سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: خیلی بیهوده و بیرویه مصرف میکنیم. کافی است مقداری به رفتارهایمان بنگریم. آن وقت متوجه خواهیم شد که در اسراف غرق شدهایم. کمی که رنگ آسمان رو به تیرگی میرود و هوا تاریک میشود تمام چراغهای خانه را روشن میکنیم تا خانهمان دلگیر نباشد! واقعاً چه لزومی دارد وقتی کسی در اتاق نیست، چراغ اتاق روشن باشد؟ یا موقع گپ زدن و صحبت کردن، چرا تلویزیون روشن است؟ آیا کار سختی است وقتی از حمام بیرون میآیی، چراغ را با زدن یک کلید خاموش کنی؟
واقعاً راست میگویند که پسماند غذای ایرانیها چندین میلیون انسان را سیر میکند؟ پس بیاییم سطل زبالهها را با پسماند غذاهایمان پر نکنیم. عدهای هستند که برای نان شبشان محتاجند. خانم خانه! مگر چه میشود به اندازه مصرف خودتان غذا درست کنید؟ چه میشود به اندازه خودمان غذا بکشیم تا مجبور نباشیم کیسههای زباله را از نعمتهای الهی پر کنیم؟ واقعاً شاید این مطالب ساده به نظر بیاید، اما واقعیتی است که گرفتار آن شدهایم.
اینها نمونههای کوچکی از رفتارهای ناپسند ماست که نه تنها دین بلکه هر انسان عاقلی آنها را قبیح میداند و شخص انجامدهنده را مذمت میکند. اما ما آنقدر غرق در مصرفگرایی شدهایم که اصلاً متوجه نیستیم یا شاید هم این مسئله ناپسند برایمان عادی شده است!
اسراف و ریختوپاشهای بیحد و حصر در مهمانیهای بزرگ و عروسیها و مراسمهای تشریفاتی بیشتر خودش را نشان میدهد. کافی است بعد از مراسم نگاهی به کیسههای زباله بیندازید، آن موقع است که خواهید دید چقدر غذای دستنخورده حیف و میل شده و چقدر میوه نیمخورده و حتی سالم در میان کیسههای زباله وجود دارد. برادر عزیز! تو که میدانی بچهات توانایی خوردن یک غذای کامل را ندارد، چرا برایش لب به لب بشقاب غذا میکشی؟ یک غذا برای هر دوی شما کافی است. بیشک رعایت این کار باعث میشود شما اسراف نکرده باشید. استاد اخلاقی میشناسم که بسیار در مسئله اسراف حساس است و بارها این رذیله زشت اخلاقی را گوشزد کردهاند. خودشان هم وقتی در یک مهمانی سر سفره مینشینند و غذای حاضری میآورند فوراً میگویند: «یک ظرف خالی بیاورید تا قبل از اینکه غذا را شروع کنیم هرکس حس میکند که نمیتواند تمام غذا را بخورد اضافهاش را داخل ظرف بریزد تا این غذای لذیذ بعداً هم مصرف شده و خدایی ناکرده اسراف نشود.»
واقعاً بعضیها هزینههایی که برای جشن تولد یکشبه که هیچ مبنایی هم ندارد میدهند خیلی بیشتر از خرج یک ماه یا شاید چند ماه بسیاری از خانوادههای متوسط رو به پایین جامعه است. جالب اینکه این افراد همیشه معترض همانهایی هستند که هرکاری که منتج به اسراف و مصرفگرایی شود، میکنند و بعد شعار میدهند: «اگر میخواهید ثواب کنید به فقرا کمک کنید!» کسی نیست به این افراد بگوید: «دوست عزیز! مبنای ما باید بر اساس دین باشد. شما چه مبنایی برای ریختوپاشها و اسرافهای بیرویهتان دارید؟ چرا مقداری از اسرافهایتان را کم و فقرا را یاری نمیکنید؟»
همین چند ماه پیش در محلهمان جشن بسیار بزرگی برپا شده بود. از بس ماشین ریخته بود جایی برای راه رفتن نبود. اولش گفتم: «حتماً عروسی بچهشونه!» بعدش متوجه شدم که نه بابا! اینها اصلاً بچه دم بخت ندارند. فقط دو تا دختر دارند و دختر بزرگش کلاس دوم است. خیلی کنجکاو شدم که این جشن بزرگ برای چیست؟ این همه بزن و بکوب و مزاحمت و ریختوپاش و... به خاطر چه امر مهمی است؟ تا اینکه وقتی قضیه برایم روشن شد، فهمیدم که خداوند به این خانواده یک پسر داده! برای من یکی که نوبر بود! این همه هزینه بیخود و بیجهت و ریختوپاش بیرویه برای به دنیا آمدن یک بچه؟! متفکران عزیز! واقعاً کار به دین نداریم، احیاناً عقل که دارید! آیا این کار شما درست است؟ آیا این همه هزینه بیرویه اسراف نیست؟ خب چه کار کنیم؟ حالا که فهمیدیم همه ما به نوعی غرق در اسراف هستیم، چاره رهایی از آن چیست؟
آنچه به نظر میرسد این است که برای اینکه جامعه از این رذیله رهایی یابد، باید هرکسی از خود و خانواده خود شروع کند. هرکس فکر کند ببیند در چه بخشهایی دچار اسراف است. آرامآرام آن را ترک کند. میبینی یکی در بحث روشنایی اسراف میکند، خب! شروع به درمان کند، راهحل برایش پیدا کند، یا شخصی در غذا خوردن اسراف میکند، همیشه پسماند غذای او را دور میریزند، خب! شروع کند به درمان آن و راهحل پیدا کند، دیگری در وقتش اسراف میکند، ساعتها میگذرد، کار مفیدی از او سر نمیزند، نه مطالعهای و نه هیچ چیز دیگر، بلکه دائماً عمر خویش را به بطالت میگذراند، خب! او نیز برای خودش کاری کند. یکی اسرافش در تجملات است، بیرویه هزینه میکند، بسمالله! اگر میخواهیم زندگی پاک داشته باشیم، بهناچار باید تغییر تفکر دهیم و باید سبک زندگیمان را عوض کنیم.