و این همه گره، بسته میماند. اگر بخشندگی نبود عدهای از ناامیدی و عدهای دیگر از کبر و غرور تباه میشدند. لازم نیست میلیاردر باشید تا بتوانید در حد کلان بذل و بخشش انساندوستانه کنید. توی همان دایره اقوام و خانواده هم میشود بخشنده بود. فرض کنید برادرتان نیاز شدید به مبلغی پول دارد تا آبرویش را حفظ کند. حالا یا طلبی بدهد یا برای درمانی و غیره. شما توی حسابتان پول دارید و آن را پسانداز کردهاید یا قرار است دو ماه بعد از آن استفاده کنید. روحیه بخشندگی و مهربانی شما را وا میدارد تا حل مشکل برادرتان را ترجیح بدهید و او را از این مخمصه نجات دهید. یا یک کودک بیمار توی فامیل دارید که برای عمل نیاز به پول دارد. نمیتوانید دست روی دست بگذارید و قیافه غمگین مادر و صورت شرمنده پدرش را تاب بیاورید. دست به جیب میشوید و از مالی که نزد شما امانت است یاری میدهید. حتی گاهی لازم نیست ببخشید. همین که فرصت دهید کافیست. مثل طلبکارهایی که مأمور در خانه میبرند و اصرار دارند متهم بدهکار را دستبند به دست جلوی بقیه سکه یک پول کنند. اما اگر کمی بخشنده باشید به او فرصت میدهید و آبرویش را با دادن مهلت به او میخرید. غرورش را جلوی زن و فرزندش میبخشید. اگر توان صبر کردن دارید، مهلت میدهید تا بدهی شما را از هر نوعی که هست بپردازد.
بعضیها دارند، اما دلشان نمیآید خرج کنند یا ببخشند. دل بزرگ و دریایی داشتن کار هر کسی نیست. بعضیها که پول ندارند و برای به دست آوردنش تلاش میکنند به خدا قول میدهند هزار و یک کار خداپسندانه انجام دهند و بخشی از پول را صرف امور خیر کنند، اما همین که خرشان از پل گذشت و بارشان را بستند، قول و قرارشان را فراموش میکنند و میشوند همان آدمهایی که آب از دستشان نمیچکد. اینگونه آدمها دیروز خود را فراموش میکنند. بخشندهها خمس و زکاتشان را میدهند. بخشندهها بخشی از مالشان را در مؤسسات قرضالحسنه میگذارند تا به جای سود مادی از نعمتهای معنوی بهره بگیرند. آنها با خدا معامله میکنند و، چون رضای او را در نظر دارند و به وعدهاش برای افزونی ثروت و غنیتر شدنشان ایمان دارند، حرکات انسان دوستانه میکنند. میبیند جوانی در پیرامونش است که لنگ ۱۰ میلیون تومان است تا دست عروسش را بگیرد و ببرد زیر یک سقف. این پول را به او قرض میدهد تا بعد از تشکیل زندگی هر وقت توانست آن را پرداخت کند. یا مادری قرار است برای دخترش جهیزیه بخرد، اما دستش خالیست. عدهای نیکوکار گرد هم میآیند و هر کدام یکی از وسایل ضروری را برایش مهیا میکنند تا هم کرامت انسانی حفظ و هم خشنودی خدا حاصل شود.
آنان که ماهیگیری یاد میدهند و لوازم ماهیگیری میبخشند
مدل بعضی بخشیدنها فرق دارد. عدهای به جای دادن ماهی به کسی به او فنون ماهیگیری میآموزند. به نظرم این آدمها بسیار قابل ستایش هستند. جوانی را میبینند که علاقهمند به کار است و پشتکار خوبی دارد، اما بیتجربه است. به او اعتماد میکنند و تمام فوت و فن کسب وکار را یادش میدهند. بعد هم دستش را میگیرند تا خودش یک کسب راه بیندازد. فکر کنید کسی بدون چشمداشت دستمزد، یک مکانیک تمامعیار بار بیاورد. یا یکی آرایشگری ماهر تربیت کند که بتواند روی پای خودش بایستد. عدهای هم حرفه نمیآموزند و ماهیگیری یاد نمیدهند، اما اسباب ماهیگیری را برایش مهیا میکنند. اینها همان دسته از کسانی هستند که دل بزرگ دارند و سرمایه اولیه کسب و کار یک جوان را در اختیارش میگذارند. همانهایی که به جای گل خریدن هر روز از یک پیرمرد، برایش یک دکه گلفروشی درست میکنند تا او آسوده و ایمنتر کسب روزی کند. یا به جای خرید دستمال و آدامس از کودکان کار، آنها را با هزینه خود راهی مدرسه میکند و با یک بخشندگی عمر کودک را از تباهی نجات میدهد. خیلی چیزها پیرامونمان هست که رنگ و بوی بخشندگی دارد. این یک خصلت زیبای انسانی است و هر چند در مسلمانها و با ایمانها پر رنگتر است، اما همه جا دنیا بخشیدن تقدیس میشود.
آنان که بخشندگی را یک موهبت الهی میدانند
یکی از رسمهای زیبای بخشندگی که در کشور ما هر ساله انجام میشود، جشن نیکوکاریست. بچهها میآموزند که دیگران را درک کنند و لذتهای مادی زندگی را با دیگران شریک شوند. بچهها یاد میگیرند ببخشند. از چیزی که دوست دارند دل بکنند و به کسی بدهند. بیش از اینکه میزان کمکها مهم باشد، حضور مردم و بچههای پر اشتیاق کنار صندوقهاست که حال آدم را خوب میکند و به زندگی اجتماعی امیدوار. امید به اینکه در یک جامعه زندگی میکنی که مردانی بخشنده دارد و نماینده خدا روی زمین هستند. هر وقت نیاز باشد بدون سرزنش و کوچک شمردن کرامت تو، دستت را میگیرند و دوباره بلندت میکنند تا سر پا شوی. میدانی اگر بیمار شدی عدهای هستند که مراقب غصههایت باشند. اگر به هر دلیلی راهی زندان شدی عدهای هستند که فارغ از اشتباهاتت مراقب خانوادهات باشند و همه تلاششان را برای آزادی تو بکنند. هستند کسانی که نمیگذارند گرسنه بخوابی و توی سرمای زمستان که تو آشیانهای برای خوابیدن نداری، مثل یک فرشته حواسشان به تو هست. به تعداد آدمهای این کره خاکی دستهای بخشنده هست، به شرط آنکه این خصلت را در خودمان بیدار نگاه داریم و بخشندگی را یک موهبت الهی بدانیم.