سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، این پرونده از سال۹۲ و با کشف جسد زنی جوان در خانهاش به جریان افتاد. وقتی مأموران پلیس تهران وارد خانه این زن در خیابان شریعتی شدند و متوجه شدند که زن ۳۰ساله که مهسا نام داشت با سیم تلفنی که به دور گردنش پیچیده شده بود جان باخته است.
شوهر او در توضیح ماجرا گفت: همسرم کارمند یک کارخانه خودروسازی بود. صبح امروز من دخترم را به مهدکودک بردم و بعد به محل کارم رفتم. ساعتی بعد با مهسا تماس گرفتم، اما به تماسم جواب نداد. بعد به محل کارش تلفن کردم که همکارش گفت که سر کار نرفته است. نگران شدم که مبادا برایش اتفاق بدی افتادهباشد، بنابراین به طرف خانهمان حرکت کردم. وقتی وارد خانه شدم با جسد او مواجه شدم و به پلیس خبر دادم. مرد جوان گفت: از خانهمان مقداری پول و ازکارت عابر بانک همسرم هم سرقت شده است.
مرد جوان همچنین گفت: همسرم این اواخر با یکی از همکارانش که پیمان نام دارد تلفنی حرف میزد. امروز هنگام عبور از کوچهمان پیمان را دیدم که یک کولهپشتی به دست داشت و در حال عبور بود.
بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی پیمان به عنوان مظنون بازداشت شد. او اتهام قتل را انکار کرد و گفت: من و مهسا به خاطر اختلاف مالی که داشتیم با هم حرف میزدیم. مدتی قبل پدرم فوت شد و من که وضع مالیام خراب بود برای تأمین هزینه فوت پدرم ۵ میلیونتومان از مهسا قرض گرفتم. خیلی زود ۴ میلیون تومان آن را پس دادم و یکمیلیون تومان دیگر بدهکار ماندم. از چند روز قبل مهسا مدام تماس میگرفت و میگفت که میخواهند خانه بخرند و خواست که پولش را بدهم. من هم خواستم مهلت بدهد تا حقوقم را بگیرم و پول را بدهم. پیمان گفت: حرفهای من و مهسا درباره بدهی من بود و از ماجرای قتل هم خبری ندارم.
در شاخه دیگری از تحقیقات مأموران پلیس با رد یابی شماره حساب مهسا متوجه شدند که از کارت عابربانک او برداشت شده است. مأموران پلیس با حضور در بانکی که پول از آن برداشت شده بود تصاویر دوربین مداربسته را بررسی کردند و متوجه شدند که برداشت کننده پول کسی نیست جز پیمان که بار دیگر از او تحقیق کردند.
پیمان این بار به قتل اعتراف کرد و گفت از مدتی قبل با مهسا در ارتباط بوده و سرانجام هم او را به قتل رسانده است. با کامل شدن تحقیقات پرونده در شعبهدهم دادگاه کیفری یک استان تهران بررسی و متهم به درخواست اولیایدم به قصاص محکوم شد. رأی دادگاه بعد از بررسی در دیوان عالی کشور تأیید شد. در حالی که تشریفات اجرای حکم در جریان بود پیمان توانست با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کند، بنابراین پرونده این بار از جنبه عمومی جرم در همان شعبه بررسی شد.
روز گذشته بعد از اعلام رسمیت جلسه، پیمان در جایگاه قرار گرفت و در شرح حادثه گفت: مدتی بود که با مهسا آشنا شده بودم. او گفته بود که مدتی است که از شوهرش طلاق گرفته و مجرد است. ما با هم تلفنی تماس داشتیم. مدتی که گذشت خواستم ارتباطم را قطع کنم که قبول نکرد. متهم در شرح حادثه هم گفت: آن روز به دعوت مهسا به خانهاش رفتم تا درباره ادامه ارتباطمان حرف بزنیم که موضوع حرف به بدهی مالی که داشتم کشیده شد. من هم عصبانی شدم و دست انداختم و او را با سیم تلفن خفه کردم. متهم گفت: خانوادهام با فروش همه زندگیشان توانستند ۲۵۰میلیونتومان به عنوان دیه به اولیایدم پرداخت کنند تا رضایت آنها جلب شود حالا هم که حدود ششسال است که در زندان هستم و به اندازه کافی تنبیه شدهام. از قضات دادگاه درخواست میکنم که در مجازات من تخفیف دهند.
قضات دادگاه بعد از ختم جلسه وارد شور شده و پیمان را به پنجسال و ۱۰ماه زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کردند که متهم به زودی آزاد میشود.