سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: خانمی ۴۱ ساله، یکی از مراجعانم بود. دو فرزند دارد. یک دختر ۱۶، ۱۷ ساله و یک پسر ۹ ساله. با توجه به فعالیتهای بسیار زیادی که در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی دارد، متأسفانه این روزها درگیر یکسری مسائل و آسیبهای اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی شده است، به طوری که این حضور و فعالیت بیش از حد در فضای مجازی تمام ابعاد زندگیاش را تحت تأثیر قرار داده است به خصوص روابط خانوادگیاش را. وقتی برای اولین بار برای مشاوره پیشم آمد، حرفهایش برایم عجیب و تأمل برانگیز بود.
میگفت به دلیل اینکه ساعات زیادی در فضای مجازی به خصوص شبکههای اجتماعی حضور داشته است، فکر میکرده شاخ مجازی شده است و یکی از معروفترینها در اینترنت! حس کاذبی داشت. او ساعتها زمان خود را صرف این کار میکرد و بارها با همسر و فرزندان خود در رابطه با این موضوع درگیر بود.
میگفت در این گروه همه خانم هستند و همه افراد گروهشان او را فردی قاطع، مدیر و کاربلد میدانستند. بعد از مدتی متوجه شد که گروه مجازیشان تبدیل به هشت سوپر گروه با بالای ۲ هزار نفر عضو شده است. به طوری که مجبور شد ۱۰ ادمین خانم به عنوان مدیر معرفی کند تا آنها هم برای کمک به او فعالیت کنند.
از قضا با توجه به خانم بودن همه افراد گروهها و صمیمی و دوست بودن آنها با هم، آنها تصمیم به انتشار عکس در این فضا میگیرند و این بحث به محفلهای صمیمی و دورهمیهای خانوادگی هم کشیده میشود. روزی یکی از خانمهای حاضر در این گروهها او را از خبری ناگوار مطلع میکند. اینکه یکی از عکسهایش با ذکر شماره تماس در کانالهای مستهجن و مبتذل تلگرامی و مجازی مدام در حال دست به دست شدن است.
بلافاصله پس از این خبر خیل عظیمی از افراد جامعه با این خانم تماسهایی با هدف مزاحمت برقرار میکنند. به طوری که این خانم مدیر حتی فرصت خاموش کردن تلفن همراهش را هم نداشته است. دست به دست شدنهای مداوم این عکس و حجم بالای مزاحمتهای تلفنی نهایتاً منجر به بروز اختلاف خانوادگی بین خانم مدیر گروه با همسرش میشود. حالا دیگر زمینه شک و تردید و اختلاف و دعوا و خشونت فراهم شده است و دیگر فضایی برای توضیح نیست.
از منظر روانشناسی برای ترمیم این دیوار ریخته شده و فضای بیاعتمادی ایجاد شده بین این زن و شوهر و امثالهم، سالیان سال زمان نیاز است. چرا باید ناخواسته و به دلیل عدم شناخت و آگاهی کامل از آسیبها و تبعات فضای مجازی، وارد این فضای مسموم و دروغین شد و زندگی زناشویی خود را که با عمری زحمت و تلاش حفظ شده بود فقط به خاطر هیچ تحتالشعاع قرار داد و نابود کرد؟
از دیدگاه روانشناسی این قبیل افراد آسیبهای بسیاری را متحمل میشوند. همچون ضعف روانی، بالا رفتن فشار خون، کاهش اعتمادبهنفس، به هم خوردن تعادل روحی - روانی، عدم ثبات در تصمیمگیری، سردرگمی، تنشهای عضلانی، افسردگی شدید و...
بد نیست بدانیم بدترین و شایعترین نوع این آسیبها بیاعتمادی، شکاف بین زوجین و در نهایت طلاق و پایان یک رابطه است. آیا واقعاً ارزش دارد انسان به خاطر هیچ و پوچ بنیان زندگیاش را نابود سازد؟ او چطور با تبعات و پیامدهای بعدی به تنهایی کنار خواهد آمد؟ پس یادمان باشد زمان، زندگی، حریم خصوصی و دار و ندارمان را در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی به نمایش و حراج نگذاریم.
*روانشناس