سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: دوستی یکی از زیباترین هدیههای خداوند به انسانهاست. قدرت دوست داشتن و دوست داشته شدن با شدت و ضعف در وجود همه نهاده شده تا از این نعمت بزرگ بهره ببریم. دوست میتواند انسان را به عالیترین نقطه از معرفت و انسانیت برساند یا میتواند او را از اوج عظمت به حضیض ذلت بکشاند. خیلیها تحت تأثیر دوستی زندگیشان را خوب یا بد ساختهاند. بعضی دوستیها آنقدر عمیق و ریشهدار است که از کودکی تا پیری ادامه دارد و آنها دیگر برای هم مثل خواهر یا برادرند تا یک دوست که نسبت خونی با هم ندارند. اما در برههای از زندگی این رابطه پررنگتر و جدی میشود و تقریباً تمام فضای ذهنی و روانی نوجوان را پر میکند.
او در این دوره جز دوستانش چیزی نمیبیند و تأثیرپذیریاش از دوست به مراتب بیش از خانواده است. او قدرت این را دارد که به شخصیت دیگری تبدیل شود. میتواند تمام آموزههای اخلاقی، دینی و اجتماعی را تحت تأثیر همسالان خود تغییر دهد. او ممکن است به یکباره نظرش در مورد حجاب و پوشش تغییر کند. شما شاهد تغییر رفتارهای زیادی در او خواهید بود. شاید به شما خرده بگیرد که چرا خود را در حجاب تن زندانی میکنید. نوجوانان در این دوره نیاز به دوست داشته شدن و دیده شدن در جمع دارند و این نیاز در دختران بیشتر احساس میشود. آنها در تخیل خود میتوانند شخصیتی بیعیب برای خود بسازند و ساعتها بدون خستگی توی اتاقشان تنها بمانند.
آنها به فعالیتهای گروهی روی میآورند و اغلب از تنهایی و خانهنشینی بیزارند. پس اگر نوجوانی گوشهگیر یا منزوی بود باید زنگ خطر را جدی گرفته و دنبال علتهای مهم رفت. ممکن است آنها مرتکب خطایی شده باشند که از حضور در جمع میهراسند. یا مهارت خاصی نیاموختهاند و از طردشدگی یا قضاوت دوستان میترسند. بههرحال در این دوره نوجوانها شاداب و پرانرژی هستند و باید مراقب این هیجانات بود.
توی این دوره دوستیها شکل خاصی دارند. اغلب میان دو نفر شکل میگیرد. آنها قسم میخورند که تا پای جان کنار هم بمانند و وفادار باشند. شاید این اولین پیماننامه جدی زندگیشان باشد. اما عمر این دوستیها کوتاه است و گاهی بهترین دوست خود را رها میکنند و سراغ دیگری میروند. روزهای اول کمی از این جدایی میرنجند، اما بهمرور فراموش کرده و فرد دیگر را جایگزین میکنند زیرا گذراندن روزهای نوجوانی بدون دوست برایشان میسر نیست.
شش سال اول زندگی را والدین، شش سال دوم را معلمان و شش سال سوم زندگی را دوستان و همسالان فرد بیشترین نقش را ایفا کرده و بیشترین تأثیرات تربیتی را از این گروه دریافت خواهند کرد. اما چرا باید مراقب دوستیهای این دوره حساس بود و روی آن کنترل نامحسوس داشت؟
نوجوانی دورهای است که بچهها دوست دارند مستقل از خانواده باشند. دنبال کسب هویت هستند و میخواهند مدت زیادی را با دوستان بیرون خانه سپری کنند. همین محیط بیرون هویت اجتماعی آنها را خواهد ساخت. عدهای به پای رفاقت سر از قهوهخانه و میز قمار و گیمنت و خیابانگردی درمیآورند و عدهای تمام وقت خود را در کتابخانه و باشگاه و کلاسهای هنری میگذرانند. ممکن است پسری به خاطر تأثیرپذیری از رفیقش درس خواندن را رها کند. ممکن است دختری تحت تأثیر دوستش دانشگاه رفتن را رها و تمام انرژی خود را برای ازدواج بعد از تحصیل بگذارد. ممکن است با دوستانش توی خیابانها بروند زورگیری کنند و دعوا راه بیندازند. یا میتوانند آنقدر باشعور و بافرهنگ باشند که کسی متوجه عبور این دوره پرغلیان نشود. یکی تصمیم میگیرد نقاش شود یکی قهرمان کاراته. مهم این است که همه آنها میخواهند خودشان را ثابت کنند. آنها میخواهند ناشناختههای بزرگسالی را تجربه کنند و بسیاری از آنها برای اولین بار بیاجازه پشت ماشین پدرشان مینشینند و با دوستان خود گشت میزنند. حرفهای این دوره بیشتر حول محور جنس مخالف است و آنها توی تنهایی دوستانهشان در مورد منش و رفتار خیلی از پسر یا دخترهای فامیل حرف میزنند.
توی این دوره عشقهای لحظهای و گذرا شکل میگیرد. آنها با ورود به مرحله بلوغ نسبت به جنس مخالف حساس میشوند و اگر توی یک مهمانی با دخترخالهای که در کودکی همبازیشان بوده روبهرو شوند، احساسات نشان داده و مدل کلام و رفتارشان تغییر میکند. تا قبل از این دوره همدیگر را میدیدند، اما برایشان همجنس نبودن معنی خاصی نداشت، اما بهمحض بلوغ یا دوران نوجوانی پسرها نسبت به دخترها و برعکس حساس میشوند. اگر توی مدارش دو شیفت موقع تعویض شیفت حضور یابید درخواهید یافت که آنها سعی دارند بدون اینکه یکدیگر را بشناسند برای هم کری بخوانند و قدرتشان را به رخ بکشانند. گاهی از تیپ دختری تعریف میکنند و گاهی دخترها برای شجاعت پسرها هورا میکشند. آنها سعی دارند یکدیگر را در باور هم بگنجانند. رابطه آنها در این برهه حساس است. زیرا هر دو میزان آگاهیشان از مسائل جنسی در حال رشد است و رشد سریع هورمونها اگر در آنها کنترل نشود به انحرافات جنسی میانجامد.
مادرها برای دخترها و پدرها برای پسرها باید مسائل جنسی را در نوجوانی بازگو کنند و از او بخواهند تا مراقب خود باشد. دخترها باید بدانند که دوستیهای یواشکی ممکن است سلامت و روان آنها را به خطر بیندازد. باید بدانند بدن آنها در آینده قدرت باروری خواهد داشت و آنها نباید با شیطنتهای کودکانه این قدرت را از دست بدهند. خانوادهها باید مراقب فیلمها و عکسهای تحریککننده باشند. باید بدانند اگر نوجوان با دوستانش برای تولد به کافه رفت، آنجا چگونه محیطی است و چه دوستانی دعوت شدهاند؟ باید بدانند برنامههای تولد چیست و اگر با ارزشهای خانوادگی منافات داشتند بهموقع برخورد کنند. خیلی از انحرافات از همین دورهمیهای دوستانه آغاز میشود. آنها خودشان را بزرگ حساب میکنند و تصورشان این است که میتوانند برای همه امور خود تصمیم بگیرند. خیلی از نوجوانها ممکن است دچار انحرافات اخلاقی شوند. ممکن است سر از گرداب اعتیاد دربیاورند. ممکن است دیگر هیچوقت نتوانند لذت سیگار کشیدن را فراموش کنند.
خانواده در این دوره مهمترین و در عین حال دشوارترین نقش را ایفا میکند؛ زیرا از طرفی باید ارزشهای خود را در فرزندش حفظ و او را به سلامت از این دوره عبور دهد و از سوی دیگر، دوستانش را کنترل و با حساسیت انتخاب کند. والدین لازم است از آنها مراقبت کنند، اما دورادور هوایشان را داشته باشند. نباید با سختگیریهای بیمورد او را از خانه و خانواده دورتر کنند. کافی است آنها را درک کنید و به یاد بیاورید که خودتان هم روزی این دوره پرآشوب را پشت سر نهادهاید. پس برای نوجوانتان بهترین رفیق باشید و بمانید.