سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: کودکان تحلیلگران کوچک، اما باهوشی هستند که تمام رفتارهای ما را به دقت ثبت و ضبط میکنند. در برههای از کودکی که آنها لوح ضمیرشان مثل آب زلال است وظیفه دشوار ماست که ظرف نیاز و باورهایشان را با رفتارها و گفتارهای درست و انسانی مملو و آنها را با دست پر راهی جامعه کنیم.
آموزش صحیح رفتارهای اجتماعی به کودکان منجر به بهبود و شکلگیری روابط درست اجتماعی در آنها میشود. اگر ما بتوانیم کودکمان را مهربان بار بیاوریم او این ارزش را در خود نهادینه میکند. کافی است یاد بگیرد وفاداری یک ارزش و زیرآبزنی یا چغولی کردن یک رفتار ناپسند است. او معنی خوب و بد را نمیداند. فرق رفتارهای جامعهپسند و جامعهستیز را مثل آدم بزرگها نمیداند. مسیر زیادی در پیش دارد تا تکتک رفتارهای اجتماعی را فرا گیرد. چیزی که در این آموزش مهم میباشد صبر و بردباری پیشه کردن است. زیرا آنها در این مرحله دست به آزمون و خطاهای بسیار میزنند و وظیفه ما والدین است که درست و غلطها را به آنان آموزش دهیم. فرض کنید کودک تازه باد کردن آدامس را یاد گرفته و خیلی ذوق دارد آن را برای همه انجام دهد. جلوی کسی که با او رودربایستی دارید سعی میکند هنر جدیدش را نمایش دهد، اما شما عصبانی میشوید و واکنش نشان میدهید. کودک بیچاره از کجا باید میدانست باد کردن آدامس یا صدادار جویدن آن کار بیادبانهای است. برای هر رفتاری یک اولین بار وجود دارد. مثلاً برای اولین بار نباید انتظار داشته باشید کودکتان در مهمانی یا رستوران تمام آداب غذایی را رعایت کند. توقع نداشته باشید دست در بشقاب شما نکند و چیزی برندارد یا با دهان پر خاطره تعریف نکند یا بشقابش را در ظرف غذای مشترک فرو نکند. رفتار او طبیعی است و به نظر خودش منطقی. این ما هستیم که باید در هر موقعیتی رفتار درست را به او آموزش دهیم. برای اینکه اولینها به صورت ناهنجار رخ ندهند میتوانیم قبل از انجام هر کاری قواعد و قوانین کار را برایش گوشزد کنیم. فرض کنید به یک قرار کاری میروید و مجبورید کودکتان را همراه خود ببرید. لازم است قبل از رفتن به او بگویید دیگران را محترمانه خطاب کند. اگر بیرون کنار منشی منتظر ماند جواب غریبهها را ندهد. وسط حرف بزرگترها نپرد و دهها، اما و اگر دیگر. نکته مهم دیگر آن است که رفتارهای کودک از سر صداقت باشد.
اگر به زور شما کودک به کسی احترام گذاشت و در مقابل کار کسی تشکر کرد بدانید از ته دل نیست و شما در آموزش به خطا رفتهاید. زیرا کودک میآموزد هر جا که لازم است و منفعت حکم کند باید به عدهای از آدمها بدون اینکه دلیلش را بداند احترام بگذارد. خودمان هم با عبارتهایی مثل کوچک شماست یا غلام شماست به کودکان میفهمانیم که در مقابل کسانی که زورشان بیشتر است باید ادای احترام کند.
شما باید برای آموزشها حوصله داشته باشید. اگر کودک در اتوبوس یا مترو شلوغ کرد و بهانه گرفت، صبور باشید و دنبال راه مناسب باشید نه اینکه او را جلوی دیگران تنبیه لفظی یا فیزیکی و غرورش را له کنید.
بعضی رفتارها در سالهای اول زندگی مهم است. مثلاً بچهها باید رعایت نوبت را یاد بگیرند و اینکه به حقوق دوستان خود احترام بگذارند. این تجربه را احتمالاً در پارکها و بوستانهایی که وسایل بازی دارند بارها تجربه کردهاید. کودکانی که سوار تاب میشوند و دیگر پایین نمیآیند و بچههای دیگر پشت سرش در نوبت هستند، اما او پایین بیا نیست. رفتار کودک طبیعی است و همه بچهها در مقابل چیزهایی که دوست دارند واکنش نشان میدهند، اما مادر باید او را قانع کند و به کودک یاد دهد که دیگران هم حق استفاده دارند و او باید برای دوباره سوار شدن در صف بایستد. اما متأسفانه بعضی والدین بدون اینکه متوجه باشند، خودخواهی و بیتوجهی به حقوق دیگران را سر همان تاببازیهای ساده به کودک منتقل میکنند.
دعوا و کنترل خشم رفتار بعدی است که بسیاری از والدین در کودکان تقویت میکنند. تصورشان این است که اگر کودکشان در مقابل حرف زور، بچهای را زد یا جوابش را داد زرنگ است و از پس خودش برمیآید. متأسفانه این والدین متوجه نیستند که از همان سالهای آغازین حضور در اجتماع بچهها را حق به جانب و اهل دعوا بار میآورند. بسیاری از کودکان معنی سازش را نمیدانند. آستانه تحملشان پایین است و سریع کارشان به دعوا میرسد. این کودکان وقتی کوچکتر بودند و کسی به او میگفت زشت یا بیادب، مادر لبخند میزد و میگفت: «نه مامانی، بیادب خودشه. این دفعه اگه بهت گفت بیادب بگو خودتی.» و این نهایت آموزشی است که ما به کودکان میدهیم و انتظارمان هم جامعه آرمانی با رفتارهای انسانی صحیح است. رفتارهای اجتماعی یعنی به کودکان راه چگونه زندگی کردن را بیاموزیم؛ مجموعهای از بایدها و نبایدها. آموزش آموزههای درست یا غلط. آموزش خوبها و بدها.
رفتار اجتماعی هر کودک وابسته به فرهنگ و اعتقادات خانوادگی اوست. شاید آنچه خانواده درست میپندارد از نظر عرف نادرست باشد. والدین چیزی را منتقل میکنند که به آن ایمان دارند و بچهها اغلب فرصت گزینش درست و غلط را پیدا نمیکنند و کورکورانه راه والدین را پیش میگیرند. ما در مقابل زندگی اجتماعی کودکان مسئولیم. اگر آنها از سوی جامعه پس زده شوند ما مقصریم نه آن طفلهای بیچاره.
آموزش رفتارهای صحیح باعث میشود کودکان با عزت نفس و اعتماد بیشتری نسبت به خودشان بار بیایند و در آینده به توان و خلاقیتی که لایقشان است دست یابند. آموزش درست روابط، آنها را محبوب میکند و میتوانید مطمئن باشید چیزی که به عنوان یک کودک مؤدب تعریف میشود باعث تقویت ارتباط او میشود و همه از معاشرت با کودکتان لذت میبرند.
اینکه کودک تحمل انتقاد دارد یا نه برمیگردد به برخورد ما که آیا هر بار ضعفش را گفتیم و او گریه کرد کوتاه آمدیم و پشیمان شدیم یا نه سر حرفمان ایستادیم؟ اینکه آنها خوش قول باشند بستگی به رفتارهای خودمان دارد. آیا آنها را در روزی که وعده کردهایم به پارک میبریم؟ آیا در زمان مشخص هدیهای را که قول دادهایم برایش میخریم یا به حساب اینکه بچه است مدام نیازش را به تأخیر میاندازیم؟ حالا او همین کار را با خودمان میکند. در واقع رفتارهای او بازتاب آموزش ماست. البته آموزش تنها بیفایده است و ما باید ارزشها را به صورت عملی نشانشان دهیم. نمیشود به کودک بگوییم سرک کشیدن در زندگی دیگران کار نادرستی است، اما خودمان تا صدای پایی میآید از چشمی در راهرو را بپاییم و آمار همه مهمانها را داشته باشیم. نمیشود به او بگوییم آدم باید شوخطبع و خوش خلق باشد، اما هر بار که با خودش بیرون میرویم اخم کنیم. یادمان باشد آنها تحلیلگرانی کوچک، اما بسیار باهوش و حواس جمع و یکسره در حال رصد رفتار و گفتار ما هستند.