کد خبر: 982986
تاریخ انتشار: ۰۳ دی ۱۳۹۸ - ۰۰:۳۰
نظری بر اثر تاریخی- پژوهشی «مجلس شورای ملی و تحکیم دیکتاتوری رضا شاه»
علیرضا ملایی توانی
سرويس تاريخ جوان آنلاين: پس از مشروطیت، مجلس مسئولیت‌های خطیری در پیش داشت که مهم‌ترین آن‌ها تلاش برای استقرار نظام پارلمانی در ایران، تصویب قوانین، نظارت بر قوّه مجریه و مشورت و تصمیم‌گیری در امور کشور براساس اصول تفکیک قوا بود، زیرا مجلس به عنوان نیروی متعادل‌کننده منازعات سیاسی- اجتماعی، در کانون رخداد‌های کشور قرار داشت و می‌بایست مطالبات ملی را در مسیر قانونی و مشخص هدایت کند و زیاده‌روی‌های دولت و دربار را مهار نماید. در عمل نیز چنین بود، چراکه مجلس به مرکز ثقل تحولات کشور تبدیل شد. سرگذشت اندوه‌بار سه مجلس آغازین عهد مشروطه که هر یک به نحوی در میانه راه بسته شدند، حکایتگر نقش و اهمیت بی‌بدیل این نهاد بود. مجلس چهارم نیز از پی یک دوره طولانی فترت پس از کودتای ۱۲۹۹ و خروج کامل روسیه از صحنه سیاسی ایران آغاز به کار کرد، اما دوره فعالیت مجلس چهارم و به طور اخص مجلس پنجم، برهه پرالتهاب تلاش برای تغییر نظام سیاسی مشروطه بود. در یک سوی این کشمکش‌ها رضاخان سردارسپه و تجددگرایان بی‌محابا قرار داشتند که همه همت آن‌ها مصروف استقرار حکومتی اقتدارگرا، مطلقه و متمرکز بود و در سوی دیگر آن آزادی‌خواهان و نیرو‌های مستقل وفادار به مبانی مشروطیت قرار داشتند که تحول نظام سیاسی را به منزله تلاش برای بازگشت مجدد استبداد و از دست رفتن آرمان‌های مشروطیت تلقی می‌کردند. در چنین فضایی بود که مجلس با وجود نقش سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده‌اش مغلوب رضاخان شد و از تب و تاب ایستاد.

با توجه به این مقدمات، نقطه عزیمت این پژوهش، پاسخ به این سؤال اصلی است که چرا و چگونه مجلس به عنوان نگاهبان نظام مشروطه و مدافع آزادی‌های سیاسی و مدنی در خدمت دیکتاتوری رضاشاه قرار گرفت، او را از سردار‌سپهی تا پادشاهی برکشید و در تحکیم و تثبیت رژیم خودکامه او نقش اصلی را ایفا کرد. از درون این پرسش بنیادین سؤالات فرعی فراوانی مطرح خواهد شد که به عنوان نمونه می‌توان به این موارد اشاره کرد: چرا مجلس با توجه به نقش و جایگاه مسلطش در ساختار مشروطه، نتوانست نظام پارلمانی را در ایران متحقق سازد؟ اختلافات و کشمکش‌های سیاسی جناح‌های موجود در مجلس چهارم چگونه به سود رضاخان خاتمه یافت؟ چرا مجلس در ماجرای جمهوری‌خواهی به مخالفت با رضاخان پرداخت؟ مجلس چگونه و با چه سازوکاری مهم‌ترین اختیارات قانونی احمدشاه را سلب و به رضاخان واگذار کرد؟ مجلس چگونه مقدمات فرایند انتقال سلطنت از قاجاریه به پهلوی را فراهم آورد؟ مجلس چگونه به ابزار سلطه و تسهیل‌کننده راه دیکتاتوری تبدیل شد؟ جایگاه و ماهیت مجلس در ساختار رژیم پهلوی اول چگونه بود؟ مجلس در روند نوسازی غرب‌گرایانه رضاشاه چه نقشی ایفا کرد؟

واقعیت این است که تکامل‌نیافتگی محمل‌های دموکراتیک و فقدان بستر‌های نظری و عملی پارلمانتاریسم از یک سو و حضور قدرتمندانه قشر‌های اجتماعی ماقبل مدرن از سوی دیگر، مجلس را همانند دیگر نهاد‌های نوبنیاد مشروطه به میدان منازعات قدرت‌طلبانه و کشمکش‌های صنفی و سیاسی تبدیل می‌کرد که پیامد منطقی آن افزایش بحران و ناپایداری سیاسی بود. این فضا در پی بروز جنگ جهانی اول و ازهم گسیختگی سیاسی- اقتصادی و گسترش آشفتگی‌های اجتماعی -که کشور را تا آستانه فروپاشی پیش برده بود- مشروطه‌گرایان را به تردید و انفعال افکند و مقدمات رویگردانی از نهضت مشروطه و آرمان‌های مردم‌سالارانه آنان را فراهم ساخت، درنتیجه بستر مساعدی برای گفتمان استبداد روشنفکرانه پدید آمد. رضاخان محصول این فضا بود. او با بهره‌گیری به‌موقع از فرصت‌ها و فضا‌ها و با پشتیبانی روشنفکران اقتدارگرا و قدرت‌های خارجی، توان همه نهاد‌ها و نخبگان منفعل را به تحلیل برد و آن‌ها را واداشت در چارچوب قوانین و نهاد‌های مستقر، وی را تا بالاترین مقامات برکشند. از این پس رضاشاه با مداخله در امر انتخابات و گزینش نمایندگان مورد اعتماد خود، مجلسی وفادار و تحت فرمان پدید آورد که، چون ابزاری بی‌اراده به نهادینه نمودن تصمیمات شاه و قانونیت بخشیدن برنامه‌های شبه‌مدرنیستی وی پرداخت و با مواضع و مصوبات خود زمینه تحکیم، تثبیت و تداوم دیکتاتوری او را ممکن ساخت.

جست‌وجو در ادبیات پژوهشی این موضوع از یک فقر دامنه‌دار حکایت می‌کند و بی‌شک می‌توان ادعا کرد که هنوز ابعاد گوناگون نقش‌آفرینی مجلس در روند تحکیم دیکتاتوری رضاشاه، ناشناخته باقی مانده است لذا با توجه به خلأ‌های پژوهشی موجود، هدف این اثر، بررسی علمی، روشمند و تحلیلی رابطه دو متغیر مجلس شورای ملی و تحکیم دیکتاتوری رضاشاه با تأکید ویژه بر نقش مجلس در فرایند تحولات سال‌های پس از کودتای ۱۲۹۹ خواهد بود و درواقع ناظر بر مجموعه تلاش‌ها، مواضع و اقدامات مجلس در راه صعود رضاخان سردارسپه به وزارت‌جنگ و نخست‌وزیری، طرح اندیشه جمهوری‌خواهی، تفسیر و بازنگری قانون اساسی به منظور سلب اختیارات قانونی احمدشاه، انتقال حق سلطنت از سلسله قاجاریه به خاندان پهلوی و نهایتاً تحکیم، تثبیت و تداوم حاکمیت مطلقه اوست. با توجه به آنچه گفته شد اثری که هم‌اینک از آن سخن می‌رود، در هفت فصل تنظیم شده است:

فصل اول با رویکردی نظری به نقش و جایگاه مجلس در نظام‌های دموکراتیک، این موضوع را در ساختار نظام مشروطه و نقش‌آفرینی آن در روند رخداد‌های پس از مشروطه با توجه به جایگاه مجلس، ترکیب نمایندگان آن، احزاب و جریان‌های سیاسی و تعامل آن با نهاد‌های دیگر بررسی می‌کند. فصل دوم به بررسی نقش مجلس چهارم در روند قدرت‌گیری رضاخان، چگونگی رویارویی وی با مجلس و روند صعود او از سردار‌سپهی به وزارت جنگ و سپس نخست‌وزیری می‌پردازد. بررسی جنبش جمهوری‌خواهی و نقش مجلس در مواجهه با این جریان و نیز ارزیابی پیامد‌های این حرکت موضوع فصل سوم است. در فصل چهارم نقش و عملکرد مجلس پنجم در اعطای فرماندهی کل قوا به رضاخان و سلب اختیارات احمدشاه با توجه به مقدمات و پیامد‌های آن بررسی می‌شود و فصل پنجم پس از ارزیابی فضای سیاسی کشور و همکاری‌های نزدیک‌تر مجلس با رضاخان، به چگونگی صعود سردارسپه به تخت سلطنت اختصاص دارد. فصل ششم با توجه به نقش مجلس و ماهیت آن در ساختار حکومت خودکامه رضاشاه، به بررسی ترکیب نمایندگان مجلس، مکانیسم انتخابات آن و فعالیت احزاب و جریان‌ها سیاسی دوره خفقان همت می‌گمارد و سرانجام، موضوع فصل واپسین نیز بررسی نقش مجلس در فرایند اقدامات شبه‌مدرنیستی رضاشاه در حوزه‌های اقتصاد ملی، نوسازی‌های حقوقی و تحولات اجتماعی-سیاسی این دوره است. امید آنکه تاریخ‌پژوهان معاصر و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار