سرویس اقتصادی جوان آنلاین: دو سال و نیم پس از آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ، تردیدی وجود ندارد که تحریمهای اقتصادی، سلاح سیاست خارجی دولت وی است. از چین تا ایران و ونزوئلا، تحریمها و سایر ابزارهای اقتصادی محدودکننده ترامپ برای اعمال فشار حداکثری علیه دشمنان کاخ سفید به اجرا گذاشته است. هرچند ترامپ سیاست تحریم را به صورتی تهاجمیتر از پیشینیان دنبال میکند.
راهبردتحریمهای تهاجمی ترامپ سه ویژگی کلیدی دارد و ابهامهایی در مورد آینده جایگاه اقتصادی ایالات متحده پدید آورده است.
نخست اینکه تحریمهای واشنگتن تهاجمیتر از همیشه دنبال میشود. براساس گزارش مؤسسه حقوفی گیبسون در سال ۲۰۱۸ میلادی، بیش از هزار و ۵۰۰ فرد، مؤسسه و شرکت از سوی وزارت خزانهداری تحریم شدهاند. این عدد نسبت به تحریمهای سال ۲۰۱۷ میلادی به عنوان سال رکورددار تحریمها حدود ۵۰ درصد افزایش یافته است.
هنگامی که من در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ میلادی در دولت اوباما بهعنوان مسئول میز تحریمها مشغول به کار شدم در هر زمان روی تحریم یک یا دو کشور تمرکز داشتیم.
در دوره باراک اوباما و از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ میلادی، ایران اولویت دولت وی محسوب میشد. در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ میلادی، روسیه در کانون تحریمها قرار گرفت؛ لذا سایر کشورها از اولویت اندکی برخوردار بودند.
اما در دولت ترامپ، شاهد رویکرد تهاجمی علیه سه کشور ایران، ونزوئلا و کرهشمالی هستیم. همچنین تحریمهای حقوق بشری علیه کوبا، سوریه و روسیه نیز در حال پیگیری است.
از سوی دیگر، دولت ترامپ نشان داده در بخش اقتصادی نیز از ابزار تحریمها برای کنار زدن رقبا در شرایط رکودی حاکم بر اقتصاد دنیا بهره میگیرد. مثلاً الیگار اولگ دریپاسکا، مدیرعامل شرکت روسال به عنوان عرضهکننده ۶ درصد آلومینیوم دنیا در فهرست تحریمهای واشنگتن قرار گرفته است. تحریم شرکت ملی نفت ونزوئلا با تولید روزانه ۵/۱ میلیون بشکه نفت در سال ۲۰۱۸ میلادی از اقدامات دولت ترامپ به شمار میرود.
ترامپ از ابزار تحریمهای ثانویه نیز بهره برده که براساس آن شرکتهای خارجی نمیتوانند با کشورهای تحریم شده دادوستد تجاری داشته باشند.
البته این اتفاقات جدیدی نیست. در دهه ۱۹۷۰ میلادی دولتهای عربی برای مقابله با اسرائیل از تحریم فروش نفت بهره برده بودند. اقدامی که میتوان آن را نخستین نمونه از تحریمهای ثانویه در عصر مدرن دانست.
پیش از ورود ترامپ به کاخ سفید، واشنگتن از تحریمهای ثانویه اندکی بهره میبرد. تحریم سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران یکی از این موارد محسوب میگردید.
در دولت اوباما عموماً از ابزار دیپلماسی برای پیوستن دولتهای دیگر به تحریمهای کاخ سفید بهره گرفته میشد و در صورت ناکامی دیپلماسی از تحریمهای ثانویه استفاده میگردید. در مقابل، ترامپ از این تحریمهای ثانویه بهعنوان اولویت نخست دولتش به ویژه در برابر ایران بهره برده است. با وجود مخالفتهای جهانی، ترامپ فشار اقتصادی گستردهای به ایران وارد کرده است. ترامپ شرکتهای دارای همکاری با کوبا و ونزوئلا را با ابزار تحریمهای ثانویه تحت فشار قرار داده است. بر خلاف اوباما، ترامپ فاصله اندکی میان تحریمهای اولیه و ثانویه ایجاد کرده است. این تحریمهای ثانویه باید در کنگره تصویب شوند، اما امریکاییها درحال توسعه دامنه آن هستند.
از سوی دیگر، این تحریمها سیاسی و دیپلماتیک شدهاند. گویی تحریمها باید روزبهروز و بدون هیچ شروطی توسعه یابند. در دوره باراک اوباما لغو تحریمهای مسکو در گروی موافقتنامه صلح با اوکراین بود، اما بسیاری از تحریمهای ثانویه کنونی تا سالها به کشمکشهای حقوقی و سیاسی منجر خواهد شد.
بسیاری از افراد و شرکتهای تحریم شده تلاش میکنند با ثبت شکایت حقوقی از فهرست تحریمها خارج شوند.
بازپسگیری اموال ضبط شده و حضور در بازار ایالات متحده در گروی موفقیت در این پروندهها است. دولت ترامپ برای دفاع از اقدامات خود باید همزمان در مراحل پیگیری صدها پرونده قضایی حضور یابد.
نکته سوم اینست که امریکاییها برای کنار زدن رقبای خود نظیر هوآوی، زدتیای و چند غول دیگر به ابزار تحریم روی آوردهاند. این اقدامات هزینههای هنگفتی برای آنان پدید خواهد آورد. پروندههای مربوطه نیز برای حل و فصل به ماهها یا سالها زمان نیاز دارد. مهمترین پرسش در مورد تحریمهای ترامپ اینست که آیا این اقدامات به بهبود امنیت ملی ایالات متحده کمک خواهد کرد؟
ترامپ در کاهش صادرات نفت ایران موفقیت داشته است. رشد اقتصادی ایران نیز منفی بوده است. در ونزوئلا نیز شاهد کاهش چشمگیر صادرات نفت این کشور بحرانزده هستیم. اقتصاد کرهشمالی و شرکت هوآوی نیز با چالشهای بزرگی روبهرو شدهاند. اما بسیاری معتقدند دولت آینده ایالات متحده ممکن است این تحریمها را لغو کند. در بلندمدت نیز نمیتوان این سیاستها را با موفقیت پیش برد. امریکاییها نباید موفقیتهای کوتاهمدت را فدای دستاوردهای بلندمدت کنند.
اما با وجود هزینههای هنگفت تحریمها، مردم کشورهای هدف قربانیان اصلی خواهند بود. اقدامات اتحادیه اروپا و چین برای ایجاد سازوکار مستقل تجاری و دور زدن تحریمهای ثانویه را باید زنگ خطری برای ترامپ دانست. هرچند سازوکار اینتکس اتحادیه اروپا در شرایط کنونی نمیتواند چندان کارا باشد.
بسیاری از کارشناسان از انزوای تجاری ایالات متحده با پافشاری بر تحریمها سخن میگویند.
هیچ کدام از دولتهای تحریم شده با وجود شرایط دشوار پدید آمده حاضر به پذیرش شروط کاخ سفید نشدهاند، اما واشنگتن حاضر به بررسی ابزارها برای پیشبرد اهداف خود نیست. در این شرایط همه در انتظار نتایج انتخابات ۲۰۲۰ نشستهاند.
منبع: فارین پالیسی