سرویس بین الملل جوان آنلاین: حالا معلوم شده که نقشه ترور سردار سلیمانی از هفت ماه پیش کشیده شده بود. شبکه خبری انبیسی امریکا در گزارش اختصاصی خود گفته که دونالد ترامپ از هفت ماه پیش ترور سردار سلیمانی را در دستور کار مقامهای نظامی قرار داده بود، اما اجرای آن را منوط به دستور خود کرده بود. ترامپ سرانجام بعد از هفت ماه دستور این ترور را صادر کرد و سردار سلیمانی به همراه معاون حشدالشعبی عراق، ابومهدی المهندس و چند تن دیگر در بامداد جمعه سوم ژانویه به شهادت رسیدند. اولین دور از پاسخ تلافیجویانه ایران در بامداد روز چهارشنبه هشتم ژانویه با حملات موشکی به دو پایگاه نظامی امریکا در عراق به نامهای عینالاسد و اربیل بود. هنوز جای این پرسش باقی است که چرا ترامپ دستور ترور سردار سلیمانی را داد و آیا با این کار توانسته امریکا را در کارزارش علیه ایران به پیش براند یا اینکه برعکس، امریکا را وارد دورهای از تعلیق و سردرگمی کرده است.
چرخش ناگهانی
موضوع ترور سردار سلیمانی وقتی در کاخ سفید جدی شد که ایران پهپاد پیشرفته تجسسی امریکا به نام گلوبال هاوک را در حریم هوایی خود سرنگون کرد. ظاهراً آن موقع بحث و جدل در کاخ سفید بر سر این بوده که امریکا چگونه این حمله ایران را تلافی کند و برخی از گزارشها حاکی از این است که جان بولتون، مشاور وقت امنیت ملی امریکا، و مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا، از جمله کسانی بودند که به ترامپ فشار وارد میکردند تا دستور ترور سردار سلیمانی را بدهد. گزینههای دیگری مثل حمله به سایت موشکی که آن پهپاد را سرنگون کرد هم مطرح بود، اما ترامپ نه گزینه مورد نظر بولتون و پمپئو و نه این گزینهها را انتخاب نکرد و بعداً گفته شد که انتخاب او یک حمله سایبری بود. همان موقع بحث در مورد این نوع تلافیجویی از سوی ترامپ درگرفت و حتی برخی از تحلیلگران این اقدام ترامپ را به باد انتقاد گرفتند و مدعی شدند که اقدام او باعث میشود ایران بیپرواتر عمل کند. در هر صورت، ترامپ از همان موقع نشان داد که با وجود تمام درخواستها و فشارها، حاضر به رودررویی مستقیم با ایران نیست و ترجیح میدهد تقابلش با ایران را محدود به کارزار فشار حداکثری کند. با وجود این، ترور سردار سلیمانی میتواند حکایت از این داشته باشد که چرخشی در سیاست ترامپ اتفاق افتاده است؟ روشن است که چرخشی در سیاست ترامپ اتفاق افتاده بهخصوص اینکه گفته میشود ترامپ علاوه بر ترور سردار سلیمانی، دستور ترور یکی دیگر از فرماندهان نیروی قدس سپاه پاسداران به نام عبدالرضا شهلایی را هم صادر کرده بود، اما نیروهای امریکایی موفق به ترور او نشدند.
علت چرخش
اولین نشانهها از قرار گرفتن امریکا در دوره تعلیق با بررسی این چرخش در سیاست ترامپ و علت آن معلوم میشود. کم نیستند تحلیلگرانی مثل مروان بیشارا از مجله لوموند دیپلماتیک که معتقدند علت چرخش در سیاست ترامپ ناکامی او در کارزار فشار حداکثری و وارد کردن تحریمها بود؛ چراکه با وجود شدیدترین فشارهای اقتصادی نتوانست رهبری ایران را منزوی یا وادار به تسلیم کند. لازم به ذکر است که شدت دور جدید تحریمهای امریکا علیه ایران بسیار بیشتر از دور قبلی در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما است و طبیعی است که ترامپ با این حجم سنگین از فشار بر ایران انتظار داشت که خیلی زود به نتیجه برسد و رهبران ایران مجبور شوند به پای میز مذاکره بیایند و توافق مورد نظر او را امضا کنند. برخلاف انتظار او، نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه ایران بعد از شوک اولیه از بازگشت تحریمها در ۲۰۱۸ توانست در مقابل فشار اقتصادی امریکا مقاومت کند و علاوهبراین، فشار امریکا تأثیری بر حضور منطقهای ایران نگذاشت. به نظر میرسد ترامپ با شکست در کارزار فشار حداکثری رو به قدرت نظامی آورده تا این قدرت را برای ترساندن مقامهای ایران به آنها نشان داده باشد. معلوم است که او نتوانسته ترسی در میان رهبران ایران ایجاد کند و تنها نتیجهای که گرفته این است که نامش در تاریخ ثبت شد زیرا نخستین رئیسجمهوری بعد از جنگ جهانی است که در زمان زمامداریاش به یکی از پایگاههای امریکا حمله شد و این حد و مرزی بود که ترامپ با عبور از آن امریکا را وارد دوران تعلیق کرد.
جنگ در سایه
یک نوع بیم و هراس بعد از ترور سردار سلیمانی در رسانهها بهخصوص رسانههای امریکایی موج میزند و برخی هم از وقوع جنگ جهانی سوم گفتهاند، اما به قول بیشارا جنگ جهانی سومی در کار نخواهد بود و در این مورد میگوید که ایران در وهله اول حمله را تحمل نموده تا از وقوع جنگ تمام عیار با امریکا اجتناب کند و شاید ترامپ رهبر ایران را به «دوئل طلبیده باشد، اما رهبر حکومت ترجیح میدهد در سایه بجنگد.» حالا برای امریکاییها به طور کامل روشن شده که ایران در حمله موشکی خود به دو پایگاه نظامی در عراق قصد کشتن کسی را نداشته است. این موضوع را سردار امیر علی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران، بیان کرد که گفت: «ما به دنبال کشتن کسی نبودیم، ما دنبال ضربه زدن به ماشین نظامی دشمن بودیم.» این چیزی بود که امریکاییها از ابتدا هم متوجه آن شده بودند چنان که جیک تپر، خبرنگار شبکه سیانان، به نقل از یک مقام رسمی وزارت دفاع امریکا نوشت: «ایران عامدانه هدفهایی را انتخاب کرد که تلفات انسانی در پی نداشته باشد.» این درست همان وضعیتی است که بیشارا توصیف کرده و امریکاییها هم متوجه شدهاند که ایران برخلاف انتظارشان حاضر به دوئل نیست بلکه میتواند در سایه و با گزینههای بسیاری که در اختیار دارد بجنگد. مشکل امریکاییها تنها کثرت و تنوع گزینههای در اختیار ایران برای جنگ در سایه نیست، کثرت و تنوعی که دانیل بایمن از اندیشکده بروکینگز مفصلاً در مقاله خود تحت عنوان «حرکت بعدی ایران» در مورد آنها بحث کرده است. مشکل امریکا این است که در جنگ سایه نمیداند ایران از کدام گزینه و به چه صورتی استفاده میکند و برایمن هم بعد از بررسی گزینههای مورد نظرش نمیتواند تعیین کند که کدام گزینه امریکا را تهدید خواهد کرد.
خاورمیانه یا جهانی متفاوت؟
گری سیک، عضو پیشین شورای امنیت ملی امریکا در دولتهای جرالد فورد، جیمی کارتر و رونالد ریگان است و در مقاله خود در مجله لوموند دیپلماتیک با عنوان «دونالد ترامپ در نقش آتشافروز» مینویسد: «رؤسای حکومت، وزیران امور خارجه، مسئولان بلندپایه نظامی و مقامهای دیگر بهندرت کشته میشوند، اما این امر نه به خاطر غیرممکن بودن، بلکه از این جهت است که حریفانشان عواقب این کار را درک میکنند.» او در ادامه مینویسد: «مرگ او (سلیمانی) این مخالفت (با امریکا) را از بین نمیبرد. این بیشتر دعوتی به نادیده گرفتن قواعد بازی موجود است. امریکاییها در خاور نزدیک هر حرفهای که داشته باشند، در حال حاضر به صورت هدف درمیآیند.» گری سیک با تجربه طولانیمدت خود در عرصه سیاسی- امنیتی متوجه عواقب کار ترامپ و ترور سردار سلیمانی شده و میبیند که ترامپ با این کار قواعد بازی را به هم زده و امریکا و حتی امریکاییها از هر حرفهای که باشند را در وضعیت گنگ و مبهم امنیتی قرار داده است. او با این توضیحات صورت دیگری از جنگ در سایهها را به تصویر کشیده است و به نظر خودش، جنگ در سایهها باعث میشود هر امریکایی با هر شغل و حرفهای مبدل به یک هدف بشود. این ارزیابی گری سیک به آن معنا است که ترامپ به بهانه مرگ یک پیمانکار غیرنظامی امریکایی وضعیتی را برای تمام امریکاییها به وجود آورده که دیگر نمیتوانند اطمینان به امنیت خود داشته باشند. این یک حس عمومی در میان امریکاییها است که خود را در نظرسنجی مؤسسه ایپسوس برای روزنامه یو اس تودی نشان داده است. ۵۵ درصد از امریکاییها در این نظرسنجی گفتهاند که ترور سردار سلیمانی باعث ناامنتر شدن این کشور شده و حتی ۶۳ درصد امریکاییها عقیده دارند که ترور سردار سلیمانی باعث آغاز حملاتی در داخل خاک امریکا میشود. آیا ایران حملاتی در خاک امریکا انجام میدهد یا حملات خود را محدود به خاورمیانه میکند یا اینکه حد و مرزی برای حملات خود در نظر نمیگیرد؟ آیا ایران از نیروهای خود استفاده میکند یا نیروهای بومی در سرتاسر جهان که روابط نزدیکی با ایران دارند؟ آیا این حملات محدود میشود به اهداف نظامی یا اهداف غیرنظامی مثل دیپلماتها، مأموران امنیتی، مقامات رسمی یا دیگر امریکاییها هم در فهرست بلند حملات ایران خواهد بود؟ ایران در چه زمانی و با چه وسایلی حمله خواهد کرد؟ این و علاوه بر این، پرسشهایی هستند که امثال بایمن، گری سیک و دیگر تحلیلگران امریکایی از خود میکنند، اما وضعیت تعلیق برای امریکا به گونهای است که نمیتوانند پاسخ روشن و واضحی به دست بیاورند.