سرویس جامعه جوان آنلاین: خواندن القائات کمپین مادری بدون فیلتر از زبان تازهمادران در شبکههای اجتماعی تجربهای سراسر حیرت است! حیرت از اینکه چطور تلاش عدهای برای دعوت از مادران، برای نوشتن از آنچه خودشان آن را "نیمه تاریک مادری" مینامند، به ثمر نشسته و چطور متولیان این کمپین میتوانند در حالی که رو به دوربین صحبت میکنند از دروغهایی که به فرهنگ، دین و فطرت انسانی درباره نقش مادری نسبت میدهند، خندهشان نگیرد!
یکی از این فعالین برابری جنسیتی (که خود عبارتی سراسر تناقض است؛ چگونه دو جنس "متفاوت" باید برابر به حساب بیایند در حالی که این برابری، ظلم به یکی از آنها نباشد؟!)، در مصاحبههای متعددی گفته: " واقعیت این است که مادرها هم خسته، افسرده، بیمار یا خشمگین میشوند و باید بتوانند اینها را ابراز کنند. " یا جای دیگری گفته شده: "اینکه میگویند بهشت زیر پای مادران است، بار روانی سنگینی به مادر تحمیل میکند و اجازه نمیدهد مادر کوچکترین ابراز ناراحتیای در مواقع خستگی و آشفتگی داشته باشد تا مبادا خطی به چهره زیبای مادری در اذهان بیندازد. "
نقطه اشتراک بین مخاطبینی که دعوت این کمپین را لبیک گفتهاند و در صفحات مجازیشان با هشتگ مادری بدون فیلتر از "نیمه تاریک مادری" (!) مینویسند، این است که اغلب گلایه کنندهها، پس زمینهی ذهنشان این بوده که با مادر شدن مطلقاً هیچ تغییری در زندگیشان رخ نمیدهد و حالا که با تغییرات مواجه میشوند، شوکه و شاکی هستند. این در حالی است که وقتی فردی "تازه شاغل" میشود هم، از ساعت خواب و بیداری اش گرفته تا سفرهای سالانه و گشت و گذار با دوستان و خستگی و استراحت و مطالعه و موارد زیاد دیگری در زندگیاش متأثر از نوع شغلی که انتخاب کرده و ساعت و روزهایی که درگیر رسیدن به امور شغلیاش است میشود. مادر شدن یا به عبارتی "اضافه شدن یک انسان جدید به زندگی" هم یک تغییر است؛ تغییری که مثل همه تغییرات دیگر باعث بروز تغییرات کوچک در در موارد مختلف و متعدد زندگی یک تازهمادر خواهد شد.
همانطور که فرد با انتخاب یک شغل، خودش را با اقتضائات آن شغل وفق میدهد و برنامههای گذشته اش را با سبک زندگی جدیدی که برگزیده تنظیم میکند و ممکن است مواردی را از برنامه همیشگیاش حذف کند، زمان هایشان را کمتر یا بیشتر کند یا مواردی را به برنامهاش بیافزاید، با انتخاب مادری هم همه این مسائل برایش مترتب خواهد بود. اینکه این توقع را در افراد ایجاد کنیم که مادری اگر منجر به حتی "یک" تغییر جزئی در زندگی زن بشود، حتما ظلم به اوست و زن، بیچاره است که باید تن به این تغییرات بدهد، صحبتمان دور از عقل و منطق طبیعت خواهد بود.
از سوی دیگر این مغلطه که، چون در فرهنگ اسلامی تعبیری داریم که "بهشت زیر پای مادران است" و این مقدس به حساب آوردن جایگاه مادری است، پس مادران نمیتوانند از خستگیها و اذیتهایشان شکایت کنند و کوچکترین ابراز خستگی و کلافگی مساوی است با توهین به این تقدس و جایز نیست، هم حرف خنده داری است!
حداقل خود من هرچه جستجو کردم جایی به تبصرهای برخورد نکردم که گفته باشد قانون ورود به بهشت مذکور، گلایه نکردن و خسته نشدن و حتی افسرده و خشمگین نشدن و ابراز نکردن اینها به خانواده یا جامعه است و اگر مادری جایی از نیاز مبرمش به استراحتی که اوایل تولد فرزند کم نصیبش میشود بگوید، فرشتهای میآید بهشت را از زیر پایش میکشد و لوله میکند با خود میبرد؟!
هرچند خود برخورد ظاهربینانه با این جمله هم محل بحث است. وگرنه کجا کسی که اهل مطالعه و سواد باشد ممکن است نفهمد که اصلاً همین جمله، خودش تایید و تأکیدی است بر سختیهای مادری، که این مقام را شایسته بهشت میخوانند. رسیدن به بهشتی که برای رسیدن به آن باید بسیار تلاش کرد و زحمت کشید، حالا به مادر شدن نسبت داده میشود و این یعنی خود مادری به تنهایی دربردارنده سختیها و تلاشهای زیادی است.
عمیقتر که به روند پیشرفت این کمپین در رسانهها نگاه کنیم متوجه میشویم آنچه بهدنبالش هستند دادن فضایی برای نوشتن و گفتن از سختیهای مادری به یک زن نیست، چرا که اساسا این فضا از کسی گرفته نشده و هرکسی خودش تصمیم میگیرد چه تصویری از دوران و شرایط مادرشدنش به دیگران ارائه بدهد. آنچه این کمپین و بازیگرانش بهدنبال آن هستند سیاهنمایی و ایجاد ترس بیجا درباره مادر شدن در ذهن نسل زنان مجرد و متاهلینی که هنوز مادر نشدهاند است تا ازین راه بتوانند کمکم به مفهومی بهنام خانواده حمله کنند و آن را - بعنوان کوچکترین واحد تشکیل دهنده جامعه- از اعتبار بیندازند تا به هدف بزرگترشان که فروپاشی اجتماعی از درون است، دست یابند.