کد خبر: 981667
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۳۹۸ - ۰۶:۱۳
تحلیل بیانات رهبری درباره آینده نظام
برای بسیاری این شبهه پدید می‌آید که این همه احساس امیدوارانه نسبت به آینده از کجا نشئت می‌گیرد و آیا با واقعیت‌های اجتماع انطباق دارد؟ آیا ترسیم وضعیت رهبری برای آینده کشور نوعی نگرش خوش‌بینانه است یا گزارش وضعیتی آینده‌نگرانه مبتنی بر بررسی همه جوانب؟
محمد خداپرست
سرویس اندیشه جوان آنلاین: فراز و فرود‌های نظام جمهوری اسلامی طی چهار دهه اخیر بر کسی پوشیده نیست. گاهی اوقات مسیر نظام در شیب حضیض قرار گرفته و گاه به سمت اوج حرکت می‌کند. در این میانه ممکن است بیم‌ها باعث کمرنگ شدن امید‌ها گردند و برخی را نسبت به آینده نظام بدبین سازند. کما اینکه از میان عوام و خواص کم نداشتیم کسانی را که به مسیر حرکت نظام مشکوک بودند و مسیر خود را جدا نموده یا از قطار انقلاب پیاده شدند.
با این همه، رهبر انقلاب به مثابه ناخدای دریایی مواج گویی حقیقتی فراتر از روزمرگی‌های جاری می‌بیند و امیدوارانه کشتی انقلاب را به پیش می‌برد.

ایشان با القای حس سرشار از امید جوانان را به حرکت فرامی‌خواند: «عزیزان من از لحاظ روحی و فکری، خودتان را برای یک حرکت خوش‌عاقبت و خوش‌فرجام آماده کنید.»
ایشان در جای دیگر از آینده‌ای روشن برای جوانان می‌گویند؛ با چنان قطعیتی که گویی یک خبر است و نه تحلیل: «جوانان ایران در آینده‌ای نه چندان دور قطعاً دنیایی عالی را که محصول تلاش امروز آنان است تجربه خواهند کرد.»
برای بسیاری این شبهه پدید می‌آید که این همه احساس امیدوارانه نسبت به آینده از کجا نشئت می‌گیرد و آیا با واقعیت‌های اجتماع انطباق دارد؟ آیا ترسیم وضعیت رهبری برای آینده کشور نوعی نگرش خوش‌بینانه است یا گزارش وضعیتی آینده‌نگرانه مبتنی بر بررسی همه جوانب؟ در این یادداشت با تحلیل بیانات رهبری کوشیده شده به سؤال فوق پاسخ داده شود.

یقین به وعده الهی
نخستین حقیقتی که ایشان بر مبنای آن حتی در سخت‌ترین شرایط به تزریق امید در جامعه می‌پردازند، وعده غیرقابل تخلف الهی برای حمایت از مستضعفان و پیروزی نهایی مسیر حق است. رهبر معظم انقلاب علت خو‌ش‌بینی خود به آینده انقلاب را وعده نصرت الهی برمی‌شمرد: «اگر ما ملّت ایران به وعده‌ای که خدای متعال داده است خوش‌بین باشیم و مقدّمات آن وعده را فراهم بکنیم، مشکلات برطرف خواهد شد. خدا فرموده است: اِن تَنصُرُوا اللهَ ینصُرکم.»
مقام معظم رهبری درخصوص شکست انقلاب‌ها و مهم‌ترین علل آنها، ناامیدی و بی‌طاقتی مردم و رهبران نسبت به آینده را برمی‌شمرد و آن را قاعده حرکت اجتماع و تمشیت خداوند برمی‌شمرد: «هرجا ملّت‌ها حرکت کنند، ایستادگی کنند، صبر و مقاومت نشان بدهند، پیروزی قطعی است؛ همه‌جا همین‌جور است. اشکال کار مبارزاتی که به شکست می‌انجامد، این است که یا ملّت‌ها طاقت ندارند و ایستادگی نمی‌کنند، یا رهبرانی که بتوانند این‌ها را درست اداره کنند ندارند.»
لذا می‌توان اتکا به وعده قطعی الهی را بزرگ‌ترین منبع خوش‌بینی یک رهبر الهی نسبت به آینده انقلابی الهی دانست.

تحلیل روند‌ها
یکی دیگر از موضوعاتی که به ارائه تحلیلی خوش‌بینانه از آینده توسط رهبری منجر می‌شود، رصد واقعیات‌ها و روند آن‌ها در جمهوری اسلامی است. ایشان این تجربیات و حقایق را آنقدر روشن و واضح می‌دانند که به‌زعم ایشان حتی در فرض فقدان وعده الهی نیز می‌توان به آن‌ها برای امیدواری به آینده اتکا نمود: «اگر کسی دچار وسوسه و تردید هم بشود، وعده الهی هم دل او را آرام نکند، تجربه‌ها باید دل او را آرام کند. بنده مکرّر این را عرض می‌کنم و با همه وجود اعتقاد به این معنا دارم. اگر چنانچه هیچ وعده‌ای هم به ما داده نشده بود، با این تجربه‌هایی که ملّت ایران از سی، چهل سال پیش به این طرف دارد، باید یقین می‌کرد که آینده متعلّق به او است؛ باید یقین می‌کرد که پیروزی متعلّق به او است.»

ایشان در بیانیه گام دوم نیز با برشمردن مصادیق حرکت رو به جلو و دستاورد‌های انقلاب اسلامی در چهار دهه اخیر، آن را واقعیتی انکارناپذیر و امیدوارکننده به آینده برمی‌شمرد: «محصول تلاش چهل‌ساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدین، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفت‌های علمی، رکورددار در رسیدن به رتبه‌های بالا در دانش‌ها و فنّاوری‌های مهم از قبیل هسته‌ای و سلّول‌های بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزه‌های جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیت جوان کارآمد، و بسی ویژگی‌های افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه جهت‌گیری‌های انقلابی و جهادی است؛ و بدانید که اگر بی‌توجّهی به شعار‌های انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ چهل‌ساله نمی‌بود -که متأسفانه بود و خسارت‌بار هم بود- بی‌شک دستاورد‌های انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمان‌های بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمی‌داشت.»

یکی دیگر از حقایقی که می‌تواند با مقایسه روند‌ها ما را به تحلیلی از میزان پیشرفت در اهداف و ترسیم افق آینده رهنمون سازد، مقایسه انقلاب اسلامی با روند سایر انقلاب‌هاست. به‌زعم رهبر معظم انقلاب: «عظمت پیشرفت‌های چهل‌ساله ملّت ایران آنگاه به‌درستی دیده می‌شود که این مدّت، با مدّت‌های مشابه در انقلاب‌های بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود.»

اعتراف دشمن به پیشرفت
از دیگر شواهد مؤید پیشرفت انقلاب اسلامی و حرکت آن در مسیری با افق روشن، اعترافاتی است که دشمنان نسبت به وضعیت جمهوری اسلامی دارند. اگر غبار از فضاسازی‌های رسانه‌ای و القای حس نومیدی توسط رسانه‌های دشمن برداریم، مشاهده می‌کنیم در لایه‌های زیرین و در میان اهل اندیشه و اکثر دشمنان آگاه جمهوری اسلامی، سرعت پیشرفت انقلاب به سمت وضعیت مطلوب بسیار سریع است به طوری که نگرانی‌های فزاینده‌ای را در بر داشته است. کافی است به نمونه‌هایی از این شواهد نظر بیافکنیم.

اردشیر زاهدی، وزیر خارجه رژیم پهلوی و آخرین سفیر رژیم پهلوی در امریکا مسیر حرکت جمهوری اسلامی را با ارائه آماری اینگونه به تصویر می‌کشد: «وضعیت کنونی ایران و پیشرفت‌های به دست‌آمده در چهار دهه گذشته «ایران امروز با آنچه ۴۰ سال پیش بود، متفاوت است. ایران امروز حدود ۸۳ میلیون نفر جمعیت دارد. امروز ۶۰ درصد مردم ایران تحصیلکرده هستند و می‌توانند بخوانند و بنویسند و دوره نخست یا دوم مدرسه را گذرانده‌اند. ۴۰ میلیون نفر از جمعیت، در داخل ایران، در موضوعات مختلف تحصیلکرده‌اند و رهبران آینده هستند.»

این حقایق حتی گاه در گزارش‌های رسمی منتشره توسط دشمنان جمهوری اسلامی نیز به چشم می‌خورد. به عنوان نمونه در گزارشی که در پنتاگون پیرامون تحلیل ضعیت ایران تهیه و منتشر شده آمده است: «ایران به‌قدری پیشرفت کرده که می‌تواند اهدافی را در سراسر منطقه و در شرق اروپا هدف قرار بدهد. ایران علاوه بر فناوری‌های موشکی و راکتی فزاینده‌اش، در تلاش است میزان کارایی سامانه‌های موجودش را تقویت کند. ایران در حال ساخت موشک بالستیک ضدکشتی به نام خلیج فارس است. وسیله پرتاب فضایی سیمرغ ایران نشان‌دهنده عزم این کشور برای توسعه فناوری‌های موشک‌های بالستیک قاره‌پیماست.»

حتی دشمن‌ترین افراد نسبت به ایران -صهیونیست‌ها- نیز نتوانسته‌اند نگرانی خود را از روند حرکت کشور به سوی اهداف انکار کنند. اسحاق سگیف وابسته نظامی رژیم صهیونیستی در رژیم پهلوی در گزارشی می‌نویسد: «انقلاب اسلامی باعث رشد و ارتقای اکثریت مردم ایران شده است.»
یا به عنوان نمونه یوزی رابین مدیر سابق برنامه موشکی اسرائیل اعتراف چشمگیری نسبت به وضعیت پیشبرد و قدرت جهانی ایران دارد: «ایران با سرعت در حال پیش بردن برنامه خود است... به نظرم ایران در بخش موشکی در سطح قدرت‌های جهانی عمل می‌کند... من از لحاظ تکنیکی به احترام افرادی که این کار (موشک‌های بلند برد) را انجام دادند کلاه از سر برمی‌دارم و به آن‌ها احترام می‌گذارم. ایرانی‌ها آنقدر برنامه و تلاش خود را ادامه دادند تا توانستند به موفقیت برسند.»

نکته بسیار مهمی که رابین در خاتمه بحث خود اشاره می‌کند و خود به تنهایی می‌تواند یک شاخص برای نگاه واقع‌گرایانه به ماهیت پیشرفت‌های ایران در سال‌های اخیر باشد، توجه به شرایط خاص ایران است: «ایران این دستاورد‌های موشکی را در شرایط تحریم به دست آورده است، تصور کنید اگر این کشور تحریم نباشد چگونه می‌تواند برنامه خود را گسترش دهد.»

متأسفانه بسیاری از افرادی که به تزریق یأس در محیط اجتماعی با تلقین ناکارآمدی‌های موجود و کمرنگ جلوه دادن پیشرفت‌های کشور در چهار دهه اخیر می‌پردازند به این نکته -که این دشمنِ جمهوری اسلامی به خوبی آن را درک نموده- بی‌توجه هستند. واقعیت این است که ایران در طی چهار دهه اخیر اصلاً در شرایط برابری با سایر جهان رقابت نکرده است. قدرتمندترین کشور‌های دنیا از نظر مادی، این کشور را تحت سنگین‌ترین فشار‌های تحریمی قرار داده‌اند. در منطقه اطراف ایران ناامنی بیداد می‌کند؛ سرمایه‌گذاری و انتقال تجربه و تکنولوژی به ایران ممنوع است یا شرایط تحریم جذابیت ورود سرمایه‌گذاران را کاسته است. هر چند سال یکبار با کارگزاری منافقین و برخی عناصر خودفروخته شورشی برای برهم زدن امنیت جامعه شکل می‌گیرد. درمجموع کشور در شرایط بسیار سخت در حال رقابت و پیشرفت است و اینکه با این وضعیت بتواند در برخی از علوم مرز‌های دانش را شکافته و از متوسط جهانی جلو بزند، ارزشش چندین برابر پیشرفت در حالت طبیعی است.

شناسایی دقیق ظرفیت‌ها
رهبری به دلیل جایگاه کلان‌نگر خود و قرار داشتن در رأس اطلاعات از پتانسیل‌های بالقوه ملت ایران، با اتکا به همین ظرفیت‌های عظیم به آینده انقلاب امید دارند. ایشان معتقدند اگر ظرفیت‌های ملی رهاسازی شود قطعاً آینده روشنی در مدت کوتاه برای انقلاب اسلامی رقم خواهد خورد: «ما امروز در کشور ظرفیت‌های زیادی داریم –ظرفیت‌های ملّی- که از این‌ها استفاده نمی‌کنیم؛ ظرفیت جغرافیایی داریم، ظرفیت فرهنگی داریم، ظرفیت نیروی انسانی داریم، ظرفیت منابع زیرزمینی داریم، ظرفیت تجارت داریم، ظرفیت رفت‌وآمد‌های بین‌المللی و مرکزیت [داریم]، از همه‌جور انواع ظرفیت‌ها را داریم، [امّا]از خیلی‌هایش متأسفانه درست استفاده نمی‌شود که اگر استفاده بشود، مشکلاتِ کنونی اقتصادی کشور هم به میزان زیادی حل خواهد شد.»

ایشان ظرفیت‌های کشور شامل منابع طبیعی و منابع انسانی را جزو مزیت‌های کشور دانسته‌اند که از این حیث ایران جزو غنی‌ترین کشورهاست: «کارشناس‌های ما معتقدند که ظرفیت‌های کشور برای شکوفایی اقتصاد، ظرفیت‌های بسیار آماده و مستعد و کاملی است. ما کمبود نداریم. ظرفیت نیروی انسانی ما بسیار خوب است، ظرفیت‌های طبیعی ما بسیار خوب است، ظرفیت جغرافیایی ما بسیار خوب است که من در بیانیه گام دوّم مقداری از این ظرفیت‌ها را تشریح کردم که این ظرفیت‌ها وجود دارد؛ بنابراین ظرفیت‌ها هست.»

همانطور که ایشان اشاره کردند، اساساً یکی از کارکرد‌های بیانیه گام دوم ایجاد امید با تشریح ظرفیت‌های کشور است که به صورت تفصیلی در این بیانیه بدان پرداختند.
از میان همه این ظرفیت‌ها، جوانان در نظرگاه رهبر انقلاب به عنوان مهم‌ترین ظرفیت کشور و مایه امید و خوش‌بینی به آینده شناخته می‌شوند: «به برکت نسل جوان باایمان و پرشور، افق آینده کشور بسیار امیدوارکننده و مثبت است.»

علم به ماهیت مشکلات
رهبر انقلاب با احاطه به مشکلات جاری کشور و گستردگی و ماهیت آن‌ها برایندی را در یک گزاره ارائه داده‌اند: «مشکل غیرقابل حلی در کشور نداریم.»
بررسی دقیق مشکلات عمده پیش روی ملت ایران نشان می‌دهد که حتی سخت‌ترین این معضلات حالتی سهل و ممتنع دارند. یعنی گرچه دشواری و امتناعات فراوانی را ایجاد کرده‌اند، اما به سهولت و در صورت حاکمیت یک عزم ملی و حاکمیتی به سادگی می‌توان اکثر آن‌ها را حل کرد.

مشکلات وجود دارند، اما راه‌حل آن‌ها هم در دسترس است. راه‌های آسانی که حتی در کوتاه‌مدت نیز می‌توانند وضعیت کشور را دچار تحول کنند؛ لذا رهبر انقلاب بدون انکار اشکالات و ضعف‌ها، آن‌ها را ناشی از رخوت و خمودگی برخی مدیران دانسته و قابل حل با جایگزینی عزم جهادی می‌انگارند: «ضعف‌هایی هم داشته‌ایم که کم نبوده؛ بنده از ضعف‌های فعالیت‌های مسئولان کشور -ازجمله خودِ این حقیر- در سطح عموم ملّت ایران و در طول سال‌ها، آگاهم؛ ضعف‌های زیادی وجود داشته که این مربوط به مدیریت‌های ما است، مربوط به حرکت عمومی نظام اسلامی نیست. ما هرجا یک مدیریت انقلابی فعّالِ پُرتحرّک داشتیم، کار پیش رفته است؛ هرجا مدیریت‌های ضعیف، بی‌حال، ناامید، غیرانقلابی، و بی‌تحرّک داشتیم؛ کار‌ها یا متوقّف مانده است، یا انحراف پیدا کرده است. این مسئله‌ای است که وجود دارد؛ یک اشکالی و یک ضعفی است که وجود دارد؛ باید مدیرانمان ان‌شاءالله پُرانگیزه‌تر باشند، کارآمدتر باشند، تلاش بیشتری را انجام بدهند، و به حول و قوّه الهی همین‌جور هم خواهد شد. من به طور قاطع عرض می‌کنم که اگر مدیریت در بخش‌های مختلف کشور، متدین باشد، انقلابی باشد و کارآمد باشد، همه مشکلات کشور حل خواهد شد؛ ما مشکل غیرقابل حلّی در کشور نداریم.»

امیدآفرینی، وظیفه رهبری
چنانچه از منظر علمی نیز به موضوع بنگریم، در علوم استراتژیک میان مفهوم رهبری با مدیریت تفاوت قائل شده‌اند. رهبری وظایفی فراتر از مدیر یک مجموعه دارد و مهم‌ترین آن‌ها ایجاد انگیزه و امیدبخشی نسبت به آینده است.
درواقع اینکه رهبر معظم انقلاب حتی در سخت‌ترین شرایط به امیدبخشی پرداخته و آینده‌ای روشن به تصویر می‌کشند، دقیقاً اقدامی علمی و منطبق بر علوم راهبردی است. رهبر یک مجموعه یا اجتماع وظیفه دارد حتی آن هنگام که افراد مجموعه در تاریکی و ناامیدی فرورفته‌اند، کورسو‌های امید را جست‌وجو کرده و اعضا را به سمت آن هدایت نموده و انگیزه‌بخشی کند.

رهبر انقلاب خودشان این نقش را چنین توضیح می‌دهند: «رهبری، یعنی آن نقطه‌ای که هرجا دولت -هر دولتی در ایران - مشکلی داشته باشد، مشکلات لاعلاجش به دست رهبری حل می‌شود. توجّه کنید؛ هرجا که تبلیغات دشمن کاری کند تا مردم را به دولت‌ها بدبین سازد، اینجا نقش رهبری است که حقیقت را برای مردم، روشن، و توطئه دشمن را برملا می‌کند. این چند ساله ندیدید که درباره دولت‌ها، دولتمردان و مسئولان چه می‌کردند و چگونه سعی می‌نمودند که تبلیغات دروغ و ترفند‌های گوناگونی را رایج کنند تا مردم را مأیوس نمایند. آن‌جایی که می‌خواهند مردم را مأیوس کنند، رهبری است که امید به مردم می‌دهد.»

ناامید کردن مردم؛ اولین هدف دشمن
حتی اگر همه واقعیت‌هایی که تاکنون در بالا به عنوان مبانی واقع‌گرایانه تحلیل امیدوارانه رهبری نسبت به آینده مطرح شد را در نظر نگیریم، باید این سؤال را از خود مطرح کنیم که در قبال ناامیدی و بدبینی نسبت به آینده قرار است چه چیزی به دست آوریم؛ به جز شادی دشمنان و رسیدن آن‌ها به هدف؟
«تحقیر دستاورد‌های انقلاب چیزی نیست که به نفع ملت باشد؛ بلکه موجب ناامیدی و یأس مردم خواهد شد و این کاری است که دشمنان می‌خواهند آن را انجام دهند. ضعف‌ها را بزرگ و کمبود‌ها را برجسته کنند؛ اما پیشرفت‌ها را مورد نظر قرار ندهند.»

تلاش دشمن در ایجاد یأس -آن هم درحالی‌که خود در اندیشکده‌ها و مراکز فکری می‌داند وضعیت آنچنان که القا می‌کنند ناامیدکننده نیست- نتیجه‌اش پراکنده‌سازی حس رخوت و سستی در ملت و دست کشیدن از کوشش است که می‌تواند یک ملت را عقیم سازد: «گاهی اوقات دست‌های قلدر و قدرتمند، ملت‌های ضعیف را به جایی می‌رسانند که امیدشان را از دست می‌دهند. وقتی امید را از دست دادند، دیگر هیچ اقدام نمی‌کنند؛ می‌گویند چه فایده‌ای دارد؟ ما که دیگر کارمان از کار گذشته است؛ با چه کسی دربیفتیم؟ چه اقدامی بکنیم؟ برای چه تلاش کنیم؟ ما که دیگر نمی‌توانیم! این، روح ناامیدی است. استعمار این را می‌خواهد. امروز استکبار جهانی مایل است که ملت‌های مسلمان و ازجمله ملت عزیز ایران، دچار روح ناامیدی شوند و بگویند: دیگر نمی‌شود کاری کرد؛ دیگر فایده‌ای ندارد! می‌خواهند این را به‌زور در مردم تزریق کنند. ما که در جریان خبر‌های تبلیغاتی و زهرآگین دشمنان قرار داریم، به‌عیان می‌بینیم که اغلب خبر‌هایی که تنظیم می‌کنند، برای مأیوس کردن مردم است. مردم را از اقتصاد و از فرهنگ مأیوس کنند، متدیّنین را از گسترش دین مأیوس کنند، آزادی‌طلبان و علاقه‌مندان به مسائل فرهنگی و سیاسی را از امکان کار سیاسی، یا کار فرهنگی مأیوس کنند و آینده را در نظر افرادی که چشم به آینده دوخته‌اند، تیره و تار جلوه دهند! برای چه؟ برای اینکه جوشش و امید را از این مجموعه انسانی که با امید کار می‌کند، بگیرند و آن را به یک موجود مرده، یا شبیه مرده تبدیل کنند.»

دست آخر بایستی به تمامی گروه‌هایی که معتقد و دلسوز انقلاب اسلامی هستند و حتی آنانکه دلسوز آینده خود، جامعه و اطرافیان هستند منطبق بر منظومه فکری رهبری اشاره کرد حتی فارغ از اینکه حقایق موجود و روند‌های پیشین، خبر از آینده‌ای پربار و خوش‌بینانه می‌دهند؛ اما حتی صرف‌نظر از همه این‌ها تبعات ایجاد حس ناامیدی و جملات مرگباری، چون «دیگر کار از کار گذشته» یا «امیدی به اصلاح نیست» و «در لبه پرتگاه قرار داریم» نه تنها تحرک‌زا نیست بلکه به نوعی سرخوردگی اجتماعی و تشدید وضعیت موجود منجر خواهد شد. در این میانه تنها امید و خوش‌بینی واقع‌گرایانه به آینده در کنار ارائه راهکار رفع موانع است که می‌تواند اثربخش و التیام‌آفرین باشد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر